نیرنگ مجاعه در برقراری صلح
پس از پیروزی مسلمانان در باغ، خالدسسوارانی به اطراف فرستاد تا هرچه مال و زن و بچه بیابند، بگیرند. پس از گشتزنی و جمعآوری اسیران و اموال غنیمت، خالدسقصد آن کرد که به قلعهها و دژهای بنیحنیفه حمله کند. در دژها کودکان، زنان و مردان سالخورده و فرتوت پناه گرفته بودند. مجاعه به دروغ گفت: «ای خالد، قلعهها پر از مردان جنگی است. بیا تا از طرف آنان با تو صلح کنم.» خالدسکه دید مسلمانان از این جنگ، سخت خسته و درمانده شدهاند، مصلحت را در آن دید که پیشنهاد صلح را بپذیرد. خالدسبه مجاعه اجازه داد تا به درون دژ برود و با بنیحنیفه دربارهی صلح مشورت نماید. زمانی که مجاعه وارد دژ شد، به زنان دستور داد تا زره بپوشند و بر روی دیوارهای قلعه بایستند. خالدسدید که بر فراز دیوارهای دژ، تعداد زیادی ایستادهاند. نیرنگ مجاعه گرفت و خالدسپنداشت که آنان که بر روی دیوارهای دژ ایستادهاند، واقعاً مردان جنگی هستند. لذا خالدسدر پذیرش صلح مصمم شد و آنان را به اسلام فراخواند که پس از خودداریهایی پذیرفتند و مسلمان شدند. [۹۶۹]خالدستعدادی از اسیران (زنان و کودکان) را آزاد کرد و بقیه را به مدینه فرستاد. علی بن ابیطالبساز میان اینها، کنیزی خرید که پسرش محمد که به محمد بن حنفیهسمشهور است، از او زاده شد. [۹۷۰]
جنگ یمامه در سال یازدهم هجری روی داده است. واقدی، این رخداد را در سال دوازدهم دانسته که با روایت نخست، قابل جمع است؛ بدین ترتیب که جنگ یمامه در اواخر سال یازدهم آغاز شد و پس از گذشت چند روز از سال دوازدهم پایان یافت. [۹۷۱]
[۹۶۹] باید دانست که یکی از شرایط صلح، این بود که بنیحنیفه مسلمان شوند. (مترجم) [۹۷۰] ترتیب و تهذیب البدایة و النهایة، خلافة أبیبکر، ص۱۱۵ [۹۷۱] مرجع سابق.