گسترهی علم و دانش ابوبکرس
ابوبکرساز عالمترین و داناترین مردم نسبت به دین خدا و بلکه ترساترین آنها بود و بیش از همه از خدا میترسید. [۲۹۹]اهل سنت بر این اتفاق نظر و بلکه اجماع دارند که ابوبکرسعالمترین شخص امت است. دلیل این امر، این است که ابوبکرسهمواره ملازم و همراه رسولخدا جبوده است. او، بیش از دیگران در سفر و حضر، شب و روزش را با رسولخدا جمیگذراند و شبانگاهان و پس از نماز عشاء با آن حضرت جمجلس میکرد و با ایشان به قدری دربارهی مسایل مسلمانان سخن میگفت که کمتر کسی به این افتخار مشرف میشد. خود رسولخدا جنیز هرگاه میخواستند با صحابه در مورد مسألهای مشورت و رایزنی کنند، ابتدا با ابوبکرسمشورت ورایزنی میفرمودند؛ گاهی به مشورت با ابوبکرسبسنده میکردند و مشورت او را به اجرا میگذاشتند و گاهی پس از مشورت با ابوبکرسبا یاران دیگرشان نیز مشورت مینمودند و معمولاً در صورت وجود اختلاف نظر در مشورت ابوبکرسو دیگران، به مشورت ابوبکر عمل میکردند. [۳۰۰]رسولخدا جابوبکرسرا به سرپرستی نخستین حج گماشتند و به او مسایل حج را که حاوی باریکترین و حساسترین احکام میباشد، آموزش دادند؛ قطعاً اگر ابوبکرساز علم وافر و گستردهای برخوردار نبود، به سرپرستی آن حج حساس ومهم گماشته نمیشد. ابوبکرسبه جای رسولخدا جنیز در محراب نماز قرار گرفته که همین، بیانگر جایگاه علمی ابوبکرسمیباشد؛ چرا که تنها ابوبکرسدر حیات رسولخدا جبه چنین افتخاری نایل شده است. در باب احکام زکات نیز فقها به احکامی در این مورد اعتماد کردهاند که انسساز ابوبکرسفرا گرفته است. چرا که ابوبکر بیش ازدیگران به آموزههای پیامبر جو ناسخ و منسوخ در این باب تسلط و آگاهی داشته و همین، طریق فراگیری انسساز ابوبکرسرا در مورد مسایل زکات قوت بخشیده است. [۳۰۱]دانش ابوبکرسدر نهایت پختگی و وسعت بوده است؛ زیرا نمیتوان از ابوبکرسحتی یک اشتباه هم در مورد مسایل شرعی سراغ گرفت و یک گفتهاش را مخالف نصوص و تصریحات شرعی یافت. این، در حالی است که دیگران در این پهنه دچار لغزش و خطا شدهاند. [۳۰۲]ابوبکرسدر حضور رسولخدا جفتوا میداد و قضاوت مینمود که عمدتاً مورد تأیید رسولخدا جنیز قرار میگرفت. ابوبکرستنها کسی است که در حضور پیامبر جحکم و فتوا صادر میکرد. در صفحات پیشین به اظهار نظر یا حکم ابوبکرسدربارهی غنیمت جنگی ابوقتادهسدر جنگ حنین و در حضور رسولخدا جاشاره کردیم. پختگی علمی و دانش وافر ابوبکرسپس از وفات رسولخدا جنیز پدیدار و هویدا گشت؛ امت در دوران خلافت ابوبکرسدر هر مسألهای که دچار اختلاف شد، با حل و فصل خلیفهی مسلمانان پس از تبیین و تشریح مسألهی مورد اختلاف بر مبنای کتاب و سنت به هماهنگی و یکنواختی رسید. این رویکرد ابوبکرسدر تبیین و توضیح مسایل مورد اختلاف، نشانهی کمال علمی وی و شناختش به دلایلی است که نزاع و قیل و قال را برطرف میسازد. مردم نیز در پی دلایل ابوبکرسقانع میشدند؛ چرا که او را درستکار و راستگفتار میشناختند. ابوبکرسدر زمان بحرانی رحلت رسولخدا جبا موضعی استوار صحابهشرا به درک این حقیقت دردناک قانع نمود و ایمانشان را در آن غم جانسوز از آفت بیصبری مصون داشت. علاوه بر این جای دفن رسولخدا جرا بر اساس آنچه از خود آن حضرت شنیده بود، مشخص کرد و بر مبنای آموختههایش از رسولخدا جو به تأیید تعداد زیادی از صحابه، حکم مشخصی دربارهی میراث آن حضرت جصادر نمود. او با وجود برخی مخالفتها، بیدرنگ با مرتدان و مانعان زکات جنگید و بر اعزام لشکر اسامهستأکید کرد. ابوبکرسبر اساس فرمودهی رسولخدا جبرای صجابه تبیین نمودکه خلیفه باید از قریشیان باشد. زمانی که رسولخدا جبه بندهای از بندگان خدا اشاره کردند که در مورد دنیا و آخرت به او اختیار انتخاب داده شده، ابوبکرسدانست که منظور پیامبر جاز آن بندهی خدا، خودشان میباشد. در صفحات بعد به این موضوع خواهیم پرداخت.
رسولخدا جدر مورد ابوبکرسخوابی دیدند که از آن به علم ابوبکر تعبیر شد؛ از عبدالله بن عمربروایت شده که رسولخدا جفرمودند: «رأیت كأنّی أعطیت عسًّا، فشربت منه حتّی تملأت فرأیتها تجری فی عروقی بین الجلد و اللحم، ففضلت منها فضلة فأعطیتها أبابكرٍ»یعنی: «(در خواب) دیدم که کاسهای پر از شیر به من داده شد و از آن بهگونهای سیر نوشیدم که گویا آن را میدیدم که در رگهایم و درمیان پوست و گوشتم جریان یافته است؛ مقداری از آن شیر زیاد آمد؛ آن مقدار اضافه را به ابوبکرسدادم.» صحابه عرض کردند: «ای رسولخدا! این، همان علمی است که خدای متعال به شما داده و شما از آن سرشار گشته و مقداری را نیز به ابوبکرسدادهاید.» رسولخدا جفرمودند: «درست تعبیر کردید.» [۳۰۳]
ابوبکر صدیق چنین باور داشت که خواب، حق است و در تعبیر خواب نیز توانمند بود. او معمولاً پس از نماز صبح از مردم میخواست تا هر کس خواب خوبی دیده، تعریف کند؛ او همواره میگفت: «خواب خوب مسلمانی که با وضو خوابیده، در نزد من از خیلی چیزها بهتر است.» [۳۰۴]ابنعباسبمیگوید: شخصی نزد رسولخدا جآمد و گفت: «شب در خواب، سایبانی را دیدم که از آن روغن و عسل برمیدارند؛ برخی مقدار زیادی از روغن و عسل جمع میکردند و برخی هم مقدار کمی؛ در این میان ریسمانی دیدم که از آسمان به زمین آویخته بود؛ شما را دیدم که از آن بالا رفتید؛ سپس شخص دیگری ریسمان را گرفت و از آن بالا رفت؛ آنگاه شخص دیگری آن را گرفت و بالا رفت. سرانجام شخص دیگری ریسمان را گرفت تا بالا برود، اما ریسمان پاره شد؛ پس از آن دوباره ریسمان به حالت اولش درآمد. ابوبکرسگفت: «ای رسولخدا! پدرم فدایت شود؛ شما را به خدا بگذارید تا من این خواب را تعبیر کنم.» رسولخدا جبه ابوبکرساجازه دادند تا آن خواب را تعبیر کند. ابوبکرسگفت: «آن سایبان، اسلام است و روغن و عسلی که از آن چکیده، به معنای قرآن میباشد که برخی (با تلاوت قرآن)از شیرینی و حلاوت آن زیاد بهره میبرند و برخی هم کم و اندک. اما ریسمان آویخته از آسمان به زمین، همان حق و حقیقتی است که شما بر آن هستید و به وسیلهی آن خدا، شما را بالا میبرد و سپس شخصی پس از شما نیز آن ریسمان (دین حق و آموزههای کتاب و سنت) را میگیرد و بالا میرود. سپس شخص دیگری به همین منوال و وسیله بالا میرود. سپس شخص دیگری آن را میگیرد، اما ریسمان پاره میشود و دوباره وصل میگردد و او هم به وسیله آن بالا میرود». ابوبکرسپس از تعبیر خواب به رسولخدا جگفت: «پدرم فدای شما ای رسولخدا، بفرمایید که آیا درست تعبیر کردم یا اشتباه؟» رسولخدا جفرمودند: «قسمتی را درست گفتی و مقداری هم اشتباه کردی.» ابوبکرسگفت: «به خدا سوگند به من بگویید کجا اشتباه گفتم.» رسولخدا جفرمودند: «سوگند نخور». [۳۰۵]
یک بار عایشهلدر خواب دید که سه ماه تابان در خانهاش قرار گرفتند. خوابش را برای ابوبکرستعریف کرد. ابوبکرسخواب عایشهلرا چنین تعبیر فرمود: «اگر خوابت به حقیقت بپیوندد، در خانهات سه نفر از بهترین بندگان خدا دفن خواهند شد.» پس از آنکه رسولخدا جرحلت فرمودند، ابوبکرسبه عایشهلفرمود: «ای عایشه! این بهترین ماه تابانی است که در خانهات قرار گرفت.» [۳۰۶]ابوبکرسپس از رسولخدا جدر تعبیر خواب، علم و دانش بیشتری از دیگران داشت. [۳۰۷]البته ابوبکرسبا وجودی که درمیان صحابه از همه عالمتر بود، در عین حال بیهوده سعی نمیکرد دربارهی چیزی که نمیداند، اظهار نظر کند. روایت شده که یک بار ابوبکرسآیهی ۳۱ سورهی عبس را خواند؛ آنجا این سؤال مطرح شد که منظور از «أب» در این آیه چیست؟ هر کس بهگونهای اظهار نظر کرد. ابوبکرسفرمود: «این، تکلف و اظهار نظر نابجا است که ندانسته چیزی گفته شود؛ کدامین زمین مرا در خود جای میدهد و کدامین آسمان مرا در زیر سقفش میگنجاند که دربارهی کتاب خدا چیزی بگویم که میدانم؟» [۳۰۸]
[۲۹۹] تاریخ الخلفاء از سیوطی، ص۵۸ [۳۰۰] ابوبکر الصدیق، از محمد مال الله، ص۳۳۴ و ۳۳۵ [۳۰۱] نگاه کنید به: صحیح بخاری، شمارهی۱۴۴۸ [۳۰۲] ابوبکر الصدیق أفضل الصحابة و أحقهم بالخلافة، ص۶۰ [۳۰۳] الإحسان فی تقریب صحیح ابنحبان (۱۵/۲۶۹) [۳۰۴] خطب ابیبکر ص ۱۵۵ [۳۰۵] بخاری، کتاب التعبیر، شمارهی۷۰۴۶ [۳۰۶] تاریخ الخلفاء از سیوطی، ص۱۲۹ [۳۰۷] مرجع سابق، ص۱۳۰ [۳۰۸] فتح الباری (۱۳/۲۵۸)؛ در سند روایت، میان ابراهیم نخعی و ابوبکر صدیق، انقطاع وجود دارد.