تحلیلی بر کشته شدن مالک بن نویره
در اینکه آیا مالک مظلوم و مسلمان کشته شده و یا کافر بوده و سزاوار مردن، اختلاف نظر زیادی وجود دارد. بنده، از میان مباحثی که پیرامون این مطلب طرح شده، تحقیق دکتر علی عتوم را کنکاش علمی متمایزی در این موضوع یافتم. وی میگوید: آنچه مالک را در ورطهی نابودی انداخت، تکبرش بود که او را در دام جاهلیت و تلهی دودلی نسبت به اسلام، گرفتار کرد و اگر چنین نبود، در اجرای حکم شریعت اسلام و ادای زکات به بیتالمال مسلمانان، درنگ نمیکرد. من، چنین میپندارم که حرص و آز وی به ریاست بنیتمیم، او را به سرکشی واداشت؛ چرا که او از گردننهادن برخی از بزرگان و سرآمدان قبیلهی بنیتمیم در برابر حکومت اسلامی و پرداخت زکات توسط آنان، ناراحت شد و بر سر این موضوع با آنان پرخاشگری و جدال کرد. نگاهی به افعال و اقوال مالک، این تصور را تأیید میکند که او، آزمند ریاست بوده است و همین، باعث شد تا از دین برگردد و با سجاح همراه شود. پیامد دیگر ریاستطلبی مالک، این بود که او را بر آن داشت تا مانع ادای شترهای زکات به ابوبکر صدیقسشود و آنها را درمیان قومش تقسیم کند. او نصیحت نزدیکانش را نپذیرفت و همچنان به گردنکشی و طغیانش ادامه داد و مجموع این افعال، از او فردی ساخت که به کفر نزدیکتر باشد تا به اسلام و ایمان.
صرف نظر از تمام دلایلی که دربارهی کافر بودن مالک بن نویره وجود دارد، تنها خودداری او از ادای زکات، دلیلی کافی بر درستی کشتنش میباشد. خودداری مالک از ادای زکات، امری است که مورد تأکید تمام تاریخنگاران میباشد. ابنسلام میگوید: در مورد اینکه خالدسبا مالک سخن گفته تا او را متوجه اشتباهش بکند و حجت را بر او تمام نماید، درمیان تاریخنگاران اجماع شده و هیچ اختلافی در اینباره وجود ندارد که مالک ضمن سهلانگاری در اقامهی نماز، از ادای زکات امتناع ورزیده است. [۸۵۶]درمیان مرتدها، کسانی بودند که زکات را قبول داشتند و از ادای آن خودداری نکردند؛ بلکه رییسان و بزرگانشان، آنان را از ادای زکات منع نمودند که از آن جمله میتوان به بنییربوع اشاره کرد که زکات اموالشان را جمعآوری کردند و چون میخواستند آن را به مدینه بفرستند، مالک بن نویره آنها را از این کار بازداشت و زکات جمعآوری شده را درمیان افراد همان قبیله تقسیم کرد. [۸۵۷]
[۸۵۶] طبقات فحول الشعراء، ص۱۷۲ [۸۵۷] شرح نووی بر صحیح مسلم (۱/۲۰۳)