ابوبکر صدیق رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه اول

فهرست کتاب

نشانه‌های خلافت ابوبکرسدر احادیث

نشانه‌های خلافت ابوبکرسدر احادیث

آن دسته از احادیث رسول اکرم جکه آشکارا یا به اشاره، به مسأله‌ی خلافت ابوبکرسمی‌پردازند، مشهور و فراوان بوده و شهرت و تواتر این احادیث به حدی است که جایی برای انکار آن نمانده است. [۴۱۹]در این بخش به برخی از احادیث رسول اکرم جدر موضوع خلافت ابوبکرسمی‌پردازیم:

۱- جبیر بن مطعمسمی‌گوید: زنی نزد رسول اکرم جآمد؛ رسول اکرم جبه او امر فرمودند که دوباره نزد ایشان بیاید. آن زن گفت: اگر آمدم و شما را نیافتم (و شما از دنیا رفته بودید)، چه کنم؟ رسول‌خدا جفرمودند: «إِنْ لَمْ تَجِدِینِی فَأْتِی أَبَا بَكْرٍ»یعنی: «اگر مرا نیافتی، نزد ابوبکر برو.» [۴۲۰]

ابن‌حجر/می‌گوید: «در حدیث، بدین نکته اشاره شده که انجام وعده‌ها و قرارهای رسول اکرم جبر عهده‌ی جانشین آن حضرت جمی‌باشد…». [۴۲۱]

۲- حذیفهسمی‌گوید: در حضور رسول‌خدا جنشسته بودیم که آن حضرت جفرمودند: «إِنِّی لَا أَدْرِی مَا قَدْرُ بَقَائِی فِیكُمْ، فَاقْتَدُوا بِاللَّذَیْنِ مِنْ بَعْدِی» [۴۲۲]یعنی: «من، نمی‌دانم چه‌قدر درمیان شما می‌مانم؛ پس از دو نفری که پس از من هستند، پیروی کنید» و به ابوبکر و عمر اشاره کردند.

رسول اکرم جدر این حدیث به صراحت بیان می‌کنند که به دو خلیفه‌ی پس از من (ابوبکر وعمر) اقتدا کنید و از آنان پیروی نمایید؛ رسول اکرم جاز آن جهت به پیروی از ابوبکر و عمربدستور دادند که آنان، سیرتی نیک و باطنی درست داشتند؛ این حدیث، به مسأله‌ی خلافت نیز اشاره می‌کند. [۴۲۳]

۳- رسول اکرم جفرموده‌اند: «بَیْنَا أَنَا نَائِمٌ أُرِیتُ أَنِّی أَنْزِعُ عَلَى حَوْضِی أَسْقِی النَّاسَ، فَجَاءَنِی أَبُو بَكْرٍ فَأَخَذَ الدَّلْوَ مِنْ یَدِی لِیُرَوِّحَنِی، فَنَزَعَ دَلْوَیْنِ، وَفِی نَزْعِهِ ضَعْفٌ، وَاللهُ یَغْفِرُ لَهُ، فَجَاءَ ابْنُ الْخَطَّابِ فَأَخَذَ مِنْهُ، فَلَمْ أَرَ نَزْعَ رَجُلٍ قَطُّ أَقْوَى مِنْهُ، حَتَّى تَوَلَّى النَّاسُ، وَالْحَوْضُ مَلْآنُ یَتَفَجَّرُ»یعنی: «در خواب دیدم که از حوض خود آب می‌کشم و به مردم می‌دهم؛ (در این بحبوحه) ابوبکر آمد و دلو را از دستم گرفت تا مرا آسوده کند (و به من کمک نماید). ابوبکر دو دلو آب کشید و در کشیدن آب ضعیف بود؛ خداوند، او را مورد مغفرت قرار می‌دهد. سپس عمر آمد و دلو را از ابوبکر گرفت؛ من هرگز ندیدم که کسی قوی‌تر از عمر، آب بکشد؛ مردم (پس از آن که سیراب شدند) رفتند و آب هم‌چنان می‌جوشید.» [۴۲۴]

امام شافعی/می‌گوید: «خواب انبیا، نوعی وحی است؛ در اینکه رسول‌خدا جفرمودند: (ابوبکرسدر کشیدن آب ضعیف بود)، اشاره‌ای است به دوران اندک خلافت ابوبکرسو مشغولیت وی به جنگ با مرتدان و در نتیجه عدم دست‌یابی به فتوحات گسترده‌ای که در دوران دراز مدت خلافت عمرسنصیب مسلمانان و خلافت اسلامی گردید.» [۴۲۵]

۴- عایشه‌ی صدیقهلمی‌گوید: رسول اکرم جدر بیماری ارتحال خود به من فرمودند: «ادْعِی لِی أَبَا بَكْرٍ، أَبَاكِ، وَأَخَاكِ، حَتَّى أَكْتُبَ كِتَابًا، فَإِنِّی أَخَافُ أَنْ یَتَمَنَّى مُتَمَنٍّ وَیَقُولُ قَائِلٌ: أَنَا أَوْلَى، وَیَأْبَى اللهُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَّا أَبَا بَكْرٍ»یعنی: «پدرت ابوبکر و برادرت را به نزد من بخوان تا وصیتی بنویسم؛ چرا که من از این می‌ترسم که کسی آرزوی خلافت در سر بپروراند و به آن طمع ورزد و کسی ادعا کند که (برای خلافت) سزاوارتر است؛ در حالی که خداوند متعال و مؤمنان، جز ابوبکر را (برای خلافت) نمی‌پسندند.» [۴۲۶]

این حدیث، فضیلت ابوبکر صدیقسرا کاملاً روشن می‌سازد و به مسایلی اشاره می‌کند که امکان وقوع آن پس از وفات رسول‌خدا جبر سر جانشینی آن حضرت جوجود داشت و از این خبر می‌دهد که مسلمانان، به خلافت کسی جز ابوبکرسراضی نمی‌شوند. بنا بر اشاره‌ی حدیث، این امکان وجود داشت که در مورد جانشینی رسول‌خدا جاختلاف نظر به وجود آید که البته چنین نیز شد. اما پس از رایزنی، همه‌ی صحابه در مورد خلافت ابوبکرسبه اتفاق نظر و اجماع رسیدند. [۴۲۷]

۵- عبیدالله بن عبدالله می‌گوید: به نزد عایشه رفتم و گفتم: آیا از بیماری رسول‌خدا جبرایم می‌گویی؟ عایشهلفرمود: «بله؛ رسول‌خدا جبی‌حال شدند و پرسیدند: «أَصَلَّى النَّاسُ»یعنی: «آیا مردم نماز گزارده‌اند؟» گفتم: نه؛ منتظر شما هستند. فرمودند: «ضَعُوا لِی مَاءً فِی الْمِخْضَبِ»یعنی: «برایم ظرفی را آب کنید.» چنان کردیم و آن حضرت جوضو گرفتند و خواستند برخیزند که ضعف، بر ایشان چیره شد و بیهوش شدند؛ زمانی که به خود آمدند، پرسیدند: «آیا مردم نماز گزاردند؟» گفتم: نه؛ منتظر شما هستند. فرمودند: «برایم ظرف را آب کنید.» چنان کردیم و ایشان وضو گرفتند و خواستند برخیزند که دوباره سست و بیهوش شدند؛ وقتی به هوش آمدند، پرسیدند: «آیا مردم نماز گزارده‌اند؟» گفتم: نه؛ در انتظار شما هستند.. مردم در مسجد منتظر رسول‌خدا جبودند تا با ایشان نماز عشا را ادا کنند. رسول اکرم جبه ابوبکرسپیام فرستادند که برای مردم امامت دهد؛ پیک نزد ابوبکرسرفت و گفت: رسول‌خدا جدستور داده‌اند که با مردم نماز بگزاری. ابوبکرسکه مرد نازک‌دلی بود، به عمرسگفت: «تو جلو شو و با مردم نماز بگزار». عمرسگفت: «تو، به این کار سزاوارتری.» در آن روزها ابوبکرسامامت می‌داد تا اینکه روزی رسول‌خدا جاحساس سبکی و بهبود کردند و بر دو نفر که یکی از آنان عباسسبود، تکیه دادند و برای ادای نماز ظهر به مسجد رفتند؛ در آن حال ابوبکرسبرای مردم نماز ظهر را امامت می‌داد؛ ابوبکرسبا دیدن رسول‌خدا جخواست عقب برود که رسول اکرم جبه او اشاره کردند عقب نرود و به آن دو نفر فرمودند تا ایشان را کنار ابوبکرسبنشانند؛ آن‌ها چنان کردند و ابوبکرسدر حال ایستاده، به رسول اکرم جکه نشسته بودند، اقتدا کرده بود و مردم نیز به امامت ابوبکرسنماز می‌گزاردند.» عبیدالله می‌گوید: نزد ابن‌عباسبرفتم و گفتم: آیا آنچه را که عایشهلدر مورد وفات رسول‌خدا جبه من گفته، برایت بازگو کنم؟ ابن‌عباسبگفت: بگو. من نیز گفته‌های عایشه را درباره‌ی وفات پیامبر جبرای ابن‌عباسببازگو کردم؛ ابن‌عباسبچیزی از آن را انکار نکرد و گفت: «آیا عایشهلمردی را که با عباسببود، نام برد؟» گفتم: نه. ابن‌عباسبگفت: «آن شخص، علیسبود.» [۴۲۸]

نکاتی از این روایت برداشت می‌شود که می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

الف) فضیلت ابوبکر صدیقسو برتری او بر تمام صحابهش.

ب) شایستگی ابوبکرسوحقانیت خلافت وی.

ج) هرگاه امام جماعت، بنا بر عذری از حضور در مسجد باز بماند، شخصی که شرایط برتر و بهتری دارد، به جایش امامت می‌دهد.

د) فضیلت عمر فاروقسنیز از این روایت معلوم می‌شود و واضح می‌گردد که او، در مقام پس از ابوبکر صدیقسمی‌باشد؛ چرا که ابوبکرستنها به عمرسپیشنهاد کرد جلو شود و برای امامت به شخص دیگری روی نیاورد. [۴۲۹]

۶- عبدالله بن مسعودسمی‌گوید: زمانی که رسول‌خدا جوفات نمودند، انصار پیشنهاد کردند یک امیر از ما تعیین شود و یک امیر هم از مهاجران؛ عمرسدر پاسخ پیشنهاد انصار چنین گفت: «ای گروه انصار! مگر نمی‌دانید رسول‌خدا جبه ابوبکرسدستور دادند تا برای مردم امامت دهد؟ پس کدامین شما این را می‌پسندد که خودش را جلوتر از ابوبکرسبداند؟» انصار گفتند: «پناه بر خدا از اینکه خواسته باشیم بر ابوبکرسبرتری بجوییم و یا خود را برتر از او بدانیم.» [۴۳۰]

۷- علیسمی‌گوید: «زمانی که رسول‌خدا جوفات نمودند، جوانب تعیین امیر را بررسی کردیم ودیدیم که رسول‌خدا جابوبکرسرا برای نماز جلو کردند؛ لذا به این نتیجه رسیدیم که کسی را برای دنیایمان برگزینیم که رسول‌خدا ج، او را برای دینمان برگزیدند؛ بنابراین ابوبکرسرا جلودار و امیر کردیم.» [۴۳۱]

ابوالحسن اشعری/می‌گوید: «پیش‌نمازی ابوبکرسبه دستور رسول‌خدا جدلیلی است بر این که ابوبکرسدر میان صحابهشاز همه عالم‌تر بوده و بیش از دیگران به دانش قرائت، آگاهی داشته است؛ چرا که در حدیث صحیح آمده است: «یَؤُمُّ الْقَوْمَ أَقْرَؤُهُمْ لِكِتَابِ اللَّهِ فَإِنْ كَانُوا فِی الْقِرَاءَةِ سَوَاءً، فَأَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنْ كَانُوا فِی السُّنَّةِ سَوَاءً فَأَكْبَرُهُمْ سِنًّا، فَإِنْ كَانُوا فِی الْسِّنِّ سَوَاءً، فَأَقْدَمُهُمْ إِسْلَامًا»یعنی: «داناترین هر قوم به کتاب خدا، آنان را امامت می‌دهد و اگر همگی، در دانش قرائت یکسان بودند، کسی امامت می‌دهد که به سنت آگاه‌تر باشد و چنان‌چه در سنت‌شناسی نیز برابر بودند، کسی جلو می‌شود که سن بیشتری دارد و اگر هم‌سن و سال بودند، کسی امامت می‌دهد که جلوتر مسلمان شده است.» ابن‌کثیر/می‌گوید: «این سخن ابوالحسن اشعری است که باید آن را با آب طلا نوشت؛ چرا که تمام این ویژگی‌ها در ابوبکر صدیقسجمع شده بود.» [۴۳۲]

اهل‌سنت در مورد اینکه آنچه در احادیث در مورد خلافت ابوبکرسآمده، صریح است و یا پوشیده و از باب اشاره، دو گفتار و باور متفاوت دارند:

الف) برخی از جمله حسن بصری، احمد بن حنبل و عده‌ای از اهل حدیث [۴۳۳]بر این باورند که احادیث وارد شده در موضوع خلافت ابوبکرساز نوع پوشیده و از باب اشاره است. دلیل این دسته، این است که رسول‌خدا جابوبکرسرا برای نماز جلو کردند و دستور دادند تمام درهایی را که به مسجد باز می‌شود، ببندند جز در خانه‌ی ابوبکر را.

ب) باور عده‌ای از جمله ابو محمد بن حزم و برخی از اهل حدیث بر این است که احادیث وارد شده در مورد خلافت ابوبکرسصریح می‌باشد و به احادیث ۱،۲،۳و۴ استناد می‌کنند که پیش از این آورده‌ایم.

بنده، در جمع‌بندی این موضوع به این نتیجه رسیده‌ام که رسول‌خدا جمسلمانان را به این دستور نداده‌اند که ابوبکرسباید در جایگاه خلافت و جانشینی ایشان قرار بگیرد؛ بلکه آنچه رسول‌خدا جدر این‌باره فرموده‌اند، ساختاری خبری دارد که ایشان، از سوی خدای متعال، مسلمانان را از این خبردار می‌کنند که آن‌ها، ابوبکرسرا به خاطر صفات و ویژگی‌های بی‌نظیرش که در قرآن و سنت به آن اشاره شده و او را بر تمام امت محمد مصطفی جبرتری داده است، به عنوان خلیفه برمی‌گزینند. [۴۳۴]

ابن‌تیمیه/می‌گوید: «آن‌چه از بررسی روایات برمی‌آید، این است که پیامبر اکرم جدر قالب اقوال و افعال متعددی، مسلمانان را به این رهنمون شدند که آن‌ها، ابوبکرسرا به خلافت می‌رسانند؛ اسلوب روایات، نشان می‌دهد که اشاره‌ی رسول‌خدا جدر مورد خلافت ابوبکرسبه‌گونه‌ای است که ایشان به خلافت ابوبکرسخرسند هستند و خلافت وی را می‌ستایند؛ حتی خواسته‌ی رسول‌خدا جبر این بود که به طور صریح ابوبکرسرا به جانشینی خود بگمارند؛ اما بدان سبب که دانستند، مسلمانان بر خلافت ابوبکرساجماع می‌کنند، از نوشتن حکم خلافت ابوبکرسمنصرف شدند… دلایل زیادی وجود داشت که بر خلافت ابوبکرستأکید می‌کرد و همین، صحابهشرا بر آن داشت تا با درک و شناخت دلایل موجود در مورد خلافت ابوبکرس، به جانشینی وی اتفاق کنند. عمر بن خطابسدر حضور مهاجرین و انصار سخن گفت و چنین فرمود: «درمیان شما کسی نیست که به حد و پایه‌ی ابوبکرسبرسد یا از او پیش افتاده باشد.» نصوص بسیاری، درستی خلافت ابوبکرسرا به اثبات می‌رساند و نشان می‌دهد که خداوند متعال و رسول اکرم جابوبکرسرا شایسته‌ی خلافت دانسته‌اند؛ مسلمانان، با ابوبکرسبیعت کردند و بر پایه‌ی فضایلی که از ابوبکرسدر کتاب و سنت سراغ داشتند، وی را به خلافت برگزیدند و بدین‌گونه ابوبکرسبنا بر نص و به اجماع تمام صحابهشبه خلافت رسید. البته نصوص وارد شده در مورد خلافت ابوبکرسبیان‌گر این است که خدا و رسول، ابوبکر را شایسته‌ی خلافت دانستند و به حقانیت آن اشاره کردند؛ نصوص، صحابه را بر این ره نمود که خداوند متعال، خلافت ابوبکر را مقدر نموده و همین طور نیز شد. باید دانست که اشاره‌ی نصوص به خلافت ابوبکرساز صدور حکم وی به عنوان خلیفه، رساتر و سرآمدتر بود و جلوه‌ی بهتری داشت؛ چرا که با صدور حکم در مورد خلافت ابوبکرس، وی تنها بر پایه‌ی عهد و پیمان صحابه با خدا به خلافت می‌رسید؛ اما مسلمانان، ابوبکرسرا بدون حکم یا قرار قبلی بر اساس نصوصی که این کار را درست و سزاوار می‌دانست، به عنوان خلیفه برگزیدند و این، بیان‌گر این است که ابوبکرسدر حد و اندازه‌ای از فضیلت قرار داشت که او را از دیگران متمایز ساخت و باعث شد تا مسلمانان، او را بیش از دیگران شایسته و سزاوار خلافت بدانند… . [۴۳۵]

[۴۱۹] همان مرجع (۲/۵۳۹) [۴۲۰] مسلم (۴/۱۸۵۶و۱۸۵۷)؛ بخاری، شماره‌ی۳۶۵۹ [۴۲۱] فتح الباری (۷/۲۴) [۴۲۲] سلسلة الأحادیث الصحیحة از آلبانی (۳/۲۳۳و۲۳۶) [۴۲۳] تحفة الأحوذی بشرح الترمذی (۱۰/۱۴۷) [۴۲۴] روایت مسلم از ابوهریره (۴/۱۸۶۱و۱۸۶۲) [۴۲۵] الإعتقاد از بیهقی، ص۱۷۱ [۴۲۶] مسلم (۴/۱۸۵۷) [۴۲۷] عقیدة اهل السنة و الجماعة فی الصحابة (۲/۵۴۲) [۴۲۸] مسلم، شماره‌ی۴۱۸؛ بخاری، شماره‌ی۶۸۷ [۴۲۹] شرح النووی (۴/۱۳۷) [۴۳۰] المستدرک (۳/۶۷) [۴۳۱] طبقات ابن سعد (۳/۱۸۳) [۴۳۲] البدایة و النهایة (۵/۲۶۵) [۴۳۳] منهاج السنة از ابن‌تیمیة (۱/۱۳۴و۱۳۵) [۴۳۴] نگاه کنید به: عقیدة اهل السنة و الجماعة (۲/۵۴۸) [۴۳۵] منهاج السنة (۱/۱۳۹- ۱۴۱)؛ مجموع الفتاوی (۳۵/۴۷)