ابوبکر صدیق رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه اول

فهرست کتاب

۶) گریه‌ی شادمانی ابوبکرس، نشان افتخار این سرباز نمونه

۶) گریه‌ی شادمانی ابوبکرس، نشان افتخار این سرباز نمونه

نشانه‌ها و آثار تربیت نبوی بر ابوبکر صدیقسدر برهه‌های مختلف پدیدار گشت و او را سربازی نمونه در خدمت پیامبر جو اسلام قرار داد. زمانی که ابوبکر صدیقسآهنگ هجرت نمود، پیامبر اکرم جبه او فرمودند: «عجله نکن؛ شاید خداوند، برای تو یار و همراهی (در این سفر) مقدر فرماید.» ابوبکرسپس از شنیدن این فرموده‌ی رسول‌خدا ج، برای هجرت مقدمه‌چینی و برنامه‌ریزی کرد و اسباب لازم را فراهم نمود. او، دو شتر خرید و در خانه‌اش نگه داشت تا هنگام هجرت، آمادگی کافی داشته باشد. در صحیح بخاری/تصریح شده است که ابوبکرس، دو شتر را به مدت چهار ماه، علوفه می‌داد. ابوبکر صدیقسبرای رهواری و پیشوایی امت پرورش یافته بود و با هوش و فراست وافرش می‌دانست که لحظه‌ی هجرت، بنا بر مسایل و ضرورت‌هایش، آنی و ناگهانی خواهد بود و از این‌رو باید پیشاپیش، اسباب و وسایل مورد نیاز را فراهم آورد. به همین خاطر شترهای سواری را آماده کرد و به آن‌ها علوفه داد، توشه‌ی سفر را فراهم کرد و خانواده‌اش را برای خدمت به پیامبر جمهیا نمود. زمانی که رسول‌خدا جبه ابوبکر خبر دادند که اذن و فرمان هجرت، نازل شده، ابوبکر از فرط شادی گریست. عایشهلمی‌گوید: «تا آن روز ندیده بودم که کسی، از شادی گریه کند تا اینکه ابوبکرسرا دیدم که (از فرط شادی به خاطر همراهی با آن حضرت جدر سفر هجرت) گریست.» گاهی شادی، در قالب گریه نمودار می‌شود:

ورد الكتـاب من الحبیب بأنّه
سیزورنی فاستعبرت أجفانی
غلب السـرور علیّ حتی إننـی
من فرط ما قد سرنی أبكانی
یا عین صار الدمع عندك عادة
تبكین من فرح ومن أحزانی

ترجمه: «نامه‌ای از دوستم رسیده که به زودی به ملاقاتم می‌آید؛ به خاطر شنیدن این خبر، پلک‌هایم، اشک‌آلود شده و شادی، چنان مرا در برگرفته که از این خبر مسرت‌بخش، به گریه افتاده‌ام. ای چشم! اشک ریختن و گریستن، برای تو عادت شده و تو، از شادی و اندوه، می‌گریی».

ابوبکرسبا شنیدن فرموده‌ی رسول‌خدا جدریافت که در سفر هجرت، به همراهی آن حضرت ج، مفتخر خواهد شد و خواهد توانست در آن سفر ده روزه، هر آنچه دارد، به آقا و حبیبش، محمد مصطفی جتقدیم کند؛ چه سعادتی، بالاتر از این سعادت که ابوبکرساز میان تمام زمینیان و از بین صحابه‌ی کرامش، در سفر خجسته‌ی هجرت به همراهی آقای مخلوقات، مفتخر گردید؟ [۱۷۱]

یکی دیگر از نشانه‌های محبت خالصانه‌ی ابوبکرسبا رسول‌خدا ج، آنجا جلوه نمود که با رسیدن مشرکان به اطراف غار، او را هراس برداشت که مبادا به پیامبر اکرم جتعرضی کنند. ابوبکرسبه عنوان سرباز نمونه و راستین پیشوای امینش، سزاوار نشان افتخاری است که با بروز خطر، فقط برای رسول‌خدا جنگران شد و اصلاً خود را از یاد برد و به خود نیندیشید. دلیل اینکه ابوبکرسدر آن لحظات حساس و پرخطر، فقط نگران رسول‌خدا جبوده، اینکه چنان‌چه او، بر خود بیمناک بود، در این هجرت سرنوشت‌ساز و پرخطر، با پیامبر اکرم ج، همراه نمی‌شد؛ زیرا او، به‌خوبی می‌دانست که اگر دستگیر شود، کم‌ترین مجازاتش اعدام است. [۱۷۲]قطعاً ابوبکرسنگران رسول‌خدا جو آینده‌ی اسلام بود و فقط از این ترسید که مبادا پیامبر اکرم جبه دست مشرکان گرفتار شوند و آینده‌ی اسلام، به خطر بیفتد. [۱۷۳]ابوبکر صدیقسدر سفر هجرت، تمام جنبه‌های امنیتی را در نظر گرفت. چنان‌چه شخصی در مسیر راه، از ابوبکرسپرسید: «این مرد، کیست؟» ابوبکرسپاسخ داد: «ره‌نمایی است که راه را به من نشان می‌دهد.» بدین‌سان پرسش‌گر، گمان کرد که منظور ابوبکرس، این است که شخص همراهش (رسول‌خدا ج) راهنمای راه‌ها و گذرگاه‌ها است. در صورتی که منظور ابوبکرس، این بود که همراهش محمد مصطفی ج، به راه‌های خیر و سعادت راهنمایی می‌کند. ابوبکرسبی‌آنکه دروغ بگوید، خود را از تنگنای دروغ رهانید و راز رسول‌خدا جرا برملا نکرد. وی، در پاسخ پرشس‌گر، توریه نمود و دوپهلو سخن گفت تا آموخته‌ی امنیتی خود را به اجرا درآورد و جریان سری هجرت را فاش نکند؛ چرا که رسول‌خدا ج، از پیش، سری بودن جریان هجرت را برایش تبیین نموده بودند. [۱۷۴]

[۱۷۱] التربیة القیادیة (۲/۱۹۱،۱۹۲) [۱۷۲] در قرآن کریم، به حزن و اندوه یار غار اشاره شده است، نه به خوف و هراس. برای درک بهتر و بیش‌تر این موضوع، به تفاوت واژه‌های (حزن) و خوف) توجه کنید.(مترجم) [۱۷۳] السیرة النبویة دروس و عبر، نوشته‌ی سباعی، ص۷۱ [۱۷۴] السیرة النبویة از سباعی، ص۶۸