به راه انداختن جنگ روانی بر ضد دشمن
خالدساستراتژی جنگی خود را بر این مبنا قرار داد که پیش از برپایی معرکه و درگیری مستقیم با دشمن، جنگی روانی به راه اندازد تا روح و روان دشمن را از هم بپاشد. وی بدین منظور به زیاد بن لبید که از دوستان محکم بن طفیل بود، گفت: اگر میتوانی، سخنی به محکم بگو تا او را در هم شکنی و روحیهاش را ضعیف کنی. زیادسنامهای برای محکم فرستاد و در آن، ابیات تهدیدآمیزی نوشت تا روحیهی محکم و پیروان مسیلمه را ضعیف کند. خالدسدر جنگ روانی خود بر ضد دشمن از عمیر بن صالح یشکری که از پیش مسلمان شده و ایمانش را مخفی نگهداشته بود، استفاده کرد. عمیر، به دستور خالدسبه میان قبیلهاش رفت و گفت: «خالد(س) برای جنگ با شما به همراه مهاجرین و انصار در راه است؛ من، کسانی دیدم که اگر شما در برابرشان شکیبایی کنید و خواسته باشید از این طریق آنان را شکست دهید، آنها به وسیلهی نصرت و یاری الهی بر شما پیروز میشوند و اگر گمان میکنید با تعداد زیاد خواهید توانست آنان را شکست دهید، بدانید که آنها مورد حمایت خدا هستند و شما را شکست خواهند داد. شما و آنان، یکجور و برابر نیستید؛ اسلام، پیروز میشود و شرک، شکست میخورد؛ پیشوای آنان، به حق پیامبر است و راهبر شما، دروغگو است. آنان، به ایمان خود میبالند و شادمانند و شما، به تعداد خود فریفته و مغرور هستید. اینک که هنوز شمشیرها از نیام در نیامده و تیرها، در تیردان است، از راهی که در پیش گرفتهاید باز آیید.» [۹۳۸]خالدسدر جنگ روانی بر ضد دشمن از ثمامه بن اثال حنفی نیز کار گرفت. ثمامه به نزد قبیلهاش (بنیحنیفه) رفت تا روح جنگیشان را در هم شکند و آنان را به تسلیم شدن در برابر اسلام فرا بخواند. ثمامه به بنیحنیفه فرمود: «بدانید که دو پیامبر، در یک زمان و با یک مأموریت برانگیخته نمیشوند. محمد جپیامبر خدا است و هیچ پیامبری همزمان با ایشان یا پس از ایشان مبعوث نمیشود. ابوبکرسلشکری را به فرماندهی شخصی به سوی شما اعزام کرده که آن شخص را به اسم خودش یا پدرش صدا نمیزنند؛ بلکه او را سیف الله (شمشیر خدا) مینامند. او، افراد زیادی با خود دارد؛ پس خودتان به فرجام کارتان بیندیشید و تصمیم درستی بگیرید.» [۹۳۹]خالدسضمن به راه انداختن جنگ روانی بر ضد دشمن، دشمن را ناتوان و ضعیف نمیپنداشت و کاملاً بههوش بود تا مبادا از سوی دشمن غافلگیر گردد. دربارهی خالدسگفته شده که نمیخوابید و شبها را در آمادگی کامل به سر میبرد و همواره تحرکات و فعالیتهای دشمن را زیر نظر داشت. [۹۴۰]خالدسپیش از آنکه با مسیلمه وارد جنگ شود، مکنف بن زید و برادرش حریث را جلوتر فرستاد تا اطلاعات لازم را از تحرکات دشمن به دست آورند. جنگ شدیدی در پیش بود و خالدسباید اقدامات لازم را انجام میداد. پرچمدار لشکر در این جنگ، عبدالله بن حفص بن غانم بود و پس از او سالم (آزادشدهی ابوحذیفه) پرچم را به دست گرفت. [۹۴۱]
میدانیم که در جنگهای آن روز، برافراشتگی پرچم، نشانهی پایداری لشکر و ادامهی جنگ بود و با افتادن پرچمِ هر یک از طرفین درگیر، معلوم میشد که آن طرف، شکست خورده است. خالدسشرحبیل بن حسنهسرا جلوتر فرستاد و سپس لشکر را پنج دسته کرد: جلودار لشکر، خالد مخزومی بود؛ سمت راست لشکر، ابوحذیفه و در چپ لشکر، شجاع قرار داشتند؛ زید بن خطاب نیز در مرکز لشکر جای گرفت و اسامه بن زید، بر سوارهنظامان گماشته شد. در انتهای لشکر نیز برای زنان خیمههایی برافراشتند. [۹۴۲]
[۹۳۸] الحرب النفسیة، از احمد نوفل، ص۱۴۴و۱۴۵ [۹۳۹] الحرب النفسیة (۲/۱۴۵) [۹۴۰] حرکة الردة، ص۱۹۹ [۹۴۱] مرجع سابق، ص۲۰۰ [۹۴۲] مرجع سابق، ص۲۰۰