ابوبکر صدیق رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه اول

فهرست کتاب

حفظ راز رسول خدا ج

حفظ راز رسول خدا ج

عمر بن خطابسمی‌گوید: دخترم حفصهلپس از وفات شوهرش خنیس بن حذافهسکه از بدریان بود، بیوه شد؛ عثمان بن عفانسرا دیدم و به او پیشنهاد کردم: اگر بخواهی حفصه را در نکاح تو در می‌آورم. عثمانسگفت: «تا ببینم و فکر کنم» و پس از مدتی مرا دید و گفت: «فعلاً قصد ازدواج ندارم.» به دیدن ابوبکرسرفتم و همین پیشنهاد را به او گفتم. او سکوت کرد و چیزی نگفت؛ از او بیش‌تر از عثمانسدل‌گیر شدم. مدتی گذشت و رسول‌خدا جاز حفصهلخواستگاری نمود و من نیز حفصه را به نکاح آن حضرت جدرآوردم. ابوبکرسمرا دید و به من گفت: «شاید موقعی که به تو پاسخی ندادم، از من دل‌گیر شدی.» گفتم: بله، همین طور است. فرمود: «هیچ چیز مانع من از پذیرش پیشنهادت نشد جز این که من از رسول‌خدا جشنیده بودم که قصد ازدواج با حفصه را دارد و من نخواستم راز رسول‌خدا جرا فاش کنم؛ بنابراین به تو چیزی نگفتم تا اگر رسول‌خدا جقصد دیگری نمود و با حفصهلازدواج نکرد،من از حفصه خواستگاری کنم.» [۲۵۱]

[۲۵۱] الفتح (۹/۸۱)؛ الطبقات الکبری (۸/۸۲)