ابوبکر صدیق رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه اول

فهرست کتاب

اشاره‌ی آیات قرآن به خلافت ابوبکر صدیقس

اشاره‌ی آیات قرآن به خلافت ابوبکر صدیقس

در برخی از آیات قرآن به این نکته اشاره شده که ابوبکر صدیقسسزاوارترین و شایسته‌ترین فرد این امت برای خلافت و جانشینی رسول‌خدا جاست. آیات زیر از این دست می‌باشد:

۱- ﴿ ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِيمَ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمۡتَ عَلَيۡهِمۡ غَيۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَيۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّينَ٧ [الفاتحة: ۶-۷]

یعنی: «ما را به راه راست راهنمایی فرما؛ راه کسانی که به ایشان نعمت داده‌ای، نه راه آنان که بر ایشان خشم گرفته‌ای و نه راه گمراهان».

توضیح: در این آیه خداوند متعال، به بندگانش آموزش می‌دهد که از او بخواهند تا آنان را به راه راست، یعنی راه کسانی که به آنان نعمت داده، راهنمایی کند؛ خداوند متعال، در آیه‌ی ۶۹ سوره‌ی نساء، چهار دسته را نام می‌برد که به ایشان نعمت داده است؛ یکی از این گروه‌ها، صدیقین می‌باشند. رسول‌خدا جنیز ابوبکر صدیقسرا از جرگه‌ی صدیقین معرفی کرده‌ و بلکه بر او لقب صدیق نهاده‌اند. بنابراین ابوبکرسیکی از صدیقین است و البته جلودارتر از همه؛ وقتی ابوبکر صدیقسیکی از کسانی باشد که راهشان، همان راه راست و مستقیم است، کدامین عاقل در اینکه ابوبکرسسزاوارترین شخص امت برای جانشینی رسول‌خدا جمی‌باشد، شک می‌کند؟ [۴۰۷]محمد بن عمر رازی/می‌گوید: «این آیات سوره‌ی فاتحه، بر خلافت ابوبکرسدلالت می‌کند؛ چرا که راه راست در این آیات، راه کسانی تعریف می‌شود که خداوند، به آنان نعمت داده است و خداوند متعال، در آیات دیگر (۶۹ سوره‌ی نساء) بیان می‌کند که آنان، عبارتند از: انبیاء، صدیقین، شهدا و صالحین. بدون شک ابوبکرسدر رأس صدیقین قرار دارد و به عبارتی مفهوم آیات سوره‌ی فاتحه از این قرار است که خدای متعال به ما دستور می‌دهد از او هدایتی را درخواست کنیم که ابوبکر صدیقسو سایر صدیقین بر آن بوده‌اند. اگر ابوبکرسشخص گمراهی بود، اصلاً اقتدا به او درست نبود؛ بنا بر آنچه آوردیم، این آیه، دلیلی بر خلافت ابوبکر صدیقسمی‌باشد. [۴۰۸]

محمد امین شنقیطی می‌گوید: «از این آیه، درستی خلافت ابوبکر صدیقسبرداشت می‌شود؛ چرا که ابوبکرسدر جرگه‌ی کسانی قرار دارد که خداوند متعال، در سوره‌ی فاتحه به ما یاد می‌دهد که از او هدایت و ره‌یابی به راه کسانی را بخواهیم که راهشان، راست و مستقیم است. خداوند، این نعمت‌یافتگان را معرفی نموده و صدیقین را از جمله‌ی آنان برشمرده است. قطعاً ابوبکرساز جرگه‌ی صدیقین است و از این‌رو در جمع کسانی می‌گنجد که خداوند متعال، به آنان نعمت داده و به ما امر فرموده تا از خدای مهربان بخواهیم که ما را به راه چنین کسانی راهنمایی کند. لذا هیچ تردیدی به‌جا نمی‌ماند که ابوبکر صدیقسبر راه راست بوده و خلافتش نیز حق می‌باشد.» [۴۰۹]

۲- ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرۡتَدَّ مِنكُمۡ عَن دِينِهِۦ فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ يُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖۚ ذَٰلِكَ فَضۡلُ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ٥٤ [المائدة: ۵۴]

یعنی: «ای اهل ایمان! هر کس از شما از دین خود برگردد (و مرتد شود)، خداوند (به جای ایشان و برای جنگ با این‌ها) کسانی را خواهد آورد که ایشان را دوست دارد و آن‌ها هم خدا را دوست دارند؛ (این‌ها) نسبت به مؤمنان نرم و فروتن هستند و در برابر کافران سخت و نیرومند؛ در راه خدا جهاد می‌کنند و از سرزنش هیچ سرزنش‌کننده‌ای نمی‌هراسند. این فضل خدا است (که به کسی، چنین ویژگی‌هایی بدهد و) خداوند، آن را به هر کس که بخواهد، عطا می‌کند و خداوند، آگاه است و دارای فضل فراوان».

ویژگی‌هایی که در این آیه بیان شد، بر ابوبکر صدیقسو کسانی که او را در جنگ با مرتدان و از دین‌برگشته‌ها همراهی نمودند، منطبق می‌گردد. خداوند متعال، در این آیه، ابوبکرسو لشکریان مسلمانی را که رویاروی مرتدین ایستادند، به کامل‌ترین و برترین ویژگی‌ها ستوده است. این آیه از آن جهت دلیلی بر خلافت ابوبکر صدیقساست که: «خداوند علیم می‌دانست که عده‌ای، پس از وفات رسول‌خدا جاز دین بر می‌گردند؛ خداوند متعال نیز وعده داد که در چنان زمانی، کسانی را رویاروی مرتدین قرار می‌دهد که در مقابل مؤمنان، فروتن و در برابر کافران، سخت و نیرومند هستند؛ در راه خدا جهاد می‌کنند و از هیچ سرزنشی باک ندارند. پس از وفات رسول اکرم جاین حادثه به وقوع پیوست و عده‌ای از دین برگشتند؛ خداوند متعال، نیز وعده‌اش را تحقق بخشید و ابوبکر صدیقسرا برای جهاد با مرتدین بلند کرد و به صحابهشتوفیق داد تا ابوبکرسرا در انجام این مهم همراهی نمایند. ابوبکرسدر انجام این وظیفه از هیچ سرزنشی نهراسید و بدین‌گونه حق، پیروز شد و وعده‌ی الهی درباره‌ی جهاد بندگان برگزیده‌اش با مرتدین به حقیقت پیوست و دلیل و حجتی برای جهانیان در مورد درستی خلافت ابوبکر صدیقسشد.» [۴۱۰]

۳- ﴿ إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدۡ نَصَرَهُ ٱللَّهُ إِذۡ أَخۡرَجَهُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ثَانِيَ ٱثۡنَيۡنِ إِذۡ هُمَا فِي ٱلۡغَارِ إِذۡ يَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَيۡهِ وَأَيَّدَهُۥ بِجُنُودٖ لَّمۡ تَرَوۡهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱلسُّفۡلَىٰۗ وَكَلِمَةُ ٱللَّهِ هِيَ ٱلۡعُلۡيَاۗ وَٱللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ٤٠ [التوبة: ۴۰]

یعنی: «اگر پیامبر را یاری نکنید، (بدانید که) خدا (یاریش می‌کند، آن‌گونه که پیش از این) او را یاری کرد؛ آن هنگام که کافران، او را (از مکه) بیرون کردند در حالی که یکی از دو نفر بود (و ابوبکر را به همراهش داشت. هنگامی که آن دو (پیامبر و ابوبکر) در غار بودند، (ابوبکر از این نگران بود که گزندی از سوی کفار به پیامبر برسد؛ به همین سبب) پیامبر، (او را اطمینان خاطر داد و) در آن هنگام خطاب به رفیق دل‌سوزش گفت: غم مخور که خدا با ما است. خداوند، آرامش خود را بر او فرو فرستاد (و ابوبکر در پرتو الطاف الهی، آرام گرفت و خداوند) پیامبر را با سپاهیانی یاری داد که شما آنان را نمی‌دیدید و سخن کافران (و توطئه‌ی آنان را درباره‌ی قتل پیامبر) فرو کشید و کلمه‌ی الله پیوسته بالا است (و نور توحید، همیشه بر کفر چیره می‌باشد) و خداوند، با عزت و حکیم است».

ابوعبدالله قرطبی می‌گوید: ﴿ ثَانِيَ ٱثۡنَيۡنِ در این آیه، بر این دلالت دارد که ابوبکرسجانشین رسول‌خدا جاست؛ چرا که خلیفه و جانشین به کسی اطلاق می‌شود که در جایگاه دوم و پس از زمام‌دار پیشین قرار می‌گیرد. از ابوالعباس احمد بن عمر چنین شنیده‌ام که: «ابوبکرساز آن جهت که پس از رسول‌خدا جدر جایگاه زمام‌داری امت قرار گرفته، سزاوار این است که ﴿ ثَانِيَ ٱثۡنَيۡنِ نامیده شود؛ زیرا رسول‌خدا جنخستین کسی بودند که راهبری امت را بر دوش کشیدند و ابوبکرسدومین نفر پس از آن حضرت در عهده‌داری این مسؤولیت محسوب می‌گردد. هنگامی که برخی از قبایل عرب، مرتد شدند، ابوبکرسمردم را به اسلام فراخواند و با کسانی که به اسلام پشت کردند، جنگید و در واقع رویه‌ی رسول‌خدا جرا در دعوت به اسلام و جهاد با کافران در پیش گرفت و به همین خاطر نیز شایسته و سزاوار این شد که درباره‌اش گفته شود: ثانی اثنین». [۴۱۱]

۴- ﴿ وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٠٠ [التوبة: ۱۰۰]

یعنی: «پیشگامان نخستین مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ایشان را به خوبی پیمودند، خداوند از آنان راضی است و این‌ها نیز از خدا خشنودند و خداوند برای آنان بهشت را آماده کرده که در زیر (درختان و کاخ‌های) آن، نهرها جاری است و ایشان در آن جاودان می‌مانند؛ این، رستگاری بزرگی است».

این آیه نیز بر شایستگی ابوبکرسو حقانیت خلافت وی دلالت می‌کند؛ چرا که هجرت، عملی است که بر نفس سنگین تمام می‌شود و بر خلاف میل انسان می‌باشد. لذا هر کس که برای انجام چنین تکلیف مهمی پیش‌قدم شود، الگوی دیگران قرار می‌گیرد. پیش‌دستی در هجرت، سبب دل‌گرمی رسول‌خدا جو از میان رفتن پریشانی آن حضرت بود. همین‌طور پیشگامی در نصرت و یاری نیز مایه‌ی غمگساری رسول خدا جبود. بدون تردید کسانی که کمر به یاری و خدمت رسول‌خدا جبستند، به افتخار بزرگی نایل شدند. ابوبکر صدیقساز آن دست مردمانی است که برای هجرت پیشگام شدند و در هر جا و مکانی آستین همت به خدمت رسول اکرم جبالا زدند؛ بنابراین پیشگامی ابوبکرسدر هجرت و همراهی وی با رسول‌خدا جاو را در رتبه‌ای از این افتخار قرار داد که نصیب هیچ کس دیگری نشد. بر همین اساس ابوبکرساز خدا خشنود گشت و خداوند متعال نیز از او اعلان رضایت نمود و قطعاً خشنودی خداوند، برترین و بالاترین فضل و دهشی است که نصیب بنده می‌گردد. بی‌گمان این آیه از مهم‌ترین دلایل فضیلت ابوبکر و عمربو درستی خلافت آن دو بزرگوار می‌باشد. [۴۱۲]

۵- ﴿ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَيَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ كَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمۡ دِينَهُمُ ٱلَّذِي ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ يَعۡبُدُونَنِي لَا يُشۡرِكُونَ بِي شَيۡ‍ٔٗاۚ وَمَن كَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ٥٥ [النور: ۵۵]

یعنی: «خداوند، به کسانی از شما که ایمان آورده‌ و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد که آنان را حتماً در زمین خلیفه و جانشین سازد (و به ریاست برساند) آن‌گونه که پیشینیان ایشان را به مقام خلافت رسانید؛ همچنین دینشان را که برایشان می‌پسندد، قطعاً (در زمین) پابرجا و قدرتمند می‌سازد و ترس و هراس این‌ها را به امنیت و آرامش تبدیل می‌کند (تا بدون دلهره و دغدغه) مرا پرستش کنند و کسی را شریک و انبازم قرار ندهند. پس از این، کسانی که کافر شوند، آنان، فاسقانِ (حقیقی) هستند (و از دایره‌ی اسلام، بیرون می‌باشند)».

این آیه، بر خلافت ابوبکر صدیقسو سه خلیفه‌ی دیگر منطبق می‌گردد. پذیرش این نکته که ویژگی‌های بیان شده در این آیه با خلافت خلفای راشدین (ابوبکر، عمر، عثمان و علیش) منطبق و برابر می‌گردد، دلیل حقانیت و شایستگی خلافت هر یک از این بزرگواران است. [۴۱۳]یکی از بزرگان سلف، ضمن تلاوت این آیه گفته است: «حقانیت خلافت ابوبکر و عمربدر کتاب خدا بیان شده است.» [۴۱۴]

۶- ﴿ قُل لِّلۡمُخَلَّفِينَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ سَتُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ قَوۡمٍ أُوْلِي بَأۡسٖ شَدِيدٖ تُقَٰتِلُونَهُمۡ أَوۡ يُسۡلِمُونَۖ فَإِن تُطِيعُواْ يُؤۡتِكُمُ ٱللَّهُ أَجۡرًا حَسَنٗاۖ وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ كَمَا تَوَلَّيۡتُم مِّن قَبۡلُ يُعَذِّبۡكُمۡ عَذَابًا أَلِيمٗا١٦ [الفتح: ۱۶]

یعنی: «به عرب‌های بادیه‌نشینِ بازپس‌مانده (از جهاد) بگو: به زودی (برای نبرد) به سوی قومی جنگجو و پرقدرت فراخوانده خواهید شد؛ با آنان پیکار می‌کنید (و دو راه پیش رویشان می‌نهید: یا با شما می‌جنگند و) یا مسلمان می‌شوند.. اگر فرمان‌برداری کنید (و به جنگ این قوم بروید)، خداوند پاداش خوبی به شما خواهد داد و اگر مانند گذشته سربتابید، خداوند به شما عذاب دردناکی می‌رساند».

ابوالحسن اشعری می‌گوید: این آیه بر درستی خلافت ابوبکرسدلالت می‌کند.

خداوند متعال، در سوره‌ی توبه در مورد کسانی که از همراهی رسول‌خدا جدر جنگ تبوک سر باز زدند، می‌فرماید: ﴿ فَإِن رَّجَعَكَ ٱللَّهُ إِلَىٰ طَآئِفَةٖ مِّنۡهُمۡ فَٱسۡتَ‍ٔۡذَنُوكَ لِلۡخُرُوجِ فَقُل لَّن تَخۡرُجُواْ مَعِيَ أَبَدٗا وَلَن تُقَٰتِلُواْ مَعِيَ عَدُوًّاۖ إِنَّكُمۡ رَضِيتُم بِٱلۡقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٖ فَٱقۡعُدُواْ مَعَ ٱلۡخَٰلِفِينَ٨٣ [التوبة: ۸۳]

یعنی: «هرگاه خداوند، تو را (از جنگ تبوک) به نزد گروهی از آنان بازگرداند (که تو را در این جنگ، همراهی نکردند) و آنان از تو اجازه خواستند که در رکاب تو (در نبرد دیگری) خروج کنند، بگو: هرگز با من (برای جهاد) حرکت نخواهید کرد و همراه من با هیچ دشمنی نخواهید جنگید؛ (چراکه من به شما اجازه‌ی همراهی با خودم را نخواهم داد). زیرا شما نخستین بار (که به همراهی من در جنگ تبوک امر شدید،) به کناره‌گیری و خانه‌نشینی راضی و خشنود گشتید؛ پس با خانه‌نشینان (پیرمردها، زنان، کودکان و ناتوانان) بنشینید».

خداوند متعال، در آیه‌ی ۱۵ سوره‌ی فتح به پیشینه‌ی کسانی اشاره می‌فرماید که قبلاً در جهاد شرکت نکرده‌اند و با تغییر شرایط می‌خواهند به قصد دست‌یابی به غنایم، در جنگ شرکت کنند؛ فرمان و قانون الهی در آیه‌ی ۸۳ سوره‌ی توبه بیان شده که چنین کسانی نمی‌توانند با مؤمنان در میدان نبرد همراه شوند. به عبارتی در آیه‌ی ۱۵ سوره‌ی فتح، مفهوم ﴿ لَّن تَخۡرُجُواْ مَعِيَ أَبَدٗا تفسیر و پردازش شده است. خداوند متعال، در آیه‌ی ۱۶ سوره‌ی فتح ضمن اشاره به رویارویی قریب‌الوقوع مسلمانان با لشکری قوی و نیرومند، بیان می‌فرماید که اگر هنگام فراخوان عمومی برای جهاد با کفار در آن برهه‌ی زمانی همانند گذشته از حضور در میدان نبرد سربتابید، به عذاب الهی گرفتار می‌شوید. مقایسه‌ی آیات سوره‌ی فتح و توبه، این موضوع را روشن می‌سازد که بنا بر آنچه در آیه‌ی ۱۶ سوره‌ی فتح بیان شده، شخصی که در زمان رویارویی مسلمانان با کفار قوی و نیرومند، مردم را به بسیج عمومی بر ضد کافران فرا می‌خواند، کسی غیر از رسول اکرم جاست؛ چرا که خداوند در آیه‌ی ۸۳ سوره‌ی توبه و همچنین در آیه‌ی ۱۵ سوره‌ی فتح، قانونی تعیین می‌فرماید که بر اساس آن کسانی که در گذشته از همراهی رسول‌خدا جدر جهاد سرتافته‌اند، هیچ‌گاه نمی‌توانند در رکاب پیامبر جو همراه وی به جهاد بروند. لذا فراخوانی که در آیه‌ی ۱۶ سوره‌ی فتح بیان شده، از سوی کسی غیر از رسول‌خدا جمی‌باشد و او، کسی جز ابوبکرسنیست که پس از رسول‌خدا جهمگان را به بسیجی عمومی بر ضد مسیلمه‌ی کذاب یا فارس و روم فرا خواند. [۴۱۵]مجاهد و حسن بصری رحمهما الله بر این باورند که منظور از کفار قوی و نیرومند در آیه‌ی ۱۶ سوره‌ی فتح، فارس و روم می‌باشند؛ بنا به روایتی ابن‌عباسبنیز همین نظر را داشته و به روایت دیگر، ابن‌عباسسبر این باور بوده که منظور، بنوحنیفه (قوم مسیلمه‌ی کذاب) و رویارویی مسلمانان با آن‌ها در روز یمامه می‌باشد. در هر صورت این آیه، بر حقانیت خلافت ابوبکر صدیقسدلالت می‌کند؛ چرا که ابوبکرسدر دوران خلافتش مسلمانان را بر ضد مسیلمه و بنوحنیفه (اهل یمامه) بسیج نمود و از دیگر سو مسلمانان را به جنگ با فارس و روم نیز فراخواند. البته جنگ مسلمانان با فارس و روم در دوران عمر فاروقسبا پیروزی اسلام به نتیجه رسید و از آنجا که آغاز نبرد با فارس و روم در زمان ابوبکرسبوده، این آیه، بیان‌گر خلافت ابوبکرساست؛ اگر برداشت ما از این آیه، خلافت عمرسباشد، باز هم حقانیت خلافت ابوبکرساز این آیه ثابت می‌شود؛ زیرا ابوبکرس، عمرسرا به صلاح‌دید خود به عنوان خلیفه پیشنهاد کرد و پیشنهادش، مورد قبول شورا و اجماع صحابه واقع شد. این آیه، بر درستی خلافت ابوبکر و عمربدلالت می‌کند. بدون تردید از آنجا که درستی خلافت ابوبکرسپس از رسول‌خدا جثابت شد، این نکته نیز روشن می‌گردد که ابوبکرساز همه‌ی مسلمانان افضل و برتر می‌باشد. [۴۱۶]

۷- ﴿ لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ٨ [الحشر: ۸]

یعنی: «غنایم، از آنِ مهاجرینی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شده‌اند؛ آن کسانی که فضل و رضای خدا را می‌جویند و (دین) خدا و پیامبرش را یاری می‌رسانند. آنان، راستان (و مؤمنان راستین) هستند».

خداوند متعال، در این آیه، مهاجرین را صادقان و مؤمنان راستین نامیده است؛ قطعاً کسی که از سوی خداوند، صادق نامیده شود، در ورطه‌ی دروغ نمی‌افتد و کنش و رویه‌ی صادقانه‌اش، تداوم می‌یابد. چرا که خداوند از آینده‌ی هر کسی آگاه است و به صداقت کسی گواهی می‌دهد که بر راستی و صدقش، دوام می‌ورزد. ابوبکرساز جرگه‌ی مهاجران است؛ بنابراین جانشین رسول‌خدا ج، به گواهی قرآن، مؤمنی صادق و راستین است. [۴۱۷]لذا این آیه، بیان‌گر صداقت و راستی ابوبکرسو درستی خلافت وی می‌باشد. [۴۱۸]

[۴۰۷] عقیدة اهل السنة و الجماعة فی الصحابة از ناصر حسن الشیخ (۲/۵۳۲) [۴۰۸] تفسیر رازی (۱/۲۶۰) [۴۰۹] أضواء البیان (۱/۳۶) [۴۱۰] الإعتقاد از بیهقی، ص۱۷۳و۱۷۴ [۴۱۱] تفسیر قرطبی (۸/۱۴۷و۱۴۸) [۴۱۲] تفسر رازی (۱۶/۱۶۸و۱۶۹) [۴۱۳] تفسیر ابن‌کثیر (۵/۱۲۱) [۴۱۴] مرجع سابق [۴۱۵] تفصیل این بحث را نگاه کنید در: الإبانة عن أصول الدیانة، ص۶۷؛ مقالات الإسلامیین (۲/۱۴۴) [۴۱۶] الإبانة عن أصول الدیانة، ص۶۷ [۴۱۷] منهاج السنة (۱/۱۳۵)؛ الفصل فی الملل و الأهواء و النحل (۴/۱۰۷) [۴۱۸] عقیدة اهل السنة و الجماعة فی الصحابة (۲/۵۳۸)