ابوبکر صدیق رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه اول

فهرست کتاب

تصمیم ابوبکر صدیقسبرای جنگ با رومیان

تصمیم ابوبکر صدیقسبرای جنگ با رومیان

ابوبکر صدیقسدر اندیشه‌ی جنگ با رومیان بود که شرحبیل بن حسنهسبه نزد ایشان رفت و گفت: «ای خلیفه‌ی رسول‌خدا! آیا به این فکر نیفتاده‌ای که لشکری را به سوی رومیان در شام گسیل کنی؟» ابوبکر صدیقسفرمود: «چرا، من در این فکر بوده‌ام که لشکری به شام اعزام کنم؛ اما در این‌باره با کسی سخن نگفته‌ام؛ چرا چنین سؤالی کردی؟» شرحبیلسگفت: «ای خلیفه‌ی رسول‌خدا، در خواب دیدم که شما به همراه یارانتان، در راهی سخت و کوهستانی می‌رفتید تا اینکه به بالای قله‌ی کوهی رسیدید و سپس از آن پایین آمدید وخود را به زمین نرم و همواری رساندید که قلعه‌ها و کشتزارها و آبادی‌های زیادی داشت؛ شما به مسلمانان گفتید: به دشمنان خدا حمله‌ور شوید که من ضمانت می‌کنم شما پیروز می‌شوید و غنیمت زیادی به‌دست می‌آورید. من نیز در لشکر شما بودم و پرچمی به دست داشتم. قصد حمله به مردم روستایی را کردم که از من امان خواستند و من نیز امانشان دادم. بازگشتم و دیدم که به حصار بزرگی دست یافته‌اید؛ برای شما تختی گذاشتند و شما بر آن نشستید. در همان حال به شما گفته شد: خداوند، تو را یاری داد و پیروزت نمود؛ پس پروردگارت را شاکر باش و در اطاعتش بکوش. و سپس سوره‌ی نصر را بر شما خواندند. پس از آن بیدار شدم.» ابوبکر صدیقسدر تعبیر خواب شرحبیلسچنین فرمود: «همیشه خواب‌های خوب ببینی؛ خواب خوبی دیده‌ای و ان شاء الله خیر باشد. در این خواب تو، خبر پیروزی و وفاتم آمده است.» ابوبکر صدیقسگریست و سپس ادامه داد: «راه کوهستانی و ناهمواری که دیدی و ما بر فراز کوهی رفتیم و بالاتر از همه‌ی مردم قرار گرفتیم، حاکی از آن است که ما در رویارویی با دشمن، مشقت زیادی متحمل می‌گردیم و سپس پیروز می‌شویم و دشمن، تلفات زیادی می‌بیند. پایین آمدنمان از فراز کوه به زمین نرم و همواری که آبادی‌ها و حصارهای زیادی داشت، حکایت از آن دارد که ما از زندگانی سخت و پرمشقت به معیشتی آسان و فراخ دست می‌یابیم. تعبیر این گفته‌ام به مسلمانان که: بر دشمن خدا حمله‌ور شوید؛ من برای شما غنیمت و پیروزی را ضمانت می‌کنم، این است که مسلمانان به خاک مشرکان نزدیک می‌شوند و من آنان را به جهاد ترغیب می‌دهم و آن‌ها نیز می‌پذیرند و غنایم زیادی به دست می‌آورند. اینکه تو در خواب دیدی پرچم‌دار هستی و به روستایی حمله می‌کنی، نشان‌دهند‌ه‌ی این است که تو، یکی از فرماندهان این جنگ‌ها خواهی بود و پیروز نیز خواهی شد. گشوده شدن حصار برای من، بیان‌گر پیروزی و فتحی است که خدای متعال به من ارزانی می‌دارد و تختی که بر آن نشستم، نشانه‌ی این است که خدای متعال، مرا گرامی می‌دارد. خدای متعال، می‌فرماید: ﴿ وَرَفَعَ أَبَوَيۡهِ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ [۱۱۸۷]و اما اینکه فرمان یافتم در اطاعت خداوند، بکوشم و سوره‌ی نصر بر من خوانده شد، خبر از وفاتم می‌دهد؛ زیرا با نزول این سوره، رسول‌خدا جاز نزدیک شدن زمان وفاتشان اطلاع یافتند و دانستند که به زودی وفات می‌کنند.» اشک از چشمان ابوبکرسجاری شد و فرمود: «حتماً امر به معروف و نهی از منکر می‌کنم و با آن کس که دین و فرمان خدا را واگذارد، می‌جنگم و سربازان اسلام را به شرق و غرب زمین اعزام می‌نمایم که با مشرکان بجنگند تا آنان نیز بگویند: الله، یکتا و یگانه است و شریکی ندارد و یا با خفت و خواری مالیات بپردازند که این، فرمان خدای متعال و سنت رسول اکرم جمی‌باشد. این کار را می‌کنم تا آن‌گاه که بمیرم، تهی‌دست و ناتوان به دیدار خدا نرفته باشم و از ثواب مجاهدان بی‌بهره نباشم.» [۱۱۸۸]

خوابی که شرحبیل بن حسنهسدید، از نوع بشارت‌ها و خواب‌های صادقی است که رسول‌خدا جدرباره‌اش فرموده‌اند: «لم‌یبقَ مِن النبوةِ إلاّ المبشرات»یعنی: «چیزی از نبوت، جز بشارت‌دهنده‌ها(مژده‌ها) نمی‌ماند.» عرض کردند: «مبشرات چیست؟» رسول اکرم جفرمودند: «خواب خوب.» [۱۱۸۹]

خوابی که شرحبیلسدید و برای ابوبکر صدیقستعریف کرد، باعث شد تا ایشان از عزم و اراده‌ی خود درباره‌ی جهاد با رومیان خبر دهد و به همین منظور مجلسی مشورتی با صحابه ترتیب داد تا با آنان در مورد اعزام مجاهدان به شام مشورت و رایزنی نماید.

[۱۱۸۷] سوره‌ی یوسف – آیه‌ی ۱۰۰: «یوسف، پدر و مادرش را (به نشان احترام بالا برد و) بر تخت نشاند.» [۱۱۸۸] تاریخ دمشق از ابن‌عساکر (۲/۶۱و۶۲)؛ فتوح الشام ازدی، ص۱۴؛ نگاه کنید به: التاریخ الإسلامی (۹/۱۷۹) [۱۱۸۹] بخاری، کتاب التعبیر، شماره‌ی۶۹۹۰