شرایط سخت فراروی مسلمانان در فتح شام
لشکرهایی که مأمور فتح شام شده بودند، در انجام مأموریتشان با سختیهای زیادی روبرو شدند؛ چرا که قشون رومی، توان و تعداد زیادی داشتند و حصارها و دژهای بسیاری نیز پیرامون شهرها ساخته بودند. آرایش نظامی رومیها بهگونهای بود که لشکرشان را دستهدسته کرده و قشونشان را به واحدهای کوچکتری از قیبل گروهان و گردان تقسیمبندی نموده بودند. آنها، دو لشکر بزرگ در شام داشتند که یکی، در فلسطین مستقر بود و دیگری در انطاکیه قرار داشت. این دو لشکر رومی در مناطق زیر متمرکز شده بودند:
۱- انطاکیه: پایتخت شام در دوران تسلط رومیها بود.
۲- قنسرین: در حد فاصل حلب و حماة و در بیست و پنج کیلومتری جنوب غربی حلب واقع میشود که از شمال غربی با ایران هممرز بود.
۳- حمص: محدودهی نظامی آن، به تدمر و صحرای شام میرسید و از شمال شرقی با ایران هممرز بود.
۴- عمان: قلعهی بزرگی داشت و مرکز ولایت بلقاء بود.
۵- اجنادین: مرکز نظامی رومیان در فلسطین بود و در مرز مصر قرار داشت.
۶- قیساریه: در شمال فلسطین و در سیزده کیلومتری حیفا قرار دارد و آثار دژها و قلعههایش هنوز موجود است.
مرکز فرماندهی قشون رومی، در انطاکیه یا حمص قرار داشت. هرقل با دیدن لشکر مسلمانان که به قلمروش نفوذ کرده بودند، دستوراتی برای نابودی لشکر اسلام صادر کرد که از قرار زیر بود:
الف) رومیها از مقابل مسلمانان عقب نشینند و مرزهای شام و حجاز را به آنان واگذارند.
ب) تمامی گردانهای لشکر اول به فرماندهی سرجون در فلسطین متمرکز شوند.
جـ) گردانهای لشکر دوم به فرماندهی تیدور در انطاکیه جمع شوند.
د) دو لشکر، یکدست و همزمان به چهار لشکر مسلمانان، یکی پس از دیگری حمله کنند تا برچیدن و نابودی مسلمانان، آسانتر صورت بگیرد. بر اساس همین فرمان هرقل، قشون رومی به ترتیب زیر برای رویارویی با مسلمانان حرکت کردند:
۱- برادر هرقل که تذارق نام داشت با نودهزار نفر، مسؤول رویارویی با لشکر عمرو بن عاصسشد.
۲- پسر توذر [۱۲۲۲]مأموریت یافت با لشکر یزید بن ابوسفیانسبجنگد.
۳- قبقار [۱۲۲۳]پسر ننطوس به همراه شصتهزار نفر به جنگ ابوعبیدهسرفت.
۴- دارقص نیز مأمور شد با شرحبیل بن حسنهسرویارو شود. [۱۲۲۴]
مسلمانان، اطلاعات دقیقی از اهداف و برنامههای این لشکرها بهدست آوردند. فرماندهان قشون اسلام با ابوبکر صدیقسمکاتبه کردند. ابوعبیدهسدر نامهای که برای ابوبکر صدیقسفرستاد، ایشان را از اهداف هرقل و قشون روم باخبر کرد. متن نامهاش چنین بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
[۱۲۲۲] در الکامل، پسر توذر آمده و در تاریخ طبری توذرا؛ در البدایة و النهایة، آمده است که جرجه مأمور رویارویی با یزید بن ابوسفیان شده بود. جرجه مسلمان شد و به شهادت رسید که داستانش در صفحات بعدی همین کتاب آمده است.(مترجم) [۱۲۲۳] در تاریخ طبری قیقار و در الکامل، نام قیقلان آمده است.(مترجم) [۱۲۲۴] العملیات التعرضیة و الدفاعیة عند المسلمین، ص۱۴۷