ابوبکر صدیق رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه اول

فهرست کتاب

ویژگی‌های طلایه‌داران خلافت اسلامی

ویژگی‌های طلایه‌داران خلافت اسلامی

اللهأمی‌فرماید: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرۡتَدَّ مِنكُمۡ عَن دِينِهِۦ فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ يُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖۚ ذَٰلِكَ فَضۡلُ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ٥٤ [المائدة: ۵۴]

یعنی: «ای اهل ایمان! هر کس از شما از دین خود برگردد (و مرتد شود)، خداوند (به جای ایشان و برای جنگ با این‌ها) کسانی را خواهد آورد که خداوند ایشان را دوست دارد و آن‌ها هم خدا را دوست دارند؛ (این‌ها) نسبت به مؤمنان نرم و فروتن هستند و در برابر کافران سخت و نیرومند؛ در راه خدا جهاد می‌کنند و از سرزنش هیچ سرزنش‌کننده‌ای نمی‌هراسند. این فضل خدا است (که کسی چنین ویژگی‌هایی داشته باشد و) خداوند، آن را به هر کس که بخواهد، عطا می‌کند و خداوند دارای فضل فراوان است و آگاه».

ابوبکر صدیقسنخستین کسی است که ویژگی‌های مذکور در این آیه، بر او و سپاهیانش که با مرتدها جنگیدند، منطبق می‌گردد. خدای متعال، در این آیه مجاهدانی را که با مرتدها جهاد کردند، به صفات و ویژگی‌های والا و ارزشمندی می‌ستاید و به بهترین نحو از صحابه تعریف می‌کند که با مرتدها جنگیدند:

الف) ﴿ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُۥٓ

سلف صالح درباره‌ی اطلاق صفت محبت و دوست داشتن، به خدای متعال بر این باور بودند که این صفت، برای خدای متعال بدون بیان کیفیت است و نباید در این مورد خودسرانه تأویل و تفسیر نمود؛ بلکه خدای متعال، در صفاتش بی‌انباز و بی‌همتا است و هیچ مخلوقی با او در صفاتش شریک نمی‌باشد. [۱۰۱۰]

خدای متعال، در این آیه بیان فرمود که تلاش‌ها و مساعی نسلی را که به خاطر دینش جهاد و مجاهدت می‌کنند، می‌پسندد و آنان را دوست می‌دارد. چرا که آنان، برای تقرب و نزدیکی به خدای متعال و از روی محبت با رسول‌خدا جبیش‌تر از توان و مسؤولیتشان عمل کردند و علاوه بر پرداختن به فرایض و تکالیف شرعی، خود را ملزم و موظف به انجام اعمال مستحب نیز می‌دانستند. [۱۰۱۱]نسل مجاهد دوران ابوبکر صدیقسدارای صفات و ویژگی‌هایی از قبیل احسان و نیکوکاری، صبر و شکیبایی و تقوا و خداترسی بودند؛ چرا که خدای متعال، با آنان اظهار محبت و دوستی فرموده و در آیات دیگر بیان نموده که پرهیزکاران و نیکوکاران، سزاوار محبت و دوستی خداوند هستند: ﴿ ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡكَٰظِمِينَ ٱلۡغَيۡظَ وَٱلۡعَافِينَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ١٣٤ [آل عمران: ۱۳۴]

یعنی: «(پرهیزکاران) کسانی (هستند) که در خوشی و ناخوشی و ثروت و تنگ‌دستی، بذل و بخشش می‌کنند و آنان که خشم خود را فرو می‌خورند و از مردم گذشت می‌نمایند. و خداوند، نیکوکاران را دوست دارد.» خدای متعال می‌فرماید: ﴿ بَلَىٰۚ مَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ وَٱتَّقَىٰ فَإِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِينَ٧٦ [آل عمران: ۷۶]

یعنی: «آری، کسی که به عهد و پیمان خود وفا کند و تقوا و پرهیزکاری پیشه نماید، (محبت خدا را به دست آورده) و همانا خداوند، پرهیزکاران را دوست دارد».

صحابهشخدای متعال را به اندازه‌ای دوست داشتند که محبتش را بر هر چیزی مقدم می‌داشتند و با دشمنان خدا دشمنی می‌کردند. آنان، دوستان خدا را دوست داشتند و از دشمنان خدا بیزار بودند و همواره از پیامبر خدا جاطاعت می‌کردند و راهش را ادامه می‌دادند. صحابهشخدای متعال را دوست داشتند؛ چرا که آن‌ها، این حقیقت را همواره به یاد داشتند که خداوند متعال، خالق و رازقشان می‌باشد و به آن‌ها نعمت‌ها و نیکی‌های زیادی ارزانی داشته است. روح و روان انسان به‌گونه‌ای است که هر کس را که به او نیکی کند، دوست می‌دارد و چه نیکی و احسانی بالاتر از اینکه خدای متعال، آدمی را در بهترین شکل آفریده و راه را به او نشان داده و وعده فرموده است که هر کس از او اطاعت نماید، به بهشت پرنعمتی می‌رود که آنقدر خوب است که نه چشمی همانند آن را دیده و نه گوشی تعریفش را آن‌گونه که هست، شنیده و بلکه در قلب هیچ بشری نیز چنان بهشتی خطور نکرده است. صحابهشخدایشان را شناختند و او را به نحوی دوست داشتند که تاریخ، مانندش را به خود ندیده است. دلیلش اینکه صحابهشبدون هیچ منت و درنگی داشته‌های جانی، مالی و خانوادگی خود را در راه خدا قربان می‌کردند و بلکه جان‌فشانی‌ها و قربانی‌های خود را فضل و رحمت خدای متعال بر خود می‌دانستند که درِ جهاد و شهادت‌طلبی را بر آنان گشوده و اسباب و زمینه‌های شهادت در راه خدا را برایشان فراهم نموده است و از همین جهت نیز به خوبی از عهده‌ی وظیفه‌شان در قبال جهاد برآمدند. [۱۰۱۲]

ب) ﴿ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡكَٰفِرِينَ

یکی از صفات برجسته و نشانه‌های کمال مؤمن، این‌ است که در برابر مؤمنان، فروتن و متواضع و در برابر دشمن، شدید و سرسخت باشد و از خود هیبت و عزت نشان دهد. [۱۰۱۳]بر اساس همین ویژگی بود که ابوبکر صدیقسبا مرتدها وارد جنگ شد و یازده پرچم و لوای جنگی بست تا ظلم و ستم را از مؤمنان بردارد و قدرت و شوکت مرتدها را درهم‌شکند و انتقام مسلمانان را از مرتدها بگیرد و با آنان همان‌گونه برخورد نماید که با مسلمانان طوایف و قبایل خود برخورد کردند. ابوبکرساز یک‌سو با مرتدها برابر جرایمی که مرتکب شده بودند، به شدت برخورد نمود و از دیگر سو همواره به اوضاع و احوال مسلمانان رسیدگی می‌کرد. طرز برخورد ابوبکر با کنیزان و سال‌خوردگان، دلیل مهر و عطوفتش می‌باشد. مسلمانان آن دوران نسبت به هم‌دیگر عطوفت و مهربانی می‌ورزیدند و در برابر دشمنان سرسخت و نیرومند بودند و اصل مهرورزی به مسلمانان و شدت و سختی نسبت به کافران در زندگیشان نمودار بود.

ج) ﴿ يُجَٰهِدُونَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖۚ [المائدة: ۵۴]

جهاد مسلمانان با مرتدها و جنگ با دشمنان خارجی و گسترش فتوحات اسلامی، جلوه‌ای از مجاهدت‌های بی‌نظیر صحابه و مسلمانان دوران ابوبکر صدیقسمی‌باشد. آنان، برای اعلای کلمه‌ی الله، با دشمنان خدا جنگیدند تا نظام و شریعت اسلامی حاکم گردد و خدای متعال، بدون هیچ شریک و انبازی پرستش شود. مجاهدان، جهاد کردند تا مرتدها را نابود کنند و جور و ستم را ریشه‌کن نمایند. آنان، جهاد کردند و عزت و سرافرازی را به مسلمانان هدیه نمودند و به مرتدها و دشمنان خدا، خفت و خواری چشاندند تا مردم، به اسلام بازگردند. تلاش و مجاهدت صحابه و مسلمانان به رهبری ابوبکر صدیقس، از شبه‌جزیره‌ی عرب، مرکزی برای فتح دنیا ساخت که از آن چشمه‌ی صاف و گوارایی به نام اسلام جوشید تا توسط دلاورمردانی که زندگانی، آنان را مجاهد و رزم‌آور بار آورده بود، به تمام قسمت‌های زمین برسد. زندگانی ایمانی، صحابهشرا کارآزمودگانی بار آورده بود که در تمام پهنه‌های تربیتی، آموزشی و جهادی سرآمد شدند و توانستند دین جهان‌شمول و آسمانی اسلام را به بنی‌نوع انسان در اقصی نقاط دنیا هدیه کنند و انسانیت را به مسیر سعادت و رستگاری سوق دهند. [۱۰۱۴]

جهاد صحابهشبا مرتدها، مقدمه و زمینه‌ای برای رشد و پرورش ایمانی و معنویشان جهت گسترش قلمرو اسلام بود. جنگ با مرتدها، توانایی‌های مجاهدان را نمایان کرد و پرده از توان فرماندهی سرداران لشکری برداشت و از آنان رزم‌آورانی صاحب‌نام و کارآزموده ساخت و شایستگی‌های سپاهیان را بروز داد که با چه نظم و انضباطی از فرماندهانشان اطاعت می‌کردند و می‌دانستند که برای چه می‌جنگند و چرا ازخودگذشتگی و جان‌فشانی می‌کنند و همین ویژگی و هدفمندی، سبب می‌شد تا اخلاص و جدیت زیادی از خود نشان بدهند. [۱۰۱۵]

به فضل خدای متعال و جهاد صحابه و هم‌یاری و هم‌کاری آنان با ابوبکر صدیقسشبه‌جزیره‌ی عرب به‌طور کامل و یک‌پارچه زیر پرچم اسلام درآمد و خلافت و قدرتی مرکزی و البته اسلامی به مرکزیت مدینه، تمام شبه‌جزیره را در برگرفت تا همه‌ی مردم، تحت فرماندهی و رهبری یک نفر قرار بگیرند که بر اساس اسلام حکم می‌راند. پیروزی مسلمانان در جنگ با مرتدها، پیروزی اسلام بود و باعث می‌شد تا وحدت و یک‌پارچگی دینی و اسلامی، بر تعصب‌های قومی و تفرقه‌افکن، غالب گردد و دلیلی بر این شود که حکومت اسلامی به رهبری ابوبکر صدیقسمی‌تواند بر سخت‌ترین و شدیدترین بحران‌ها فائق گردد. [۱۰۱۶]

صحابهشدر راه خدا جهاد می‌کردند و از آنجا که راهشان را درست می‌دانستند از هیچ سرزنش و خرده‌ای نمی‌هراسیدند و به راستی باور داشتند که برای احقاق حق و نابودی باطل قیام کرده‌اند. [۱۰۱۷]

د) ﴿ ذَٰلِكَ فَضۡلُ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُۚ

در این قسمت از آیه به این نکته اشاره می‌شود که محبت خدا با مجاهدان و همین‌طور دوستی صحابه با خدای متعال، فروتنی و تواضع در برابر مؤمنان و شدت و سرسختی در مقابل کفار، جهاد در راه خدا و عدم اثرپذیری از خرده‌گیری و سرزنش دیگران، همه از فضل الهی است که به هر کس از بندگان و دوستانش که بخواهد، عطا می‌کند و به هر کس که بخواهد از فضل بی‌کرانش بیش‌تر از دیگران ارزانی می‌دارد.

این‌که می‌فرماید: ﴿ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ ، یعنی خداوند، دارای فضل فراوان است [۱۰۱۸]و می‌داند که چه کسی سزاوار برخورداری از چنین ویژگی‌هایی است. [۱۰۱۹]

[۱۰۱۰] تفسیر قاسمی (۶/۲۵۳)؛ برای بسیاری همواره این پرسش وجود دارد که چه تفاوتی میان اسماء و صفات الهی وجود دارد؟ صفات، از اسماء مشتق می‌شود؛ مثلاً رحمت و مهربانی، یکی از صفات الهی است که از نام (الرحمن) مشتق می‌گردد. اما اسماء، از صفات مشتق نمی‌شود؛ به طور مثال، یکی از صفاتی که در قرآن برای خدای متعال بیان شده، صفت (استواء) می‌باشد؛ ولی با این حال (المستوی) از اسماء الهی شمرده نمی‌شود. تفاوت دیگر اسماء و صفات در این است که صفات، از افعال گرفته می‌شود و اسماء، از افعال مشتق نمی‌گردد؛ مثلاً خداوند متعال خشم و غضب می‌گیرد و از این‌رو (غضب) صفت است و در عین حال نمی‌توان (الغاضب: خشم‌گیرنده) را در اسماء الهی برشمرد. استعاذه (پناه‌بردن) و سوگند به اسماء و صفات الهی به‌طور مشترک جایز است. اما در دعا و عبادت و اظهار بندگی تنها می‌توان به اسماء الهی متوسل شد: نمی‌توان عبدالکرم گفت؛ اما عبدالکریم درست است. همین طور در دعا می‌توان خدا را به اسماء حسنی ندا داد و گفت: یا کریم! و گفتن یا کرم الله جایز نیست.(مترجم) [۱۰۱۱] کیف نکتب التاریخ الإسلامی؟ از محمد قطب، ص۹۰ [۱۰۱۲] الإیمان و أثره فی الحیاة، نوشته‌ی استاد قرضاوی، ص۵-۱۲ [۱۰۱۳] تفسیر قاسمی (۶/۲۵۵) [۱۰۱۴] فقه التمکین فی القرآن الکریم، ص۴۹۱ [۱۰۱۵] تاریخ صدر الإسلام، نوشته‌ی شجاع، ص۱۴۲و۱۴۳ [۱۰۱۶] تاریخ الدعوة الإسلامیة، از دکتر جمیل مصری، ص۲۵۶ [۱۰۱۷] تفسیر المنیر (۶/۲۳۳) [۱۰۱۸] تفسیر قاسمی (۶/۲۵۸) [۱۰۱۹] تفسیر المنیر (۶/۲۳۳)