گواهی اسید بن حضیر دربارهی خاندان ابوبکرس
عایشهلمیگوید: همراه رسولخدا جدر یکی از سفرها رفته بودیم که گردنبندم در بیابان، گم شد؛ رسولخدا جو یارانششبرای پیدا کردن گردنبند به جستجو پرداختند؛ آنجا آب نبود و همراه خود نیز آب نداشتیم. مردم، به ابوبکرسگلایه کردند که میبینی، عایشه چه کرد و ما را در چه مشقتی انداخت؟ رسولخدا جسر بر پایم نهاده و خوابیده بودند که ابوبکرسآمد و به من گفت: «تو رسولخدا جو مردم را گرفتار کردی؛ با خود آب نداریم و اینجا هم آب نیست.» عایشه میافزاید: او، مرا سرزنش میکرد و به پهلویم میزد که در اثرش تکان میخوردم؛ اما در عین حال سعی مینمود که پایم تکان نخورد تا مبادا مزاحم استراحت آن حضرت جشود. به هر حال به همین منوال گذشت و خداوند، آیهی تیمم را فرو فرستاد: ﴿ فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدٗا طَيِّبٗا ﴾[النساء: ۴۳] یعنی: «…با خاک پاک تیمم کنید».
اسید بن حضیرسپس از نزول این آیه گفت: «ای خانوادهی ابوبکر! این، نخستین بار نیست که شما مایهی خیر و برکت میشوید.» عایشه میگوید: «هنگامی که حرکت کردیم، گردنبند را زیر همان شتری دیدیم که من، بر آن سوار بودم.» [۲۶۸]
این داستان، ادب و رفتار مؤدبانهی ابوبکرسرا نسبت به رسولخدا جنشان میدهد و به خوبی روشن میسازد که ابوبکرسچهقدر نسبت به هر چیزی که مایهی گرفتاری و درد سر آن حضرت جمیشد، حساس بود. برای ابوبکرسفرق نمیکرد که چه چیزی یا چه کسی مایهی درد سر آن حضرت جشود؛ هرچند کسی چون عایشهلباشد که از همه به رسولخدا جنزدیکتر بود و برای آن حضرت، بسیار محبوب و دوستداشتنی. آری ابوبکرسبرای همهی دعوتگران، الگویی است که کمال ادب را نسبت به خود، رسولخدا جو همهی مسلمانان به تصویر میکشد. [۲۶۹]
[۲۶۸] بخاری، شمارهی۳۶۷۲ [۲۶۹] تاریخ الدعوة الإسلامیة، ص۴۰۲،۴۰۳