مرا در دعوایتان شرک کردید، پس...
باری ابوبکرسبه دیدن رسولخدا جرفت و آن حضرت جو عایشهلرا دید که مانند هر زن و مرد دیگری که ممکن است دعوا کنند، دعوایشان شده و عایشه، صدایش را در مقابل رسولخدا جبلند کرده است؛ ابوبکرسکه از صدابلندی عایشهلدر مقابل رسولخدا جناراحت شد، به دخترش نزدیک شد تا او را بزند و به او گفت: «تو را میبینم که صدایت را بر رسولخدا جبلند کردهای!» اما رسولخدا ججلوی ابوبکرسرا گرفتند و نگذاشتند، عایشهلرا بزند. ابوبکر با ناراحتی خانه را ترک کرد. رسولخدا جبه همسرشان عایشهلفرمودند: «دیدی که چگونه تو را از کتک خوردن رهانیدم؟» مدتی گذشت و ابوبکرساز رسولخدا جاجازهی شرفیابی خواست. وقتی ابوبکرسدید که آنان با هم آشتی کردهاند، گفت: «مرا آنگونه که در دعوایتان شریک کردید، در آشتی خود نیز داخل کنید.» رسولخدا جفرمودند: «باشد، چنین کردیم.» [۲۵۸]
[۲۵۸] ابوداود شمارهی۴۹۹۹؛ آلبانی، این حدیث را ضعیف دانسته است؛ سیرة الصدیق از مجدی سید، ص۱۳۶