ابوبکر صدیق رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه اول

فهرست کتاب

مرتد شدن بحرینی‌ها

مرتد شدن بحرینی‌ها

مسلمان شدن اهل بحرین از این قرار بود که رسول‌خدا جعلاء حضرمیسرا برای دعوت به نزد حاکم بحرین (منذر بن ساوی) فرستادند؛ منذر بن ساوی دعوت آن حضرت جرا پذیرفت و اسلام و عدالت را درمیان بحرینی‌ها گسترش داد. پاسخ منذر به دعوت رسول‌خدا جچنین بود: «من، در قدرتی که به دست دارم، نگریستم و دیدم که این امر، فقط دنیوی است و چیزی از آخرت در خود ندارد؛ اما چون در دین شما نگاه کردم، آن را برای دنیا و آخرت یافتم. لذا چیزی مرا از پذیرش دینی که در آن آسایش زندگانی و راحت مرگ است، بازنداشت. تا دیروز از کسانی تعجب می‌کردم که به این دین می‌گروند و امروز از کسانی در شگفتم که این دین را رد می‌کنند….» [۸۷۷]

رسول‌خدا جرحلت کردند و پس از اندکی منذر نیز وفات نمود. با رحلت رسول‌خدا جو منذر بن ساوی، بحرینی‌ها از دین برگشتند و منذر بن نعمان را به قدرت رساندند. [۸۷۸]

بحرین، باریکه‌ای از کرانه‌های خلیج فارس است که از قطیف تا عمان ادامه می‌یابد و بخشی از بیابان‌هایش به آب دریا نزدیک است. در قسمت بالایی بحرین، یمامه قرار دارد. البته تپه‌ماهورهایی در میان بحرین و یمامه فاصله انداخته است. [۸۷۹]

مسلمانان بومی بحرین که بر اسلام پایداری کردند، نقش زیادی در خاموش کردن فتنه‌ی ارتداد داشتند. جارود بن معلی، تأثیر زیادی در این پهنه ایفا کرد؛ وی، با رسول‌خدا جمصاحبت نمود و پس از فراگیری آموزه‌های دینی به میان قومش رفت و آنان را به اسلام فراخواند. با آنکه دعوتش پذیرفته شد، اما اندک زمانی نگذشت که رسول‌خدا جوفات نمودند. عبدالقیس از دین برگشتند و گفتند: اگر محمد، پیامبر بود که نباید می‌مرد. این خبر به جارود رسید؛ وی، آن‌ها را جمع کرد و چنین فرمود: «ای مردم! من از شما چیزی می‌پرسم که انتظار دارم در صورتی که پاسخش را می‌دانید، به من جواب دهید و اگر نمی‌دانید، پاسخی ندهید.» عبدالقیس گفتند: «هر آنچه می‌خواهی، بپرس.» جارود گفت: «آیا می‌دانید که خدای متعال، پیش از محمد جنیز پیامبرانی فرستاده است؟» گفتند: آری. جارود افزود: «این پیامبران را دیده‌اید یا فقط می‌دانید که پیش از محمد جپیامبرانی آمده‌اند‌؟» گفتند: «آن‌ها را ندیده‌ایم و فقط از آمدنشان خبر داریم.» جارودسپرسید: «پس آن‌ها چه شده‌اند؟» پاسخ دادند: مرده‌اند. جارودسگفت: «محمد جنیز همانند آنان وفات کرده است و من گواهی می‌دهم که خدایی جز الله نیست و محمد جبنده و فرستاده‌ی خدا است.» عبدالقیس گفتند: «ما نیز گواهی می‌دهیم که خدایی جز الله نیست و محمد جبنده و فرستاده‌ی خدا است؛ تو نیز سرور و بهترین ما هستی.» بدین‌سان عبدالقیس به اسلام بازگشتند. دعوت جارودسسبب شد تا قومش به اسلام بازگردند و بر اسلام پایداری کنند. [۸۸۰]خدای متعال، در دل جارودسانداخت تا پیامبران گذشته را برای قومش مثال بزند که از دنیا رفته‌اند و این چنین، جارودسغبار شک و دودلی را از دل‌های عبدالقیس زدود و آنان را قانع کرد که رسول‌خدا جنیز همانند پیامبران پیش از خود، از دنیا رحلت فرموده است. بله، این چنین است که جایگاه علم و دانش در توجیه اعتقاد و رفتار دینی مردم نمایان می‌گردد و روشن می‌شود که برخورداری از دانش دینی به هنگام بروز فتنه، چقدر در روشن‌گری مؤثر است! [۸۸۱]

مسلمانان جواثا [۸۸۲]بر اسلام پایداری کردند. آن‌گونه که از روایت بخاری به نقل از ابن‌عباسببر می‌آید، جواثا نخستین قریه‌ای است که در زمان ظهور فتنه‌ی ارتداد، در آن نماز جمعه برپا شده است. مرتدها، جواثا را محاصره کردند. مسلمانان جواثا شدیداً گرسنه شدند تا اینکه خدای متعال، آنان را از این بحران رهانید. گرسنگی به قدری بر مسلمانان غلبه کرد که شخصی به نام عبدالله بن حذف از بنی‌بکر بن کلاب، چنین اشعاری سرود:

ألا أبلـغ أبابكـر رســولاً
وفتیــان المدینة أجمـعیـــنا
فهل لكم إلی قـوم كــرام
قعـود فی جواثا محصــــرینا كأن دمـائهـم فی كـل فج
شعاع الشمس یغشـی الناظرینا
توكلنا علی الرحمـــن إنا
وجدنا النصـر للمتـــــوكلینا [۸۸۳]

یعنی: «به ابوبکرسو تمام جوان‌مردانی که در مدینه هستند، خبر بده که آیا از حال قومی گرامی که در جواثا فرونشسته و در محاصره‌اند، خبر دارید و کاری کرده‌اید؟ حالشان، چنین است که گویا خون‌هایشان در هر سو به‌سان پرتو خورشید، برای بینندگان می‌درخشد. با این حال ما بر خدای رحمن توکل کرده‌ایم و صبر و شکیبایی را بهترین چیز برای متوکلان یافته‌ایم».

آری! مسلمانان جواثا بر حق پایداری کردند و به محاصره‌ی دشمن درآمدند و از شدت گرسنگی تا سر حد نابودی پیش رفتند. در شعر عبدالله بن حذف، ژرفای ایمان این مسلمانان و میزان توکلشان به خدای متعال و امید به نصرت و یاری الهی کاملاً مشهود است. [۸۸۴]

ابوبکر صدیقسلشکری را به فرماندهی علاء بن حضرمیسبه بحرین فرستاد. زمانی که علاءسبه بحرین نزدیک شد، ثمامه بن اثال با جمع زیادی از قومش (بنی‌سحم) به علاءسپیوست. مسلمانان آن دیار، به خیزش بر ضد مرتدها فراخوانده شدند و جارود بن معلیسنیز با تعدادی از افراد قبیله‌اش به لشکر اسلام پیوست و بدین‌سان لشکر انبوهی برای جنگ با مرتدها فراهم آمد و خدای متعال، مؤمنان را یاری رسانید. از دیگر کسانی که در سرکوب مرتدهای بحرین، به علاء پیوستند، می‌توان قیس بن عاصم منقری، عفیف بن منذر و مثنی بن حارثه‌ی شیبانی را نام برد. [۸۸۵]

[۸۷۷] التراتیب الإداریة (۱/۱۹) [۸۷۸] حروب الردة، ص۱۴۶ [۸۷۹] حروب الردة، ص۱۴۷ [۸۸۰] البدایة و النهایة (۶/۳۳۲) [۸۸۱] التاریخ الإسلامی(۹/۹۷) [۸۸۲] جواثا، نام منطقه و حصاری در بحرین می‌باشد.(مترجم) [۸۸۳] البدایة و النهایة (۶/۳۳۲) [۸۸۴] التاریخ الاسلامی از حمیدی (۹/۹۸) [۸۸۵] الثابتون علی الإسلام، ص۶۳