ابوبکر صدیق رضی الله عنه - بررسی و تحلیل زندگانی خلیفه اول

فهرست کتاب

نمایندگان بنی‌حنیفه در حضور ابوبکر صدیقس

نمایندگان بنی‌حنیفه در حضور ابوبکر صدیقس

عده‌ای از نمایندگان بنی‌حنیفه به حضور ابوبکر صدیقسرفتند. ابوبکر صدیقسبه آنان فرمود: «برایمان قسمتی از قرآن مسیلمه را بخوانید.» گفتند: «ای خلیفه‌ی رسول‌خدا ج، ما را معذور بدارید.» فرمود: «نه، باید این کار را بکنید.» گفتند: مسیلمه چنین می‌گفت: «ای قورباغه‌ای که از جفتی قورباغه شکل می‌گیری! آنچه تو برگزینی، پاک است؛ سرت در آب است و دُمت، در گل و لای. نه آن‌ کس را که آب می‌نوشد، از نوشیدن آب بازمی‌داری و نه آب را گل‌آلود می‌کنی.» همچنین می‌گفت: «سوگند به آنان‌که برای کشت و زراعت، بذر می‌پاشند؛ سوگند به دروکنندگان و کشاورزان گندم؛ سوگند به آسیاکنندگان آرد و خمیرکنندگان و نانوایان و سوگند به آنان که نان را ترید می‌کنند و لقمه می‌سازند و با پیه و روغن می‌خورند که شما بر بیابان‌نشینان، برتری دارید و شهرنشینان نیز بر شما سبقت نگرفته‌اند؛ از روستا و کشتزارهای خود دفاع کنید و بینوا را پناه دهید و ستم‌گر را از بین ببرید.» [۹۹۲]بنی‌حنیفه، مقداری از سخنان کودکانه‌ (و بلکه احمقانه)‌ی مسیلمه را برای ابوبکر صدیقسنقل کردند. ابوبکر صدیقسپس از شنیدن این اراجیف فرمود: «خاک بر سرتان؛ این‌ها، سخن هیچ خدایی نیست و چنین سخنانی، از دهان هیچ خردمندی بدر نمی‌شود. او، عقلتان را به کجا می‌برد؟!» [۹۹۳]

تاریخ‌نگاران نوشته‌اند که مسیلمه، سعی می‌کرد همان کارهایی را بکند که رسول‌خدا جکرده بودند. به‌طور مثال به او گفته بودند که رسول‌خدا جمقداری از آب دهانشان را در چاهی انداختند که در پی آن، آب چاه زیاد شد. او نیز به تقلید از آن حضرت جو به قصد بزرگ‌نمایی خود، مقداری از آب دهانش را چاهی انداخت که در پی آن آب چاه به کلی خشک شد. در چاه دیگری نیز آب دهانش را انداخت و آب چاه تلخ شد. باری با آب وضویش، درخت خرمایی را آب داد که پس از آن درخت خشکید و از بین رفت. گفته شده که به تقلید از رسول‌خدا جدست بر سر کودکان کشید که در نتیجه برخی از بچه‌ها کچل شدند و موی سرشان ریخت و بعضی هم گنگ شدند و زبانشان بند آمد و لکنت زبان گرفتند. گفته شده که یک بار برای مردی دعا کرد که چشمانش درد می‌کرد؛ اما پس از دعای مسیلمه، آن مرد به‌کلی نابینا شد! [۹۹۴]

[۹۹۲] نگاه کنید به: تاریخ طبری (۴/۱۰۲و۱۰۳) [۹۹۳] تاریخ طبری (۴/۱۱۸)؛ البدایة و النهایة (۶/۳۳۱) [۹۹۴] البدایة و النهایة (۶/۳۳۱)