موقعیت استراتژیک حیره در فتح عراق
تعیین حیره به عنوان نقطهی سوقالجیشی و اهمیت نظامی آن، شگرد دیگری از ابوبکر صدیقسدر فتح عراق بود. چرا که حیره، در سه میلی جنوب کوفه و در جنوب شرقی نجف قرار دارد و در نخستین نگاه به نقشه، میتوان اهیمت حیره را به عنوان منطقهای استراتژیک دریافت. حیره، از هر سو در نقطهی مرکزی راههای ارتباطی عراق بود؛ از شرق و کرانههای رود فرات به مدائن وصل میشد و از شمال، به (هیت). علاوه بر این، حیره بر سر راه انبار نیز قرار داشت و از سمت غرب به شام میرسید. راهی از حیره میگذشت که به (ابله) در منطقهی (بصره) و (کسکر) [۱۰۷۲]در (سواد) و همینطور (نعمانیه) منتهی میشد. بنابراین موقعیت استراتژیک حیره سبب شد تا ابوبکر صدیقسآنجا را به درستی، هدف دو لشکر اعزامی به عراق قرار دهد؛ چرا که حیره، برای عراق، حکم قلب و مرکزیت را داشت و نزدیکترین نقطه به مدائن-پایتخت امپراطوری ایران- بود. قدرت مرکزی ایران از اهمیت حیره باخبر بود و به همین خاطر نیز همیشه نیروهایی برای حفاظت از این منطقهی مهم در حیره مستقر بودند. سیطره بر حیره به معنای چیرگی کامل بر بخش غربی فرات بود و از دیگر سو، موقعیت حیره بهگونهای بود که برای مسلمانان در نبرد با رومیها به قصد فتح شام، اهمیت زیادی داشت. [۱۰۷۳]
برنامهای که ابوبکر صدیقسبرای ورود به عراق و فتح حیره فراروی سپاهیان اسلام قرار داد، از پیشرفتهترین و مؤثرترین شیوههای جنگی است و پوشش عملیاتی آن به شیوهای که گفته شد، به خوبی نشان میدهد که عملیات فتح عراق و گسترش قلمرو اسلامی از طریق جهاد، تصادفی و از روی اتفاق نبوده است. [۱۰۷۴]بازنگاهی به برنامهی عملیاتی فتح عراق، دانش جنگی ابوبکر صدیقسرا برای هر پژوهندهای روشن میسازد و نشان میدهد که ابوبکر صدیقسبرای ساماندهی سپاهیان و ایجاد هماهنگی و توازن درمیان آنها در صحنهی عملیات، توجه خاصی به تبیین وظایف و اهداف لشکرها داشته و در عین حال آزادی عمل را در میدان نبرد از فرماندهان سلب نمیکرده تا به صلاحدید خود و با توجه به شرایطی که با آن روبرو میشوند، عملیات جهادی را مناسب اوضاع و احوال به پیش ببرند. [۱۰۷۵]
[۱۰۷۲] کسکر، نام مکانی است میان کوفه و بصره؛ (معجمالبلدان، ج۷، ص۲۵۱).[مترجم] [۱۰۷۳] معارک خالد بن ولید ضد الفرس، نوشتهی عبدالجبار سامرائی، ص۳۵ [۱۰۷۴] نگاه کنید به: کتاب أبوبکر الصدیق، نوشتهی نزار حدیثی و خالد جنابی، ص۴۵ [۱۰۷۵] مشاهیر الخلفاء و الأمراء، بسام عسلی، ص۱۲۷