مبحث سوم: هجوم همهجانبه به مرتدان
ابزار و راههای رویارویی با مرتدان، گوناگون بود. کسانی که بر اسلامشان استقامت ورزیدند، در مقابل نزدیکان و اقوام از دین برگشتهی خود، از درِ سخن و نصیحت وارد شدند. گام نخست برای رویارویی با مرتدان، گفتمانی بود که از سوی مسلمانان، برای از دین برگشتهها مطرح شد و آنان را از عواقب راهی که در پیش گرفته بودند، برحذر داشت. درمیان قبایلی که مرتد شده بودند، افرادی وجود داشتند که بر اسلامشان ثبات ورزیدند و در هر فرصتی، اقوام خود را به فرجام بدی که در انتظارشان بود، هشدار دادند تا بلکه دوباره به آغوش اسلام بازگردند. بسیاری از دعوتگران مسلمان، مورد تحقیر و استهزای اقوام خود قرار گرفتند و برخی هم از قوم و قبیلهی خود رانده شدند؛ حتی بعضی به شهادت رسیدند. البته دعوت عدهای چون عدی بن حاتم و جارود، مؤثر واقع شد که در مباحث بعدی بررسی خواهیم کرد. آن دسته از مسلمانانی که در دعوت اقوامشان ناکام شدند، به سایر برادران مسلمانشان پیوستند تا راهکاری مناسب برای رویارویی با مرتدان، انتخاب کنند. دعوت و هشدار مسلمانان به مرتدان در چارچوب گفتمان به نتیجه رسید و باعث شد تا بسیاری از قبایل، به دو دستهی مسلمان و مرتد تقسیم شوند؛ در این میان میتوان به آنچه در بنیسلیم روی داد، اشاره کرد که در پی دعوت مسلمانان، بنیسلیم دو دسته شدند: *کسانی که پایبند اسلام ماندند *و کسانی که همچنان بر کفر و ارتداد، سرسختی کردند. به هر حال طوری شد که مسلمانان و مرتدان قبایل، رویاروی هم قرار گرفتند و بر ضد هم شمشیر کشیدند. ابناء در یمن، در پی قتل اسود عنسی برآمدند که در صفحات بعد شرح ماجرا آمده است. مسعود یا مسروق قیسی، با اشعث بن قیس از در نصیحت وارد شد و او را از ارتداد برحذر داشت که بحث و گفتگویی طولانی درمیان آنها جریان یافت. موضع مسلمانان برای ارشاد اقوام مرتدشان، سبب شد تا بسیاری از مرتدها بار دیگر به اسلام بازگردند و بار سنگینی که بر دوش مجاهدان برای رویارویی با مرتدان بود، سبکتر شود. [۷۱۰]ابوبکر صدیقسبرای فروخواباندن فتنهی ارتداد، با توکل بر خدای متعال، استراتژی خود را بر این مبنا قرار داد که قبایل مسلمانی را که در مناطق مختلف شبهجزیرهی عرب پراکنده بودند، به میدان دعوت مرتدان یا معرکهی جهاد با آنان بکشاند. این سیاست ابوبکر صدیقسسبب شد تا افراد و قبایلی که بر اسلام پایداری کرده بودند، نقشی مهم و اساسی در ریشهکن کردن فتنهی مرتدان داشته باشند…. [۷۱۱]
باید دانست که فتنهی ارتداد با وجود گستردگی جغرافیایی، همهگیر نبود؛ بلکه بسیاری از افراد و قبایل مناطقی که فتنهی ارتداد در آن شکل گرفت، همچنان بر اسلام ماندگار ماندند. [۷۱۲]دکتر مهدی رزقالله این موضوع را به خوبی مورد بررسی قرار داده و به پاسخگویی این پرسش برآمده که آیا فتنهی ارتداد در زمان ابوبکر صدیقستمام قبایل عرب و سرکردگانشان را در برگرفت یا فقط دارای پراکندگی جغرافیایی بود و شامل تمام قبایل و سران آنها نمیشد؟ آقای مهدی رزقالله میگوید: «در منابع و مراجع مختلف، هیچ دلیلی نیافتم که نشان دهد فتنهی ارتداد در زمان ابوبکر صدیقسهمهی قبایل و رییسان طوایف را در بر گرفته باشد. بلکه حکومت اسلامی، با تکیه بر آن دسته از جماعتها و قبایل عرب که در مناطق مختلف شبهجزیرهی عرب پراکنده بودند و بر اسلام پایداری کردند، به ریشهکنی جریان ارتداد پرداخت.» [۷۱۳]
[۷۱۰] دراسات فی عهد النبوة و الخلافة الراشدة، ص۳۱۴ [۷۱۱] الثابتون علی الإسلام أیام فتنة الردة، ص۴ [۷۱۲] مرجع سابق، ص۱۹ [۷۱۳] مرجع سابق.