ازدواج خالدسبا امتمیم
امتمیم، همان لیلی بنت سنان منهال است که همسر مالک بن نویره بود. در مورد ازدواج خالدسبا این زن، جر و بحث زیادی شده که در این میان برخی از افراد مغرض، سخنان ناروایی در مورد خالدسگفتهاند که با بحثی علمی و بدور از غرض، میتوان نادرستی اتهامات وارد شده بر خالد را دریافت. خلاصه اینکه برخی از افراد مغرض، خالدسرا متهم کردهاند که وی، از قبل به امتمیم دل بسته و بلافاصله پس از دستگیری امتمیم، در برابر زیباییش، نتوانسته جلوی خودش را بگیرد و با او ازدواج کرده است. اینها، بر همین مبنا ازدواج خالدسبا امتمیم را نامشروع میپندارند. باید دانست که چنین سخنی دربارهی خالدستهمتی بیش نیست که پیشینهی چندانی ندارد و اصلاً بیاعتبار میباشد. زیرا گذشته از آنکه هیچ اثری از این موضوع در منابع و مصادر تاریخی قدیمی وجود ندارد، متون تاریخی بهگونهای است که دقیقاً به خلاف این موضوع تصریح میکند. ماوردی میگوید: آنچه خالدسرا بر آن داشت تا مالک را بکشد، امتناع و خودداری وی از ادای زکات بود که همین، نشانهی ارتداد مالک و روا شدن ریختن خونش گشت و بدینسان مالک، از دین برگشت و پیمان زناشویی او با زنش امتمیم باطل شد. [۸۵۸]امام سرخسی گفته است: حکم شرعی زنانی که به دنبال مرتد شدن شوهرانشان، به دارالحرب و جمع ازدینبرگشتگان بپیوندند، این است که نباید آنها را کشت؛ بلکه به اسارت درمیآیند و حکم کنیز مییابند. [۸۵۹]امتمیم نیز درمیان زنان اسیر بود که خالدساو را برای خودش برگزید و چون آن زن، از عده بیرون آمد، خالدسبا او ازدواج کرد. [۸۶۰]شیخ احمد شاکر در توضیح این مطلب، میگوید: از آنجا که امتمیم و پسرش درمیان اسیران بودند، خالدسآنها را برای خود به عنوان کنیز و غلام برگزید. چرا که کنیز، عده ندارد؛ البته همخوابی با زن بارداری که به کنیزی درآمده، حرام است و در صورتی که کنیز، باردار نباشد، صاحبش میتواند پس از آنکه کنیز، یک بار حیض شد، با او همخواب شود.خالدسنیز بر اساس این حکم شرعی با امتمیم همبستر شد و این کارش، کاملاً شرعی بوده و جای بدگویی و سرزنشی در آن نیست. تنها دشمنان و مخالفان خالدساین مسأله را پر و بال دادهاند تا به گمان خود از این فرصت برای زشت نشان دادن شخصیت خالدسبهره ببرند و مدعی شوند که مالک، مسلمان بوده و خالدسبه خاطر طمعی که در زن مالک (امتمیم) بسته، مالک را کشته است! [۸۶۱]برخی هم خالدسرا متهم کردهاند که او در ازدواج با امتمیم، بر خلاف آداب و رسوم عربها در دورهی جاهلیت و پس از ظهور اسلام، عمل کرده و ازدواج او با امتمیم، با عادت مسلمانان آن روز و بلکه با دستورات و آموزههای دینی سازگار نبوده است! [۸۶۲]بدون تردید چنین گفتاری کاملاً نادرست است؛ چرا که بررسی تاریخ عرب خلاف این موضوع را نشان میدهد و روشن میکند که عربها، پیش از ظهور اسلام، پس از پیروزی بر دشمنانشان، زنان اسیر را به کنیزی خود در میآورده و با آنان ازدواج میکردهاند و حتی این کار، مایهی فخر و افتخارشان نیز بوده است. به همین سبب نیز کنیززادگان عرب بسیار بودهاند. از لحاظ شرعی نیز خالدسعمل حرامی مرتکب نشده و کاری که او کرده، کاملاً شرعی بوده است؛ چرا که اشخاص بهتر از او نیز در بحبوحهی جنگ یا پس از پایان آن، چنان کردهاند. به عنوان مثال رسولخدا جدربارهی جویریه بنت حارثلکه درمیان اسیران بنیمصطلق بود، همین رویه را در پیش گرفتند؛ آن حضرت ججویریهلرا بازخرید کردند و با او ازدواج نمودند. رسولخدا جبرای آزادی جویریهلیکصد نفر از اسیران قومش را آزاد کردند؛ چرا که آنها، به خاطر ازدواج رسولخدا جبا جویریهل، قوم و خویش ایشان شده بودند. این کار رسولخدا جبسیار خجسته و فرخنده بود و باعث شد تا پدر جویریه (حارث بن ضرارس) نیز مسلمان شود. [۸۶۳]رسولخدا جبا صفیه بنت حیی بن اخطب نیز به دنبال جنگ خیبر به همین منوال ازدواج کردند و در خیبر یا پس از پیمودن مقداری از مسیر، زندگی زناشویی خود با او را آغاز نمودند. [۸۶۴]از آنجا که رسولخدا جبه عنوان بهترین اسوه و الگو، چنان کردهاند، دیگر جایی برای سرزنش خالدسباقی نمیماند که چرا با امتمیم ازدواج کرده است؟ [۸۶۵]دکتر محمد حسین هیکل در دفاع از مشروعیت ازدواج خالدسبا امتمیم، شیوهی نادرستی را در پیش گرفته و بهگونهای سخن گفته که گویا اگر خالدساشتباهی هم کرده، باید آن را به حساب اسلام گذاشت. بدون تردید چنین اسلوبی در دفاع از خالدسدرست نیست؛ چرا که خالدسو تمام بشریت، در برابر اسلام محکوم هستند و هیچ چیز و هیچ کس، بالاتر و فراتر از این دین نیست. بنابراین نباید هرگز در دفاع از افراد، چهرهی دین را زشت و نادرست جلوه داد. دکتر هیکل میگوید: «کامجویی از زن، حتی پیش از آنکه پاک شود، بر خلاف آداب و رسوم عرب نبود و اصلاً درمیان اعراب، رسم بر آن بود که پیروزِ میدان نبرد، زنان اسیر را به کنیزی خود درآورد! علاوه بر این پایبندی بر اجرای حکم شرعی دربارهی بزرگانی چون خالد، آن هم در شرایطی که ممکن است خطر و یا آسیبی برای حکومت اسلامی به دنبال داشته باشد، بیمعنا و غیرقابل اجرا است!» [۸۶۶]شیخ احمد شاکر دربارهی این نوشتار محمد حسین هیکل میگوید: «گمان من این است که نگارنده (هیکل) از فسادکاریها و فرومایگیهای ناپلئون و دیگر پادشاهان اروپایی متأثر شده و از آثار و نوشتههای نویسندگان اروپایی اثر پذیرفته که کوشیدهاند بدکاریهای بزرگ پادشاهان اروپایی را کوچک بنمایانند و کشورگشاییها و تجاوزگریهای ناپلئون و دیگر شاهان اروپایی را همانند فتوحات مسلمانان صدر اسلام جلوه دهند. این نوشتار آقای هیکل که اجرای حکم شرعی دربارهی بزرگانی چون خالد را، قابل انجام نمیداند، گفتاری است که تمام ارزشها و پایههای اخلاقی و دینی را زیر سؤال میبرد (و طوری نشان میدهد که گویا خالدسفراتر از اسلام و احکام شرعی است!)» [۸۶۷]
[۸۵۸] الأحکام السلطانیة، ص۴۷؛ نگاه کنید به: حرکة الردة، ص۲۲۹ [۸۵۹] المبسوط (۱۰/۱۱۱)؛ حرکة الردة، ص۲۲۹ [۸۶۰] البدایة و النهایة (۶/۳۲۶) [۸۶۱] حرکة الردة،ص۲۳۰ [۸۶۲] عبقریة الصدیق، ص۷۰ [۸۶۳] سیرهی ابنهشام (۲/۲۹۰،۲۹۵) [۸۶۴] مرجع سابق (۲/۳۳۹) [۸۶۵] حرکة الردة، ص۲۳۷ [۸۶۶] الصدیق ابوبکر، ص۱۴۰ [۸۶۷] حرکة الردة، ص۲۳۲