بعضی ملاحظات و انتقادات بالای آنان:
- ایشان توسعۀ افقی و کمی پیدا میکنند، نه توسعه نوعی، زیرا تفوق و توسعۀ نوعی محتاج به دوام تربیۀ افراد است، و این امریست که در این جماعت وجود ندارد، زیرا افرادی که اینان وی را دعوت میکنند گاهی چنین هم میشود که دیگر هزگر باوی یکجا نمیشوند، و این فرد یا افراد نظر به تأثیر فریب زندگانی و فتنههای آن باردیگر به روشی که بودند باز میگردند.
- ایشان به طور منظم در تنظیم واحدی قرار ندارند بلکه میان افراد و داعیانش علاقههایى وجود دارد که استوار بر تفاهم و دوستی میباشد.
- کارشان برای جاری ساختن احکام اسلامی در زندگی مردم کافی نیست، همچنان کار شان برای مقابله با موجهای فکری دشمنان اسلام که با همه توان خود بخاطر مقابله و جنگ با اسلام و مسلمانان اماده میشوند، کفایت نمیکند.
- تأثیر کار شان بالای افرادی است که به مساجد رفت و آمد دارند، اما کسانی که دارای افکار و اعتقادات مختلفاند [و به مساجد نمیروند] تأثیر شان بالای اینگونه افراد نزدیک به هیچ است.
- گفته میشود که: آنان بخشی از اسلام را گرفتهاند و بخش دیگر آن را ترک کردهاند، و این تقسیم و تجزی خود منافی باطبیعت یکپارچه اسلام است.