سوم: فرویدیهای جدید:
- وقتی فرویدیۀ جدید، که مرکز آن مدرسۀ طب عقلی واشنطن بود، تشکیل شد، دوری و انسلاخ بزرگی از فرویدیۀ اصلی به میان آمد، همچنان معهد الیام ألانسون هوایت در ایالات متحدۀ امریکا از مراکز فرویدیۀ جدید میباشد، فرویدیۀ جدید مدرسهایست که در تأکید بر عوامل اجتماعی امتیاز دارد، ومعتقد است که علائم اساسی انسان علائم ایجابی میباشد، ایشان به نقل دادن تحلیل نفسی به سوی علم اجتماع، بخاطر تحقیق و بررسی از اصول انگیزههای بشری در جواب گوئی درخواستهای وضع اجتماعی، اصرار میورزند، از شخصیات بارزشان:
* هاری ستاک سلیفان (۱۸۹۲- ۱۹۴۹م)وی به تشخیص و جداسازی مظاهر تفاعل بین مریض و دیگران، و انعکاسات آن برناحیۀ نفس، میلان داشت.
* اریک فروم: بین (۱۹۴۱- ۱۹۴۷م) ظاهر گردید، وی انسان را در درجۀ اول یک مخلوق اجتماعی میدانست، در حالیکه فروید وی را مخلوقی میدانست که غرق در ذات خود بوده محرک وی انگیزههای جنسی میباشد.
* ابرام کاردینر: که در سالهای (۱۹۳۹- ۱۹۴۵م) ظاهر شده و طریق بررسی تفاعل را بین مؤسسات اجتماعی و شخصیت فردی در پیش گرفت.
* کارن هورنی: به مدت پانزده سال از طریقۀ فرویدیه در اروپا وامریکا کار میگرفت، ولی وی تجدید نظر نموده نظریۀ جدیدی وضع نمود که در آن نظریه، تطبیق علاج را از بسیاری قیودی که نظریۀ فرویدیه تعیین نموده بود، آزاد کرد.
- علی الرغم آنچه گذشت، فرویدیۀ جدید به بسیاری از چیزهای فرویدیۀ اصلی پابندی دارد، از قبیل:
۱- اهمیت قوتهای انفعالی با وصف مقابل بودنش با انگیزۀ عقلی، و عقب رویهای اشراطیه و تکوین عادات.
۲- انگیزۀ لاشعوری.
۳- شکست ومقاومت واهمیت آن در تحلیل وقت علاج و تداوی.
۴- توجه به کششهای داخلی وتأثیر آن در تکوین نفس.
۵- تأثیر دومدار برای تجربههای اوائل طفولیت.
۶- طریقۀ مکالمۀ آزاد، تحلیل خوابها، استعمال حقیقت نقل.