افکار و معتقدات:
- مفکورۀ قومیت رابطۀ رشته داری وخون شریکی را از رابطۀ دینی بالاتر میبرد. گرچه بعضی کتب قومیت عربی دربارۀ دین سکوت نمودهاند، ولی بعضی دیگرش بر دور ساختن کامل دین از ساحۀ روابطی که بر آن ملت استوار میگردد، اصرار میورزند، و میگویند که دین ملت عربی را، بخاطر وجود غیر مسلمین در میانشان، پارچه میسازد.
- این دعوت در حقیقت بازگشت به سوی جاهلیت، ونوعی از انواع مقابلۀ فکری میباشد که عالم اسلامی به آن دچار شده است، زیرا این دعوت در حقیقت انعکاس دعوتهای قومی است که در اروپا ظاهر شده بود.
- شیخ ابن باز آن را چنین توصیف مینماید: «دعوت جاهلیت و الحادیی است که هدفش محاربه و جنگ با اسلام و رهایى یافتن از احکام و تعالیمش میباشد» وی نیز دربارۀ آن میگوید: «آن را غربیهای نصرانی، بخاطر جنگ و محاربه با اسلام و بخاطر از بین بردن آن در داخل خانۀ خودش، با اقوال مزخرف، ایجاد نمودهاند...
بعدا آن را تعداد زیادی از عربهای دشمن اسلام پذیرفتند و تعدادی هم از احمقان آنان را تقلید نمودند، و به ایجاد آن ملحدین و دشمنان اسلام، در هر جا که هستند خوش شدهاند» همچنان میگوید: «آن یک دعوت باطل، خطای بزرگ، فریب و مکر آشکار، جاهلیت منکر، و دسیسۀ روشن در مقابل اسلام و اهل آن میباشد».
- دعوتگران قومیت عربی- با وجود اختلافی که در مورد ترتیب ارزشهای مفکوره دارند – معتقداند که مهمترین ارزشهائی که قومیت عربی بر آن استوار است عبارتاند از: زبان، خون شریکی، تاریخ، سرزمین، دردها و آرزوهای مشترکه.
- معتقداند که عرب امت واحده بوده و ارزشهای یک امت را دارا میباشد، بر یک زمین زندگی مینمایند که وطن واحد عربی بوده از خلیج تا محیط امتداد دارد.
- همچنان معتقداند: حدودی که در میان اجزاء این وطن وجود دارد حدود عارضی بوده مناسب است که آنها دور کرده شود و برای عرب دولت واحد و حکومت واحد وجود داشته باشد آنهم بر اساس مفکورۀ علمانی استوار باشد.
- فکر قومی به سوی آزادی انسان عربی به نظر آنان از خرافات، غیبیات و ادیان دعوت مینماید.
- آنان چنین شعار میدهند: دین از الله است، ولی وطن از همه است، مراد شان از این شعار از یکطرف دور ساختن اسلام از ساحۀ وجود حقیقی است و از طرف دیگر مقدم ساختن اخوت وطنی بر اخوت دینی میباشد.
- مفکورۀ قومی چنین میپندارد که ادیان، اقلیمها، و تقلیدهای میراثی موانعیاند که باید انسان بخاطر درست ساختن آینده امت از آنها خود را نجات دهد.
- تعدادی از رهبران این مفکوره چنین میگویند: ما پیش از موسى، عیسى، و محمد علیهم الصلاة والسلام، عرب بودیم.
- مفکورۀ قومی چنین تأکید مینماید که وحدت عربی حقیقت است و وحدت اسلامی خوابی بیش نیست.
- همچنین میگویند: مفکورۀ قومیت عربی یک حرکت طبیعی بوده که از عمق طبیعت اجتماعی سرچشمه میگیرد، نه از نظریات ساخته شدهایکه آن را افراد بتوانند اختراع نمایند.
- دعوتگران مفکورۀ قومی این شعر شاعر دهنشین را زیاد زمزمه میکنند:
هبوني عيدا يجعل العرب أمة
وسيروا بجثماني على دين برهم
سلام على كفر يوحد بيننا
وأهلا وسهلا بعده بجهنم
یعنی: عیدی را برایم تبریکی بگویید که عرب را یک امت میسازد- و ببرید جسد مرا به دین برهمیها - سلامتی باد به کفریکه میان ما اتحاد بیاورد - که بعد از آن دوزخ را نیز مرحبا میگوییم.
- بعضی از دعوتگران فکر قومی میگویند: قهرمانی عربی خود را به اشکال مختلف ظاهر میسازد طور مثال یک بار خود را به صورت شریعت حمیری ظاهر ساخت، بار دیگر به صورت شعر جاهلی و بار سوم هم به شکل اسلام خود را ظاهر کرد.
- یک تن از مشهورین شان میگوید: محمد کل عرب بود پس باید کل عرب محمد باشد.
- دعوتگران فکر قومی معتقداند که از جمله محالات است که شخص عرب از قومیت خود دور شده با فکر عالمی و عمومی به سوی ایمان برود.
- بعضی مفکرین قومیت عربی میگوید: چون برای هر زمان نبوت مقدس وجود دارد، بناء قومیت عربی نبوت عصر حاضر میباشد.
- بعضی دیگر شان میگوید: عربیت دین ما عربهای مؤمن است، برابر است که اولاد مسلمان باشیم و یا مسیحی. زیرا عربیت قبل از اسلام و قبل از مسیحیت وجود داشت و باید از آن چنان دفاع کنیم که مسلمانان از قرآن پیامبر و مسیحیان از انجیل مسیحی دفاع میکنند.
- بعض دیگرش میگوید که مرحلۀ قومیت در زندگی امت مرحلۀ حتمی بوده و آن آخرین مرحلۀ ترقی و عالیترین درجۀ تفکر انسانی میباشد.