اول: مسائل دعوت:
- توجهش بر جوانب فکری و سیاسی و عدم توجهش به جهات تربیوی و روحی.
- مصروف شدن افراد حزب در مناقشه و جدال با همه گروههای اسلامی دیگر.
- قایل شدن اهمیت خیلی زیاد برای عقل در تکوین شخصیت و در جهات اعتقادی.
- اعتماد حزب بر عوامل خارجی در راه رسیدن به حکومت از راههای طلب کمک، که گاهی در آن حادثه و گرفتاری غیر متوقع رخ میدهد.
- خالی بودن حزب از امر بالمعروف و النهی عن المنکر در مرحلۀ فعلی.
- کسی که افکار حزب را مطالعه میکند به این نتیجه میرسد که مقصود اول حزب همانا رسیدن به قدرت و حکومت است.
- محدود بودن حزب در بعضی مقاصد و اقتصارش به بعضی اهداف اسلامی و عدم توجهش به بخشهای دیگر آن.
- این مفکورۀ شان که مرحلۀ کار ثقافتی و فرهنگی آنان را به مرحلۀ انقلاب فکری و این مرحله به مرحلۀ تسلیم شدن حکومت میرساند، در حالیکه این فکر مخالف سنة الهی در امتحان دعوتها بوده و بدور از واقعیتی است که با هزارها موانع محفوف و محاط میباشد.
- دشمنی با همه تنظیمهائی که در مناطق این حزب وجود دارد از جمله چیزهائی است که حزب را گرفتار و پابند مقابلهها و گرفتار شدنهای مستمر و همیشگی نموده است، شاید پنهان کاری شدید وحرص شان به رسیدن به حکومت یگانه سبب خوف دیگر تنظیمها از ایشان باشد که آن سبب شده تا با آنان روش نرمی اختیار نمایند.