موسوعه آسان در بیان گروهها و فرقه ها

فهرست کتاب

تأسیس و افراد برازنده:

تأسیس و افراد برازنده:

- ابن جوزی بغدادی (ت ۵۹۷هـ) چنین می‌گوید که صوفیه منسوب به مردی است که برایش صوفه گفته می‌شد، نامش (غوث بن مر) بود و در دوران جاهلیت درمصر ظاهر شده بود.

- البیرونی از علماء سابق وفون هامر از دانشمندان جدید به این نظر‌اند که صوفیه مشتق و مأخوذ از (سوفیا) می‌باشد، سوفیا کلمۀ یونانی بوده معنایش حکمت می‌باشد، این نظر قول کسانی را تأیید می‌کند که می‌گویند: تصوف اسلامی زادۀ فلسفۀ افلاطونی است.

- بعضی می‌گوید: صوفیه از صوف «پشم» گرفته شده زیرا صوفیه مشهور به پوشیدن لباس‌های پشمینه بودند، بعضی گفته: از صفه گرفته شده یعنی صفۀ مسجد رسول الله جبعضی گفته: از صفاء، و بعضی دیگر گفته: از صف اول.

- ابو سعید خراز می‌گوید: «صوفی کسی است که قلبش را پروردگارش صفائی بخشیده و نورانی کرده باشد و کسی است که با ذکر خدا لذت احساس کند»، وی در دوران محنت و عذاب صوفیه در بغداد به مصر فرار کرد.

- ابو محمد جریری (ت- ۳۱۱) می‌گوید: «تصوف عبارت است از داخل شدن در تمام روش‌ها و أخلاق نیک و خارج شدن از أخلاق و عادات زشت.

- ابوبکر کتانی (ت- ۳۲۲) می‌گوید: «تصوف أخلاق است، و کسی که در أخلاق از تو برتری حاصل کرد در صفاء نیز حاصل کرده است». وی نیز می‌گوید: «تصوف عبارت است از صفاء شدن و مشاهده».

- جعفر الخلدی (ت- ۳۴۸هـ) می‌گوید: «تصوف عبارت است از انداختن نفس در عبودیت و خروج از بشریت و نظر کردن بسوی حق به تمام معنى».

- شبلی می‌گوید: «ابتداء تصوف معرفت خدا و انتهای آن توحید وی می‌باشد».

- بشر بن حارث می‌گوید: «صوفی کسیست که قلب خود را برای خداوند صفا کرده باشد».

- قشیری: که صاحب رسالۀ قشیریه است می‌گوید: «پرهیزگاری عبارت از ترک شبهات است».

- از شخصیات مشهورشان رابعۀ عدوی نیز به شمار می‌رود که سال ۱۳۵هـ یا ۱۸۰هـ و یا ۱۸۵هـ وفات کرده است، وی بین زهد وحب و یا به تعبیر خودشان بین زهد و عشق الهی جمع کرده بود، همچنان وی در غنی ساختن بخش ادبی صوفیان سهم گرفته بود.

- ابراهیم بن ادهم (ت- ۱۶۱هـ) وی ملک و سلطنت را ترک نموده روی به زهد و تصوف آورد.

- همچنان سفیان ثوری (۹۷- ۱۶۱هـ) از علماء زهاد به شمار می‌رود، وی می‌گوید: «زهد در دنیا عبارت است از کوتاه کردن آرزوها، نه خوردن چیز درشت و پوشیدن خرقه».

- ذوالنون مصری (ت ۲۴۵هـ) از مکتب زهد است، نسبش به اصل قبطی و یا نوبی می‌رسد، وی اولین کسی است که ظهور مذهب معرفت را در تصوف مقدمه گذاری می‌کند طوریکه می‌گوید: «پروردگارم را توسط خود پروردگار شناختم و اگر پروردگارم نمی‌بود وی را نمی‌شناختم».

- ابو القاسم جنید (ت- ۲۹۷هـ) در اصل از نهاوند بود ولی تولد و نشأت وی در عراق شده، و شاگرد حارث محاسبی می‌باشد، وی می‌گوید: «تصوف آنست که حق تو را از خودت بمیراند و به خودش زنده سازد»، دربارۀ گروهی از تصوف و اهل معرفت که به ترک نمودن اعمال از قبیل نیکی‌ها و تقرب به سوی خداوندأمی‌رسند، از وی دربارۀ آنان پرسیده شد، وی در جواب گفت: «... آنان گروهی‌اند که دربارۀ ساقط شدن اعمال سخن گفته‌اند، و این نزد من چیز بزرگی است، کسی که دزدی و زنا می‌کند بهرتر است از کسی که این سخن را می‌گوید».

- با یزید بسطامی (ت ۲۳۴هـ یا ۲۶۱) پدرکلانش مجوسی و پدرش از پیروان زردشت بود، چنین روایت شده که وی به طرف شخص مقصودی که در زهد مشهور بود رفت، دید که آب دهن خود را به طرف قبله میندازد، همان بود که از وی صرف نظر نموده برایش سلام هم نداد و چنین گفت: «این شخص دربارۀ ادبی از آداب رسول الله جمأمون نیست [وآنرا مراعات نمی‌کند] پس در آنچه وی دعوی می‌کند چگونه مأمون باشد».

- ابو مغیث حسین بن منصور حلاج (۲۴۴- ۳۰۹هـ) در فارس تولد شده، نواسۀ یک مرد زردشتی بود، در واسط عراق نشأت نموده است، وی از مشهورترین حلولی‌ها و اتحادی‌ها به شمار می‌رود، متهم به کفر گردیده بخاطر چهار تهمتی که به وی نسبت داده شده بود به دار کشیده شد، و آن چهار تهمت اشیاء ذیل بود:

۱- رابطه‌اش با قرامطه.

۲- این گفته‌اش «أنا الحق» یعنی من خدا هستم.

۳- اعتقاد پیروانش به الوهیت و خدائی وی.

۴- عقیده‌اش دربارۀ حج، زیرا وی معتقد بود که حج کردن بیت الله از جملۀ فرائضی نیست که اداء آن لازم باشد.

- در شخصیت وی خیلی غموض و پیپیدگی وجود دارد. علاوه برآن وی متشدد، سرکش و افراطی بود، کتابی دارد بنام (طوا سین) که آن را ماسینیون اخراج و تحقیق نموده است.

- ابو حامد غزالی ملقب به حجة الإسلام (۴۵۰- ۵۰۵هـ) در طوس که از مناطق خراسان است تولد شده، به گرگان و نیشاپور سفر نمود با نظام الملک ملازمت داشت، در مدرسۀ نظامی بغداد دروس خویش را خوانده و در منارۀ مسجد دمشق اعتکاف نشست، به قدس نیز سفر نموده از آنجا به حجاز رفت بعدا دو باره به وطن خود عودت کرد، کتاب‌هائی هم نوشته است که از آنجمله است «تهافت الفلاسفه» و «المنقذ من الضلال» و مهم‌ترین کتاب‌هایش «احیاي علوم الدین» است، غزالی رئیس مدرسۀ کشف در معرفت به شمار می‌رود و از کار نامه‌های بزرگش شکست دادن فلسفۀ یونان و ظاهر ساختن رسوائی‌های فرقۀ باطنیه است.

- ابو الفطوح شهاب الدین سهروردی (۵۴۹- ۵۸۷هـ) [۵]در سهرورد ایران تولد گردیده است سفر‌های خیلی زیاد به هر طرف نموده. وی صاحب مکتب اشرافیۀ فلسفیه می‌باشد، مکتبی که اساس آن جمع نمودن بین افکار مأخوذه از دین‌ها و مذاهب فارسیان قدیم دربارۀ دو بخش بودن وجود و بین فلسفۀ یونانی بشکل فلسفه و مذهب افلاطونیۀ جدید دربارۀ فیض و ظهور دوامدار، می‌باشد.وی توسط فتوای علماء حلب درسوریه محاکمه گردیده بقتل رسید، از جملۀ کتاب‌هایش کتب ذیل به شمار می‌رود: «حكمة الأشراق» و «هیاكل النور» و «التلویحات العرشیة» و «المقامات».

- محی الدین ابن عربی ملقب به شیخ اکبر (۵۶۰- ۶۳۸هـ) رئس مکتب وحدت الوجود که خود را خاتم الاولیاء می‌داند، در اندلس تولد گردیده به مصر کوچ نمود بعدا به ادای حج رفت و از بغداد دیدن نمود و در دمشق جابجا گردیده در همانجا وفات یافت و دفن گردید. قبرش در آنجا تا الحال وجود دارد و زیارت کرده می‌شود، وی نظریۀ انسان کامل را طرح نمود، نظریه‌ایکه چنین می‌گوید: از میان تمام مخلوقات تنها برای انسان ممکن است که محل تجلی تمام صفات خداوندی گردد، زیرا برای انسان این امکان وجود دارد که در وحدانیت خداوند غرق شود. وی کتاب‌های زیادی دارد که بعضی آن‌ها را به چهار صد کتاب و رساله می‌رساند که تعدادی از آن‌ها تا الحال در کتابخانۀ یوسف آغا در قونیه و در دیگر کتابخانه‌های ترکیه محفوظ می‌باشد، کتاب‌های مشهورش عبارت‌اند از:

۱- روح القدس.

۲- ترجمان الاشواق.

۳- فتوحات مکیه.

۴- فصوص الحکم.

و بارزترین آن‌ها فتوحات مکیه به شمار می‌رود.

- ابو الحسن شاذلی (۵۹۳- ۶۵۶هـ) وی صاحب طریقۀ شاذلیه بوده و از جملۀ اقوالش این می‌باشد: «ما به طرف خداوندأبه چشم ایمان و یقین نظر می‌کنیم بناء ما از دلیل و برهان غنی بوده به آن ضرورت نداریم».

- قطب‌های چهار گانه: عبد القادر جیلانی، احمد رفاعی، احمد بدوی و ابراهیم دسوقی، شرح احوال این‌ها خواهد آمد.

- از جملۀ آنان فیلسوف فرانسوی رینه نیز به شمار می‌رود که وی مسلمان شده طریق تصوف را در اروپا پیش گرفت و خود را عبد الواحد یحیى نام کرد وی از روحانیت اسلامی دفاع نموده علو مرتبۀ تصوف اسلامی را – مطابق نظریۀ خودش بیان نموده است، از جملۀ کتاب‌های وی کتب ذیل می‌باشد «ازمة العالم الحديث»، «رمزية الصليب» و «الشرق والغرب».

[۵] باید گفت که این شخص غیر از آن سهروردی است که در تصوف شهرت یافته وطریقه‌ای هم بنامش وجود دارد، زیرا وی عمر بن محمد شهاب الدین ابوحفص اسـت که سال ۶۳۲هـ وفات نموده و از جملۀ مشایخ صوفیۀ بغداد به شمار می‌رود، در تقوی و عبادت مشهور بود. ولی نویسندۀ کتاب در بدل وی ابو الفتوح سهروردی را نوشته که وی صوفی نه بلکه فلسفی بود و به اتهام زندقه کشته شد. م