سوم: طبقات در جامعۀ هندوی:
- از وقتیکه آریائیها به هند رسیدند طبقات را تشکیل دادند و تا حال آن طبقات باقی است، ودور کردن آن ممکن نیست، زیرا آن – چنانچه آنان عقیده دارند- تقسیمات ابدی از خلق وایجاد خداوند میباشد.
- طبقات در قوانین منو به ترتیب آتی آمده است:
۱- براهمه: آنان کسانیاند که پروردگار، براهما آنان را از دهن خود پیدا کرده است، معلم، کاهن و قاضی از جملۀ آنان میباشد، و ایشاناند که در حالات ازدواج و وفات مرجع و ملجأ همهاند، و پشکش نمودن قربانیها هم بدون حضور داشت آنان جائز نیست.
۲- کاشتر: آنان کسانیاند که پروردگار آنان را از بازوهای خود خلق نموده است، درس میخوانند، قربانیها را تقدیم مینمایند، و برای دفاع باخود سلاح میداشته باشند.
۳- ویش: آنان کسانیاند که پروردگار ایشان را از ران خود آفریده است، زراعت مینمایند، تجارت میکنند، و مال جمع آوری نموده بالای مراکز و معهدهای دینی مصرف مینمایند.
۴- شودر: آنان کسانیاند که پروردگار آنان را از پاهای خود آفریده است، ایشان با سیاه پوستان اصلی طبقۀ منبوذین [طبقۀ پایین] را تشکیل میدهند وظیفۀ آنان خدمت سه طبقۀ شریف سابق الذکر، و دیگر کارهای حقیر وپلید میباشد.
- تمام آنان برای این نظام طبقاتی نظر به عقیدۀ دینی گردن نهادهاند.
- برای مرد جائز نیست که از طبقۀ بالاتر از طبقۀ خود زن بگیرد.
- برای مرد جائز است که از طبقۀ پایینتر زن بگیرد، ولی به شرطی که از طبقۀ شودر یعنی طبقۀ چهارم نباشد.
- برا همه برگزیدهترین مخلوقاتاند، حتى که به پروردگارها ملحق شدهاند، برای آنان حق است که هرچه میخواهند از مالهای غلامان خویش بگیرند، یعنی از طبقۀ شودر.
- برهمی یکه کتاب مقدس را مینویسد گناهانش مغفور و بخشیده میشود، ولو که هر سه عالم را با گناهان خود تباه کرده باشد.
- برای پادشاه - به هر اندازه که مشکلات بیاید - جائز نیست که از برهمیها کمک مالی و یا خراج بگیرد.
- اگر برهمیی مستحق کشتن شود برای پادشاه فقط این جائز است که سرش را بتراشد، ولی دیگران کشته میشوند.
- برهمی که هنوز ده ساله است از شودریی که به صد سال رسیده چنان تفوق و برتری دارد که پدر بر پسرش میداشته باشد.
- برای برهمی این درست نیست که در بلاد خود از گرسنگی بمیرد.
- (مطابق قانون منو) طبقۀ منبوذین (یعنی طبقۀ پایین) پایین تر از چهار پایان و ذلیلتر از سگاناند.
- این از سعادت و نیکبختی منبودین است که براهمه را خدمت نمایند، البته برای شان اجر و پاداشی هم نیست.
- وقتی یکی از منبوذین به طرف برهمی دست دراز نماید و یا عصا بلند کند که آن را بزند دستش قطع میشود، واگر به پای خود بزند پایش بریده میشود.
- وقتی یکی از منبوذین قصد مجالست را با برهمی نماید پادشاه، نشین آن را داغ نموده ازمنطقه تبعیدش مینماید.
- وقتی یکی از منبوذین ادعا نماید که وی برهمی را تعلیم میدهد، باید روغن چوشانده در دهنش انداخته شود.
- کفارۀ کشتن سک، گربه، بقه، چلپاسه، زاغ، بوم، و شخص طبقۀ منبوذه برابر است.
- در این اواخر در احوال منبوذین اندکی خوبی آمده، آنهم از ترس استفاده جوئی از حالات شان و داخل شدن شان در ادیان دیگر، خصوصا نصرانیت که با ایشان مقابله مینماید و همچنان کمونستی که توسط مفکورۀ مقابلۀ طبقات آنان را به سوی خود دعوت مینماید.