افکار و معتقدات:
- مبادی و اصول حزب همان مبادی است که آن را انطون سعادت در کتاب خود «نشوء الأمم» ذکر کرده است:
۱- جدائی دین از دولت.
۲- منع نمودن رجال دین از دخالت در امور سیاسی، قضائی و قومی.
۳- دور کردن موانع میان طائفهها و مذاهب مختلف.
۴- لغو نمودن اقطاع و تنظیم اقتصاد قومی بر اساس تولید، انصاف کارگر و حفظ مصلحت ملت و دولت.
۵- آماده کردن یک لشکر قومی که در تثبیت مصیر ملت و وطن ارزش بالفعل داشته باشد.
- همچنان حزب توجیهاتی دارد که از افکار، معتقدات و تصورات خویش دربارۀ سیر تاریخ تعبیر میکند که از آنجمله است:
- سوریه از سوریها است و سوریها ملت واحداند.
- سوریها از دیگر قوم عرب امتیاز دارند همانطور که فرانسویها از انگلیسها امتیاز دارند، و همانطور که روسیها از آلمانیها امتیاز دارند.
- قضیۀ سوریه همانا ملت سوری و وطن سوری است.
- ملت سوریه همانا وحدت اقوام سوری است و طی تاریخ طولانی که به ما قبل از تاریخ جلی باز میگردد تولد شدهاند.
- ملت سوری یک تشکیل اجتماعی واحد است.
- مصلحت سوریه بالاتر از هر مصلحت است [یعنی در قدم اول مصالح سوریه در نظر گرفته شود].
- قومیت سوریه توسط تاریخ گذشتۀ خیلی طولانی ممتازاند، که آن را «فینقیها» با بت پرستی، شراب نوشی، آلهه شان، عادات وتقالید شان و لذتهای شان به پیش میبردند، و به ثقافت روحی و طرز عمرانی که سوریه در بحر سوری (مشهور به بحر متوسط) انتشار داده است افتخار مینمایند.
- افتخار به کارنامههای بزرگان امثال (کرینون - بیار صلیبی - یوحنا فم الذهب - افرام العمری - دیک الجن الحمصی - کواکبی - جبران- و …).
- افتخار به جنگجویان تاریخی امثال (سرجون کبیر- اسرحدون سنحاریب- بخت نصر- آشوربانبال- هانی بعل- … تایوسف العظمة) ایشان در این مورد از مشاهیر بزرگان اسلام خود را به غفلت میزنند، روشنترین عصر در تاریخ سوریه – به نظر آنان – همان عصر فینقی بوده است.
- فتح اسلامی نزد آنان فتح بیگانه شمرده میشود، و در تاریخ اسلامی سوریه بعد از فتح تنها به تاریخی نظر میکنند که مختص به سوریه باشد، بناء معاویهسبخاطر آنکه بیست سال قبل از خلافت در دمشق زندگی کرده سوری گردیده است، بزرگان اموی همۀ شان بزرگان سوری محض میباشند، نزاعی که میان معاویه وعلیسبود در حقیقت نزاع بین قومیت سوری و قومیت عراقی بود، برای زمین، خاک و هوا تاثیر سحر آمیزی قائلاند که انسان را در طی مدت اندکی از یک قومیت به قومیت دیگر و از یک تاریخ به تاریخ دیگر نقل میدهد.
- وقتی از سوریه سخن میگویند مراد شان از آن سوریۀ بزرگ است که مشتمل بر سوریۀ فعلی، لبنان، اردن، و فلسطین، میباشد.