موسوعه آسان در بیان گروهها و فرقه ها

فهرست کتاب

افکار و معتقدات:

افکار و معتقدات:

- این حرکت دارای افکار و معتقدات ناآشنائی است که از مفکورۀ اسلامی بعید و دوراست، رهبر این حزب، اهدافی را که به سوی آن سعی و تلاش می‌کنند در نقاط ذیل تعیین نموده است:

۱- ایجاد افراد آزادی که مطابق خواست خویش فکر می‌کنند، مطابق فکر خویش سخن می‌گویند، و مطابق گفتار خویش عمل می‌کنند.

۲- ایجاد جامعۀ صالح «جامعه‌ایکه مبنی بر مساوات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باشد».

* مساوات اقتصادی آن از اشتراکیت شروع شده به سوی کمونستی پیش می‌رود.

* مساوات سیاسی از دیموکراتی نیابی مباشر شروع شده به آزادی مطلق فردی ختم می‌شود، البته آزادییکه برای هر فرد شریعت خاص خودش باشد.

* مساوات اجتماعی عبارت است از نابود ساختن تفرقه به حسب طبقه، رنگ، عنصر و عقیده.

۳- مقابله با خوف و ترس…«خوف [مرادش خوف و ترس از خداوندأاست] پدر شرعی از برای تمام نواقص اخلاقی و معایب سلوک به شمار می‌رود، مردی که خوف داشته باشد هرگز کمالات مردی وی تکمیل نخواهد شد، همچنان زنی که خوف داشته باشد هرگز کمالات زنی وی پوره نخواهد شد، به هر اندازه‌ایکه ترس داشته باشد و به هررنگی که بترسند، بنابرآن باید گفت که: کمال در سلامت از خوف است» رسالة الصلاة صـ ۶۲.

- دین به فکر وی از خوف پیدا شده، چنانچه می‌گوید: «انسان اول چون در آن جوء طبیعی که خداوند وی رادر آن پیدا کرده بود، خود را از هر جانب محاط به دشمن‌ها یافت بخاطر حفظ زندگی خود شروع به فکر و عمل نمود و خداوند وی را توسط عقل و فکری که به وی داده بود به این رهنمانی کرد که توانست قوتهایى را که محاط به وی بودند به دو بخش تقسیم نماید، یعنی دوستان و دشمنان، بعدا دشمنان را نیز به دو بخش تقسیم کرد: دشمنانیکه توان آن‌ها را دارد و به قوت خود آن‌ها را دفع کرده می‌تواند، و دشمنانیکه قدرت آن‌ها فوق قدرت وی است و از دفع شان عاجز است… بعدا بخاطر دفع دشمنانی که توان شان را داشت، مثل حیوان درنده و دشمنان انسانی، به مقابله آن‌ها پرداخت، ولی در مقابل دوستان بزرگ و دشمنان قوی اینطور چاره جوئی نمود که به آن‌ها اظهار چاپلوسی، تواضع و تملق نموده قربانی‌ها پیشکش نماید وبه دوستان امید ببندد و از دشمنان خوف داشته باشد، از همین روز بود که مراسم عبادت شروع شد و دین به وجود آمد» رسالة الصلاة صـ۳۱.

- راه رسیدن به این اهداف همانا فعالیت بخاطر برپا کردن یک حکومت در سودان است که دارای نظام جمهوری فدرالی، دیموکراتی، و اشتراکی باشد.

- آنان – در حکومت خویش- شریعت انسانی را نافذ خواهند ساخت، چنانچه می‌گویند- شریعتی که کم‌ترین آن قانون دستوری است، و جوهر آن قانون، از بین بردن قیمومیت از میان زنان و مردان است.

- رهبرشان همیشه تکرار می‌کرد که: «در قرآن قانون دستوری وجود ندارد» و به این نقطه نیز تأکید می‌کرد که: «مبنای شریعت اسلامی بر قیمومیت است، چون امت قاصر بود پیامبر متولى امور بود، حتى متولى امور مردان، و مردان به نوبه خود با وجود قصوری که در آن‌ها وجـود داشت متولى امور زنان بودند» و حالا چون

مردم به رسالت دومی که آن را (محمود طه) با خود آورده، رسیده‌اند، وقت آن رسیده که این قیمومیت از میان مردان و زنان برداشته شود.

- پیامبر جرسالت خود را از خداوند توسط جبرئیل اخذ نمود و این حالت را – حالت اخذ رسالت توسط وحی – حالت ادراک شفعی نام کرده، چون در این حالت دمیدن از خارج است خوف نیز موجود می‌باشد.

- اما دعوت جمهوری که گمان می‌کند وی آن را از خداوند مباشرة و بدون واسطه اخذ نموده، آن مرحلۀ وتری [تنهایى] است که در این حالت نفخ و دمیدن از داخل بوده و خوف نیز در آنجا راهی ندارد.

- دین در نظر وی همانا زنگ و چرگ است و آن به سبب رسوب و ذلتی که در نشأت اجتماع بشری جریان داشته و فعلا نیز جریان دارد، به وجود آمده است، البته دین در سایه اوهام، خرافات و اباطیل به وجود آمده که در ساحۀ شناخت ما از خداوند و حقایق اشیاء تأثیر افکنده و نیز در آنچه در مقابل خودمان، در مقابل خدا، و در مقابل اجتماع واجب می‌باشد تأثیر افکنده است.

- وی می‌گوید که سطح شریعت اصول همانا سطح رسالت دوم اسلام است و این آن رسالتی است که وی زندگی خود را در راه دعوت و تبشیر به سوی آن وقف نموده است.

- می‌گوید که تنها محمد ج، در تمام امتش انسان (کامل) بود زیرا وی شریعت خاصی داشت که مبنی به اصول اسلام بود، و شریعت امتش قایم بر فروعات بود.

- اشارة می‌گوید که کمونستی با اشتراکی فقط در مقدار تفاوت دارد گویا اشتراکیت حرکت مرحله‌ای به سوی کمونستی است این مطلب را در کتاب الرسالة الثانية خود صـ ۱۴۷ ذکر کرده.

- خواهران جمهوری را [زنانی که شامل حزب جمهوری‌اند] تشویق می‌نمایند که در تشیع جنایز اشتراک نمایند، و اگر مجبور به نماز خواندن شوند همانا زن جمهوری در حضور مردان اذان می‌گوید.

- از نکاح و ازدواج جمهوری باکی ندارند، و در عید اضحى قربانی نمی‌کنند، که این خود مخالفت با سنت است.

- شهادتین: رهبر آنان در کتاب «الرسالة الثانية» صـ۱۶۴- ۱۶۵ می‌گوید: «… پس وی وقتیکه از دروازه شهادة أن لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله، داخل می‌شود می‌کوشد که توسط محکم ساختن همین تقلید بالا برود، تا آنکه توسط شهادت توحید به مرتبه‌أی برسد که از شهادت خالی شود و این امر را مشاهده نماید که شاهد عین مشهود است، در همین وقت است که به دروازه می‌رسد و بطور مباشره بدون حجاب مکالمه و مخاطبه می‌نماید، ﴿قُلِ ٱللَّهُۖ ثُمَّ ذَرۡهُمۡ فِي خَوۡضِهِمۡ يَلۡعَبُونَ ٩١[الأنعام: ۹۱].

- نماز: معنی قریب نماز همان است که در شریعت آمده و دارای حرکات معروف است، ولی معنى بعید نماز: همانا تعلق بدون واسطه همراه خداوندأمی‌باشد که به تعبیر دیگر نماز اصلی همین است.

- معتقدند که در مرحله، ای از مراحل مکلفیت از انسان خلاص می‌شود (یعنی عبادات از وی ساقط می‌شود) البته بخاطر کامل شدن وی، زیرا در این وقت دیگر ضرورتی به عبادت نیست.

- مؤسس حـزب می‌گوید: «… در آن وقت بنده مکلف نمی‌باشد، بلکه مختار می‌باشد زیرا وی از خداوندأ به حدی اطاعت کرده که در مقابل و عوض فعل وی خداوند از او اطاعت می‌کند، بنابرآن وی زنده است به زندگی خداوندأقادر است به قدرت خداوندأمرید است به ارادۀ خداوند أو خدا می‌باشد [نص عبارتش چنین است: فيكون حيا حياة الله، وقادرا قدرة الله، ومريدا أرادة الله، ويكون اللهٍ].

- رئیس شان می‌گوید: جبرئیل÷از پیامبر جعقب ماند و خود (پیامبر) معصومجبدون واسطه به حضور شهود ذاتی شتافت، زیرا شهود ذاتی همراه با واسطه حاصل نمی‌شود … پیامبر نیز که حیثیت جبرئیل را برای مایان دارد هر یکی ما را به سدرة المنتهى خودش می‌رساند و خود آنجا می‌ایستد همانطور که جبرئیل ایستاد، و لقاء بین عابد مجرد و بین خداوند بدون واسطه حاصل می‌شود، و هر عابد مجرد از امت اسلام، شریعت فردی خود را بدون واسطه اخذ می‌نماید، پس وی از خود شهادت خاصه، نماز خاصه، روزه، زکاة و حج خاصه می‌داشته باشد که در همه این‌ها خودش اصل بوده تابع غیر نمی‌باشد.

- بعضی امور دینی وجود دارد که آن را ایشان اصلا از اسلام نمی‌شمارند، مثل زکاة، حجاب، و تعدد زوجات [یعنی جائز بودن چهار زن به یک مرد].

- نزد آنان مصداق و مفهوم انسان کامل کسیست که در روز قیامت، به نیابت خداوندأوی با انسانان محاسبه خواهد کرد، زیرا که قیامت – به نظر آنان- زمان و مکان است و خداوند سبحانه و تعالى منزه از زمان و مکان است.

- فلسفه‌اش پیرامون مفهوم سنت: «آنچه را که مردم نوشته‌اند که سنت پیامبر جعبارت از گفتار، اقرار و عملش است در حقیقت این نادرست و خطاء است، زیرا قول و اقرار پیامبر جاز جملۀ سنت نیست بلکه آندو شریعت‌اند، و عمل وی در خاصۀ نفس خودش عبارت از سنت می‌باشد».

- زعیم شان می‌گوید: «از چیزهای کتیف [ضخیم و کبیر الحجم] چیزهای لطیف خارج می‌شود بنا برهمین قاعدۀ مستمره انجیل از توراة خارج شد، و همینطور امت مسلمین از مؤمنین خارج خواهد شد، و رسالت احمدی (یعنی جمهوری) از محمدی و اخوان از اصحاب خارج خواهد شد».

- محمود طه در باره قرآن کریم می‌گوید: «قرآن یک موسیقی علوی است، همه چیز را برایت میاموزاند ولی هیچ چیز مشخص را برایت نمی‌آموزاند، قوای احساس رابیدار می‌سازد، و اسباب حس را تیز می‌کند بعدا تو را با عالم ماده می‌گذارد تا آن را با اسلوب خاص خود درک کنی، این است حقیقت قرآن».

- صاحب این مذهب به این نیز اشاره می‌نماید که: قرآن شعر ملتزم است [یعنی شعری است که قائل آن به آن التزام دارد] و آنچه را قرآن نفی می‌نماید عدم صدق و عدم التزام است، وی می‌گوید «آنچه را خداوندأاز قرآن نفی می‌کند شعر بودن قرآن نیست بلکه خداوند از قرآن لوازم شعر را که عبارت از عدم صدق و عدم التزام است، نفی و سلب کرده است» در ادامه می‌گوید: «وقتی به دقایق قرآن متوجه شوی میدانی که آن شعر است».

- وی نظر خاصی در مورد معنى شرک و توحید دارد:

* شرک نزد وی: «همان رسوب و ذلتی است که توسط آن نفس انسانی به عقل هوشمند وعقل باطن تقسیم شده، و در بین ایندو تضاد و تعارض وجود دارد».

* توحید به نظر وی: «فکر مستقیم و درست نمی‌باشد مگر در صورتی که نقطۀ جمع شدن را میان هر دو ضد یعنی عقل هوشمند و عقل باطن بیابد، همین است توحید».

- دربارۀ اسلام می‌گوید: «اسلام در اصول خود مشتمل به شریعت انسان است ولی در فروع خود همیشه مشتمل به شعایر درهم پیچیده‌ای از قانون جنگل بوده است.

- آنان به ایات مکی و آنعده آیات مدنی که شبیه به ایات مکی است، اعتماد و استناد می‌کنند و آن‌ها را ایات اصول می‌نامند.

- رسالت پیامبر جرسالت اول بود که در آن پیامبر جقائم به شریعت اصول و مسلمانان قائم به شریعت فروع بودند.

- و رسالت دوم همین رسالت جمهوری است که آن را محمود محمد طه آورده و این رسالت، مباشرة قائم به شریعت اصول می‌باشد.

- عقیده دارند که: آنانیکه در اطراف پیامبر جبودند اصحاب و یاران پیامبر جبودند اما آنانیکه دعوت جمهوری را پیروی می‌نمایند برادران پیامبر جهستند، در این مورد به حدیثی استناد می‌کنند که ابن ماجه در کتاب زهد از أبوهریرةسروایت می‌کند که پیامبر جفرمود: «…دوست داشتیم که برادران خود را می‌دیدیم، گفتند: ای پیامبر خدا جایا ما برادرانت نیستیم؟ گفت: شما یاران من هستید و برادرانم کسانی‌اند که بعد از من می‌ایند، و من پیشفرستادۀ شما بر حوض هستم».

- ازدواج جمهوری:

* در کتابش «تطوير شريعة الأحوال الشخصية» صـ۶۸ می‌گوید: «اولین پذیرنده به تجلیات انوار ذات قدیمه - ذات خداوندی- همان انسان کامل است، از همین جهت وی زوج (جفت) همان ذات می‌باشد».

* می‌گوید: «انسان کامل از این جهت زوج [جفت] خداوندأمی‌باشد که وی در مقام عبودیت بوده و مقام عبودیت مقام انفعال و تأثیر پذیری است، در حالی که مقام ربوبیت مقام فعل و تأثیر گذاری می‌باشد، بنابرآن پروردگار فاعل و بنده منفعل است، بعدا از انسان کامل زوجه‌اش به وجود آمد که مقام زوجه نسبت به انسان کامل [زوجش] همان مقام انسان کامل است نسبت به ذات [یعنی ذات خداوند] پس زن منفعل و مرد فاعل بوده که این در حقیقت همان سطح علاقۀ جنسی میان مرد و زن می‌باشد».

* وی می‌گوید: «… هما نطوری که نتیجۀ علاقۀ جنسی میان ما و زنان ما توالد و تناسل می‌باشد، نتیجۀ علاقه میان ذات قدیم و زوجش، که انسان کامل است، همان معارف لدنی می‌باشد، زیرا انفعال و اثر پذیری عبودیت از برای ربوبیت پرده‌هائی را که نفس به ما آورده است دور می‌کند، یعنی نفسی که آن اصل ما است- نفس خداوند تبارک و تعالى - ، وقتیکه لقاء میان این دو زوج یعنی ذات الهی و انسان کامل (مرد جمهوری و زن جمهوری) حاصل شد علم لدنی با فیضی که بندۀ صالح را از هر طرفش میپوشاند فوران می‌کند، این علم لدنی نصیب مردان و زنان می‌شود».

* و نیز می‌گوید: «پس همین وضع که میان ذات الهی و انسان کامل صورت می‌گیرد.

* انفعال عبودیت برای ربوبیت – عینا در میان مردان و زنان نیز صورت می‌گیرد که آن عبارت از انفعال انوثت از برای ذکور است، که در میان ما بنام علاقۀ جنسی یاد می‌شود».

* در ادامه می‌گوید: «انفعال انوثت به ذکور- که نزد ما بنام علاقۀ جنسی یاد می‌شود- فائدۀ مباشر واولی آن، حاصل کردن زندگی و مستحکم ساختن آن و وصل شدن به خداوند بدون حجاب می‌باشد که این آخرین مرتبۀ لذت به شمار می‌رود».

* و در همان کتاب خود می‌گوید: «خداوند تعالى صورتی ندارد که آن را درست کند، و نه کدام مقصد آخرینی دارد که به آن برسد، بلکه وظیفه‌اش اینست که تکوین و تخلیق همیشگی داشته باشد، آنهم به طریق تجدید حیات فکر شعورش در هر لحظه، که مقصود از عبادت هم همین است».

* وی می‌گوید: «ممکن است که ازدواج جمهوری را چنین تعریف کنیم: آن یک عقد مشترک میان دو شریک همانند بوده که هر دوی شان در حقوق و واجبات مساوی‌اند، مرد بالای زن سلطه ندارد و زن بالای مرد ندارد… هر دو حق دخول را به اختیار و رضای خود دارند، و در خروج از آن نیز حق مساوی دارند».

* وی می‌گوید: «در این ازدواج مهر و ولی وجود ندارد، و طلاق همانطوری که حق مرد است حق زن نیز می‌باشد».