۴- عیبها و خرابیهای راسمالی:
- راسمالی نظامی است که ساخته و پرداختۀ دست بشر بوده مساوی به نظام کمونستی و دیگر نظامهای ساخته شدۀ بشر میباشد، و از نظام الله که آن را برای بندگان خود و مخلوق خود از اولاد بشر، راضی شده است بدور میباشد.
- خود خواهی و انانیت: طوریکه یک فرد و یا چند فرد محدود بر بازارها طبق مصالح شخصی خویش حکومت میکنند، و ضرورت اجتماع را در نظر نگرفته به مصلحت عامه احترام نمیگزارند.
- احتکار: شخص راسمالی اموال را جمع نموده یکجا انبار مینماید، و وقتیکه از بازار ناپدید گردید آن را برآورده به نرخ خیلی بالا آن را به فروش میرساند تابدین و سیله داروندار محتاجین و ضعیفان را از ایشان سلب نماید.
- همانطور که کمونستی در سلب و الغاء مالکیت فردی افراط و مبالغه نموده راسمالی در احترام و بزرگداشت آن افراط کرده است.
- همچشمی و مسابقه: اساس راسمالی زندگی را میدان داغ مسابقه ساخته است، زیرا همۀ مردم در راه به دست آوردن غلبه و سبقت سعی میکنند، و زندگی به دستور آن به جنگلی تبدیل میشود که در آنجا قوی ضعیف را میخورد، بسیاری اوقات چنین هم میشود که آن مفضی به مفلس شدن کارخانهها و شرکتها، در زمان اندک میشود.
- خالی ساختن دست کارگر: زیرا راسمالی کارگران را به حیث کالا مسخر به مفهوم داد و گرفت ساخته هر لحظه در معرض تغییر و تبدیلی قرار میدهد و این امر سبب میشود که کارگر کار زیادتر و بهتری کند و یا مزد کمتری بگیرد.
- بیکاری: در جامعۀ راسمالی بیکاری یک پدیده مألوف و آشنا به شمار میرود، وآن وقتی به کثرت ظاهر میشود که تولید زیادتر از مصرف باشد، زیرا در این صورت صاحب کار ازمزد اضافیی که به دستهای آنان قرار میگرد و به دوش صاحب کار سنگینی میکند، استغناء حاصل مینماید [و از دوش خود آن را دور میکند].
- زندگی هیجان انگیز: که این در نتیجۀ گشتی گیری و مقابلهایست که میان طبقۀ سرمایدار و طبقۀ محروم برپا میباشد، زیرا مقصود اصلی طبقه اول جمع کردن مال از هر طریق ممکن بوده و طبقۀ محروم در فکر بدست آوردن قوت زندگی میباشد، و در میان این دو طبقه هیچ نوع تعاطف و تراحم وجود ندارد.
- استعمار: این بخاطری در نظام راسمالی وجود دارد که راسمالی در جستجوی مواد اولیه «مواد خام» و در جستجوی بازارهای جدید برای به فروش رسانیدن تولیدات خویش میباشد، بنابراین در راه استعمار گروهها و ملتها به پیش رفته در عمق آن فرو میرود، البته در قدم اول استعمار اقتصادی و در قدم دوم استعمار فکری، سیاسی و ثقافتی به صورت عموم، واین علاوه بر استرقاق اقوام و تسخیر دستهای کارگران در مصالح خویش میباشد.
- جنگها و ویرانگریها: بشر انواع و اقسام عجیبـی از قتل و ویرانی را که در طبیعت استعمار موجود میباشد، مشاهده کرده است، استعماری که بدترین و شدیدترین حالات را به مردم زمین فرود آورده است.
- راسمالیها در سیاست و حکومت به نظام دیموکراتی اعتماد دارند، که در بسیاری وقتها این دیموکراتی با خواهشات نفسانی یکجا شده از حق، عدالت و راستی بدور میباشد.
- نظام راسمالی بر اساس سود «ربا» استوار میباشد، و این امر واضح است که سود جوهر اصلی بدیهائی میباشد که تمام عالم از آن زیانمند گردیدهاند.
- راسمالی به انسان به این حیثیت نظر و معامله میکند که وی یک موجود مادی میباشد، از میلهای روحی و اخلاقیاش به دور بوده دعوت به سوی جدائی بین اقتصاد و اخلاق مینماید.
- راسمالی در صورت زیاد شدن اموال، به سوختاندن اموال زیاده و یا در بحر انداختنش امر میکند، البته بخاطر آنکه نرخ از جهت کثرت عرضۀ کالا پائین نرود، این عمل را در حالتی انجام میدهند که بسیاری از گروههای مردم شکایت از گرسنگی دارند، چنان گرسنگی که ایشان را به هلاک نزدیک کرده است.
- راسمالیها به تولید مواد کمالیه [اشیائیکه غیر از مواد اولیهاند و در زندگی روزمره، مردم به آن محتاج نیستند] میپردازند و برای آن دعوتهای چشمگیری انجام میدهند، بدون اینکه به ضرورتهای اولیۀ جامعه کدام توجهی داشته باشند، زیرا آنها از اول تا آخر در جستجوی فایدهاند.
- راسمالی بسا اوقات است که وقتی سن کارگر بزرگ میشود بدون حفظ تقاعدش، آن را از کار سبکدوش مینماید، ولی این پیش آمد، به سبب اصلاحاتی که در راسمالی در این اواخر آمده، شدت خود را از دست داده است.