افکار و معتقدات:
- شخصیت قوی مهدی و عقاید دینى که به سوی آن دعوت مینمود، و نارضایتی عام که در مقابل حکام شائع بود، حکامی که بالای مردم مالیات طاقت فرسا تعیین میکردند، همچنان شائع شدن رشوت و ظلم، تسلط ترکیها و انگلیسها، اینها همه و همه نقش مهمی در جمع شدن مردم به اطراف این دعوت داشت، زیرا هدف مردم از جمع شدن پیرامون این دعوت همانا نجات یافتن از وضع ذلتباری بود که آنان در آن قرار داشتند، و مردم در شخصیت مهدی نجات خویش را میدیدند.
- مهدی به سوی ضرورت بازگذشت مستقیم به طرف قرآن کریم و سنت دعوت نمود که باید مستقیما به سوی قرآن و سنت مراجعه کرده شود نه به طرف دیگر کتبی که توسط اختلافات و شروحات شان از فهم مسلمان عادی دور میباشد.
- عمل به مذاهب مختلف فقهی را منع نموده، اشتغال به علم کلام را تحریم کرد، دروازۀ اجتهاد در دین را باز کرد، همچنان کتاب کشف الغمه شعرانی، سیرت الحلبیه، تفسیر روح البیان بضاوی، و تفسیر الجلالین سیوطی را اجازه داد.
- تمام طرق صوفیه را لغو نموده همۀ اوراد را باطل اعلان کرد، و تمام آنان را به دور انداختن اختلافات و جمع شدن به اطراف طریقۀ مهدیه خود دعوت نمود، و وردی برای شان تألیف نمود که آن را هر روز بخوانند.
- به نظریۀ قطبیه قائل بود، و آن مفکورهایست که اصحاب آن از جمله صوفیان میگویند که کائنات بر قطب تمرکز دارد، و آن جوهری بوده که بالای آن کائنات میچرخد، و آن اساس سعادت و نیکبختی میباشد.
- وقتی حکومت بخاطر درهم کوبیدن مهدیه در جزیرۀ آبا حرکت نمود، مهدی پنج پرچم درست نمود که در آنها شعار «لا إله إلا الله محمد رسول الله»را بالا نمود، در چهار دانۀ آن اسماء چهار قطب صوفیه را نوشت که آنان عبارتاند از: جیلانی، رفاعی، دسوقی، و بدوی، و در پنجم آن اینطور نوشت: «محمد المهدي خليفة رسول الله»، وی میپنداشت که او امام، مهدی، و خلیفۀ رسول الله جمیباشد.
- بارزترین چیزی که در دعوت وی وجود داشت همانا اصرار و پافشاری شدید وی بر جهاد، قوت، و جوانمردی بود.
- مهدی میپندارد که مهدیت وی به امر پیامبر جبرایش آمده است، وی میگوید:«پیامبر جکه همراه با وی خلفاء راشدین، اقطاب وحضر÷حاضر بودند نزدم در بیداری آمدند، و پیامبر جاز هر دودستم گرفته بالای چوکی خود نشاند و برایم کفت: توهمانا مهدی منتظرهستی، کسی که در مهدی بودن تو شک کرد کافر شده است» منشورات المهدی صـ ۱۱۰.
- عصمت را به خود نسبت داده و ذکر کرده است که وی نظر به امتداد نور بزرگی که قبل از پیدایش کاینات تا به روز قیامت به جانب وی متوجه است، معصوم میباشد.
- به ضرورت تواضع وعدم تکبر اصرار ورزیده بر فرو رفتن در عیش و لذت وخوشگذرانی شدیدا انکار میکرد، در راه نزدیک سازی میان طبقههای جامعه کار مینمود، وی درطول زندگی خود لباس بسیار ساده و پیوند شده میپوشید، پیروانش نیز همینطور میکردند، ولی نواسههایش بعد از وی درعیش و نعمت زندگی به سر میبردند.
- در عروسی و وقت ختنه از محافلی که در آن مصرف زیاد و اسراف صورت گیرد منع نموده آن را تحریم کرده بود.
- عروسی را توسط کم کردن مهر، ساده ساختن ولیمه [طعامی که در محفل عروسی خورده میشود] و تحریم رقص، ساز، و دائره زدن آسان ساخته بود.
- گریه را بالای میت منع نموده بود، استفاده از رقیه [چیزی که نزد مریض خوانده میشود و بر آن دمیده میشود] و تعویذ را حرام ساخته بود، در مقابل تنباکو نوشی، کشت وتجارت آن شدیدا مبارزه نموده آن را جدا حرام ساخته بود.
- درپیروان خود حدود شریعت را، مثل قصاص، جداکردن پنجم حصۀ غنیمت، مصادرۀ دزدان و شراب خواران نافذ ساخته بود، از فروری ۱۸۸۵م جمادی الاولی ۱۳۰۲هـ بنام خود سکه زد.
- در منطقۀ تحت نفوذش نظام اسلامی را پیاده نموده امور مالی را تنظیم کرد و موظفین را برای جمع آوری زکات تعیین نمود.
- در دهم ربیع الاول سال ۱۳۰۰هـ مهدی به این فکرگردید که دعوتش جهانی گردد، بناء اعلان نمود که پیامبر جبه وی بشارت داده که در ابیض نماز خواهد خواند بعد از آن در بربر، بعد از آن در مسجد الحرام در مکه، بعدا در مسجد مدینه، بعدا در مسجد قاهره، بیت المقدس، بغداد، ودر کوفه، (منشورات المهدی دار الوثائق المرکزیه - ص ۴۲۵، ۴۶۶- خرطوم ۱۹۶۹م).
بعضی انتقادات که به اجتهادات مهدی وارد میشود:
۱- مهدی هر کسی را که مخالفش بود و یا در مهدیت وی شک نموده به وی ایمان نمیآورد کافر میدانست.
۲- زمان قبل از خود را زمان جاهلیت و زمان فترت میگفت.
۳- کسی را که در نماز تنبلی میکرد مثل کسی میدانست که نماز را ترک نموده است و جزایش آن بود که حدا کشته شود.
۴- فتوی داد هر کسی که تنباکو نوشی میکند چنان تأدیب و تعزیر کرده شود که یا توبه کند و یا بمیرد.
۵- مذاهب فقهی و طریقههای صوفیه را به مثابۀ جویهائی میدانست که در بحر عظیم وی فرو میریزند.
۶- احیاء موات را [آباد کردن زمین ویرانه وتصرف آن] منع نمود، زیرا آن در ملک کسی داخل نمیشود، بخاطر آنکه در تصرف بیت المال قرار دارد.
۷- از ازدواج نمودن دختر بالغ بدون ولی و بدون مهر منع نمود.
۸- زنان را از پوشیدن زیورات طلائی منع نمود، در حالیکه شرعا برای شان پوشیدن آن جائز است.