چهارم: کسانی که برضد این نظریهاند وبرآن نقدنوشتهاند:
آغاسیز در انجلترا و اوین در امریکا بر آن نقد نوشته وگفتهاند: «نظریه وافکار داروینیه خرفات علمی محض بوده و به زودی فراموش خواهد شد». همچنان دانشمند فلکی هرشل واکثر استادان دانشگاهها در قرن گذشته برآن نقد کردهاند.
- کریسی موریسون میگوید: (قائلین به نظریۀ تطور، دربارۀ وحدات موروثی «الجینات» هیچ چیزی نمیدانستند، و در آنجائیکه حقیقة تطورشروع میشود جابجا ایستاده میشوند، یعنی در نزد خلیه [حیوان خردی که دارى حجرۀ واحد است].
- انتونی ستاندن صاحب کتاب «العلم بقرة مقدسة» دربارۀ حلقۀ مفقوده بحث میکند - و آن سرحدی است که داروینیها از بستن آن عاجز آمدهاند - وی میگوید: «نزدیکتر به حق اینست که بگوییم: حصه و بخش بزرگی از سلسله مفقود بوده نه صرف یک حلقه، بلکه در وجود خود سلسله ما شک و تردید داریم».
- ستیـوارت تشیس میگوید: «علماء علم حیات بطور جزئی قصۀ آدم و حواء را همانطور که ادیان روایت میکند تأیید کردهاند و مفکورۀ درست در اجمال آن است».
- اوستن کلارک میگوید: «هیچ علامه و نشانه ای وجود ندارد که انسان را وادار به این عقیده کند که یک مرتبۀ بزرگی از مراتب حیوانی از مرتبۀ دیگرش به وجود آمده است، بلکه هر مرحلۀ آن وجود خاصه و متمیز خود را دارد که زادۀ عملیۀ تخلیق خاصه و ممتازی بوده است، انسان در روی زمین ناگهان و برهمین شکلی که فعلا آن را میبینیم موجود و ظاهر گردیده است.
- باستور افسانۀ توالد ذاتی را باطل نموده و تحقیقاتش ضربۀ شدیدی بر نظریۀ داروین به شمار میرود.