پنجم: افکار و معتقدات دیگر:
- معتقداند که از جملۀ پسران ابراهیم÷همانا اسحاق که متولد از ساره است، ذبیح الله میباشد، ولی درست آنست که وی نه بلکه اسماعیل÷میباشد.
- در روز شنبه تجاوز نمودند، جزاء آن این شد که تعدادی از آنان به بوزینه و خنزیر تبدیل گردیدند.
- در دین آنان به استثناء اشارات بسیط و سطحی چیز با اهمیتی دربارۀ قیامت، جاویدان ماندن، پاداش، و عذاب ذکر نشده است، زیرا این امور از جوهر و ترکیب فکر مادی یهودی بعید میباشد.
- ثواب و عذاب در دنیا داده میشود، ثواب همانا پیروزی و تأیید است و عقاب عبارت است از ناکامی، ذلت و بردگی.
- تابوت: عبارت است از صندوقی که آن را حفاظت مینمایند و در آن با ارزشترین چیزهایى را که مالکاند از قبیل دارائیها، سندها و کتابهای مقدس، نگهداری میکنند.
- مذبح: جای خاصی است برای افروختن عطریات که آن را پیش روی پرده ای میگذارند که پیش روی تابوت قرار دارد.
- هیکل: عبارت است از بنائی که داود÷امر نموده سلیمان÷آن را اعمار کرد، و در داخل آن محراب (یعنی قدس الاقداس) را بنا کرد، همچنان در داخل آن مکانی را آماده ساخت که در آن تابوت پیمان پروردگار نهاده میشود.
- کهانت: این منصب به اولاد لیفی که یکی از پسران یعقوب بود مخصوص میباشد، بنا بر این تنها آناناند که حق تفسیر نصوص و تقدیم قربانیها را دارند، و مالیات از ایشان گرفته نمیشود، شخصیات آنان وسیله ایاند که توسط آنان به خداوند تقرب جسته میشود، بدین ترتیب آنان از پادشاهان هم قویتراند.
- قربانیها: در اوائل علاوه بر حیوانات و میوه جات قربانیهای انسانی را نیز شامل بود، سپس پروردگار به جزئی از انسان اکتفاء نمود، و آن عبارت از همان جزئیست که در وقت عملیۀ ختنه از انسان قطع میشود، بنابر همین عقیده یهود تا امروز ختنه مینمایند، بر علاوۀ آن میوه جات و حیوانات نیز در پهلوی آن وجود دارد.
- معتقداند که آنان گروه برگزیدۀ خداوند میباشند، و ارواح یهودیان جزئی از اللهأمیباشد، وقتی یکی از امیها (جوییم) کسی از اسرائیلی را بزند گوئی وی عزت خدا را زده است، و فرق میان یهودی و غیر یهودی به اندازۀ فرق میان انسان و حیوان میباشد.
- فریبکاری با غیر یهودی، دزدیدن مالش، قرض دادنش با سود زیاد، شهادت دروغ بر ضدش و وفاء نکردن به سوگند برایش، اینها همه برای یهودی جائز میباشد، بلکه آنان اینکارها را سبب تقرب به دربار خداوند میدانند، زیرا غیر یهودیان - در نظر آنان - همچون سگها، خوکها و چهارپایاناند.
- تلمود دربارۀ عیسى÷میگوید: یسوع ناصری در موجهای دوزخ میان آتش و قیر قرار دارد، و مادرش مریم وی را از سپاهی «باندارا» به طریق نا مشروع بدست آورد، کلیساهای نصرانی به منزلۀ پلیدیها بوده و وعظ کنندگان در آنها مانند سگهای عوعو کنندهاند.
- به سبب تنگی اوضاع و شدتی که بالای شان واقع گردیده بود مفکورۀ مسیح منتظر به حیث یک ملجأ، و یافتن محل امید و چشم داشتن، نزد شان به میان آمد.
- عهد قدیم از حادثۀ ننگینی حکایت میکند که در خانۀ داود÷واقع شده است و میگوید: برای ابشالوم بن داود خواهر اصلی زیبائی بود بنام ثامار و او را دوست داشت، دختر برادری داشت از پدر بنام امنون، امنون قصد ثامار را داشت، و چنین شد که امنون از پدر خود خواست تا ثامار را حاضر سازد که برایش طعامی آماده نماید، وقتی خواهرش ثامار حاضر شد امنون مکان راخلوت نموده با وی بدون رضایت و به اکراه زنا نمود، ثامار گریه کنان و فریاد کنان بیرون شد، وقتی ثامار به برادر حقیقی خود ابشالوم قضیه را خبر داد ابشالوم به خاطر انتقام گیری از امنون نزد خود پلانی طرح نمود، بنابراین امنون وبرادرانش را به سوی طعامی دعوت کرد و به بردههای خود توصیه نمود که طعام و شراب امنون را ثقیل سازند تا آنکه نشه شود، بعد از آن وی را به قتل برسانند.
- آنان میگویند: یعقوب÷با پروردگار گشتی گیری کرد، و لوط÷بعد از نجات یافتن و رفتنش به کوه صوغر شراب نوشید و با هر دو دخترش زنا کرد، و داود÷در نظر پروردگار قبیح و ناپسند بود.
- تورات موسى÷بعد از تخریب هیکل در دوران بختنصر ناپدید گردید، وقتی بار دوم در دوران ارتحشتا ملک فارس نوشته شد مغایر از اصلش و تحریف شده آمد. خداوند تعالى میگوید: ﴿يُحَرِّفُونَ ٱلۡكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِۦۚ﴾[المائدة:۱۳] یعنی «کلمات تورات را از جاهایش تغییر میدهند، و بخشی از آنچه برای شان پند داده شده بود فراموش کردند».
- دین شان خاص به خود شان بوده دروازه بر روی دیگران بسته میباشد.
- الله تعالى میگوید: ﴿ضُرِبَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلذِّلَّةُ أَيۡنَ مَا ثُقِفُوٓاْ إِلَّا بِحَبۡلٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَحَبۡلٖ مِّنَ ٱلنَّاسِ وَبَآءُو بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَضُرِبَتۡ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَسۡكَنَةُۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمۡ كَانُواْ يَكۡفُرُونَ بَِٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَيَقۡتُلُونَ ٱلۡأَنۢبِيَآءَ بِغَيۡرِ حَقّٖۚ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعۡتَدُونَ ١١٢﴾[آل عمران: ۱۱۲] یعنی: «آنان به ذلت و فقر گرفتار شدهاند، و به غضب خداوند مبتلا میباشند سببش آنست که ایشان به آیات خداوند کفر میورزیدند و پیامبران را بدون موجبی به قتل میرسانند، و این هم به سبب نافرمانی و تجاوز شان است».
- الله تعالى فرموده است: ﴿كَانُواْ لَا يَتَنَاهَوۡنَ عَن مُّنكَرٖ فَعَلُوهُۚ لَبِئۡسَ مَا كَانُواْ يَفۡعَلُونَ ٧٩﴾[المائدة: ۷۹] یعنی: «آنان چنان بودند که از کار بدی که انجام میدادند یکدیگر را منع نمیکردند، حقا که کار ناپسندی انجام میدادند».
- پسر بزرگ اولین کسی است که میراث میگیرد و حق دو برادر را مستحق میشود، و در میراث فرقی میان پسر متولد به طریق مشروع و متولد به طریق نا مشروع وجود ندارد.
- بعد از عروسی، زن مشابه برده برای شوهر است، دارائی زن مال شوهر میشود، ولی بخاطر اختلافات زیاد بعدا این فیصله صادر شد که خود مال به زن تعلق دارد ولی شوهر میتواند از آن نفع بگیرد.
- کسی که به بیست سالگی برسد و عروسی نکند مستحق لعنت میگردد، تعدد زوجهها بدون حد واندازه شرعا جائز است. ولی ربانیون آن را به چهار زن محدود ساختهاند، و قاریان همانطور مطلق گذاشتهاند.