تأسیس و افراد برازنده:
- محمد بن عبد الوهاب مشرفی، تمیمی نجدی (۱۱۱۵- ۱۲۰۶هـ) (۱۷۰۳- ۱۷۹۱م).
- در قریۀ عیینه نزدیک به ریاض تولد شده، علوم ابتدائی خود را نزد پدرش فرا گرفت، وقتی سنش به بیست رسید قرآن کریم را حفظ نموده چیزی از فقه حنبلی و از تفسیر و حدیث خوانده بود.
- به خاطر حج به مکه رفت و از آنجا برای آموختن علوم شرعی به مدینه منوره سفر نموده در آنجا با شیخ خود محمد حیات سندی، (ت ۱۱۶۵هـ) صاحب حاشیه بر صحیح بخاری، ملاقات کرد و از وی خیلی متأثر گردید [یعنی درس و علوم شیخ بر وی تأثیر زیادی انداخت].
- دو باره به قریۀ عیینه بازگشت نموده سال (۱۱۳۶/۱۷۲۴م) به طرف عراق سفر نمود تا از بصره، بغداد و موصل دیدار نماید، در هر یکی از این شهرها با مشائخ و علماء ملاقات نموده از آنها علم میاموخت.
- بصره را جبرا به قصد احساء ترک گفت و از آنجا به سوی حریملاء رفت زیرا پدرش به آنجا انتقال نموده به حیث قاضی کار میکرد، و در همین منطقه سال (۱۱۴۳هـ/۱۷۳۰م) شروع به دعوت علنی به سوی توحید نمود، ولی دیری نگذشت که تعدادی از مردم آنجا پلان قتلش را طرح نمودند و شیخ به همین سبب آنجارا ترک گفت.
- به طرف عیینه رفته دعوت خود را به امیر آنجا (عثمان بن معمر) عرضه نمود، امیر [دعوتش را پذیرفته] با وی در ویران کردن قبرها و قبهها و در سنگسار کردن زنی که زنا کرده بود و به آن اعتراف نموده بود، کمک کرد.
- امیر احساء عریعر بن دجین مکتوبی به سوی امیر عیینه فرستاد و به وی فرمان داد که شیخ را از دعوت منع نماید، بنابر آن بخاطری که امیر عیینه زیر فشار قرار نگیرد شیخ آن قریه را ترک نمود.
- سال ۱۱۵۸هـ به طرف درعیه مقر امارت آل سعود حرکت نموده به نزد محمد بن سویلم عرینی به حیث مهمان اقامت نمود و در آنجا شاگردانی به اطرافش جمع شدند و شیخ را عزت و اکرام نمودند.
- امیر محمد بن سعود که از (۱۱۳۹- ۱۱۷۹هـ) حکومت نمود، از آمدن شیخ اطلاع حاصل نموده به نزد شیخ آمدو از وی اظهار قدردانی کرد و بر حمایت و تأییدش تعهد سپرد و در میان آندو گفتگوی آتی صورت پذیرفت که آن را به خاطر اهمیت تاریخیاش ذکر مینماییم:
امیر: بشارت باد برایت به بلادی که بهتر از بلاد تو است و همچنان بشارت باد برایت به عزت و قوت.
شیخ: من تو را نیز بشارت میدهم به عزت و وقار و به کلمۀ لا إله إلا الله، کسی که به آن تمسک جست، و مطابق آن عمل نموده کمکش کرد توسط آن شهرها و انسانها را متصرف میشود، و آن کلمۀ توحید است، کلمهایست که پیامبران علیهم السلام به سوی آن دعوت کردهاند، و زمین را بندگان مسلمان خداوند به میراث میبرند.
بعد از آن امیر بالای شیخ دو شرط گذاشت:
۱- از نزد آنان کوچ نکند و ایشان را تبدیل به دیگران نکند [یعنی از نزد آنان به نزد دیگران نرود].
۲- شیخ از گرفتن آنچه امیر عادت دارد که در وقت میوه از مردم درعیه میگرد، منع نکند.
- دربارۀ شرط اول شیخ گفت: دستت را دراز کن نا با تو بیعت کنم … «الدم بالدم والهدم بالهدم» [ضرب المثلی دست که در وقت اظهار موافقت کامل و ایستادگی بر تعهد تا آخر، گفته میشود].
- دربارۀ شرط دوم شیخ چنین گفت: امید است که خداوند برای تو فتوحاتی نصیب کند و در عوض آنچه میگیری غنیمتهائی نصیب نماید که بهتر از آن باشد.
- شیخ معتقد بود که در پهلوی حق، باید قوتی وجود داشته باشد که از آن حمایت نماید، زیرا خداوند آنقدر که توسط سلطان امور را پیش میبرد توسط قرآن نمیبرد.
- امیر و شیخ به نشر دعوت خویش در نجد ادامه میدادند، وقتی امیر وفات نمود پسرش عبد العزیز بن محمد (۱۱۱۱- ۱۲۱۸هـ) جانشین پدر گردیده به پیشبرد دعود با شیخ ادامه دادند، تا آنکه شیخ در درعیه وفات نموده همانجا دفن گردید.
- از جملۀ مددگاران، شاگردان، اولاد و نواسههای شیخ که هر کدام شان شخصیات مهم دعوت گردیدند:
- سعود بن عبد العزیز بن محمد بن سعود، که با شیخ ملاقات داشت و پیش وی درس خوانده و از وی علم آموخته است.
- حسین بن محمد بن عبد الوهاب، قاضی قریۀ درعیه.
- علی بن محمد بن عبد الوهاب، عالم بزرگ، و پرهیزگار، که از خداوند عزوجل شدیدا خائف بود، منصب قضاء برایش عرضه کرده شد ولی قبول نکرد.
- عبد الله بن محمد بن عبد الوهاب (۱۱۶۵- ۱۲۴۲هـ) در دوران سعود بن عبد العزیز بن محمد بن سعود به حیث قاضی درعیه ایفاء وظیفۀ نمود، فهم و معرفت دقیقی داشت، در مصر وفات کرد.
- ابراهیم بن محمد بن عبد الوهاب: عالم، فاضل و مدقق بود.
- عبد الرحمن بن خمیس، امام قصر آل سعود در درعیه و قاضی زمان عبدالعزیز و سعود پسرش.
- حسین بن غنام صاحب کتاب «روضة الأفكار» وی خیلی عالم پرمعلومات بود.
- شیخ عبد اللطیف بن عبد الرحمن بن حسن بن محمد بن عبدالوهاب صاحب کتاب «تأسيس التقديس في الرد علي داود بن جرجيس» و کتاب «مصباح الظلام في الرد على شيخ الإمام».
- سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبد الوهاب (۱۲۰۰- ۱۲۳۳هـ) شخص ذکی و شجاعی بود که وی را ابراهیم باشا بعد از سقوط درعیه به قتل رسانید، کتاب «تيسير العزيز الحميد في شرح كتاب التوحيد» را همین شخص نوشته است.
- عبد الرحمن بن حسن بن محمد بن عبدالوهاب (۱۱۹۳- ۱۲۸۵هـ) وی شخص عالم و با وجاهتی بود، نزد جد خود شاگردی نموده از وی أخذ علم نموده است، وظیفۀ قضاء و تدریس را ایفاء مینمود، کتاب «الرد النفيس على شبهات داود بن جرجيس» را وی نوشته است.
- شیخ محمد بن ابراهیم از نواسههای شیخ، در دوران ملک فیصل- رحمه الله تعالى - به حیث مفتی ایفاء وظیفۀ مینمود، وی در علم، متانت شخصیت، استقامت در امور دینی و دنیوی، معروف بود.
- و از جملۀ شخصیات بارزشان جناب شیخ عبد العزیز بن باز، رئیس عمومی فعلی ادارات بحوث علمی، افتاء، دعوت و ارشاد، درمملکت عربستان سعودی، به شمار میرود.