اول: مؤسس:
- محمد احمد المهدی بن عبدالله (۱۲۶۰- ۱۳۰۲هـ) (۱۸۴۵- ۱۸۸۵م)، وی در جزیرۀ لبب جنوب شهردنقله تولد شده، وگفته میشود که نسب وی به اشراف میرسد، قرآن کریم را درطفلی حفظ کرد، نشأت دینی نموده نزد شیخ محمود شنقیطی شاگردی اختیار کرد، وبه طریقۀ سمانیۀ قادریه صوفیه سلوک اختیار کرد و از شیخ طریقۀ خود محمد شریف همیشه نور حاصل میکرد.
- محمد از شیخ خود بخاطر تهاون وتنبلی شیخ در بعضی امور، جدائی اختیار نموده به نزد شیخ قریشی ود الزین، در جزیره رفت وبیعت خود را باوی تجدید نمود، شیخ اول وشیخ دومش یعنی هر دوشیخش مشهورترین شیخهای طرق صوفیه در آنوقت بودند.
- درسال ۱۸۷۰م درجزیرۀ (آبا) مستقر شد، فامیلش نیز در آنجا بودند، و دریکی از مغارهها رفته غرق درتأمل وتفکر گردید.
- درسال۱۲۹۷هـ/۱۸۸۰م شیخ قریشیاش وفات نموده مهدی قبرش را پخته کاری وگچکاری کرده گنبدی بر آن بناکرد، وجانشین وی گردیده بیعت کنندگان نزدش آمدند وبیعت خویش را درطریقه به شخص وی تجدید نمودند.
- درسال۱۸۸۱م فتوای جهاد را درمقابل کفار و استعمارگران انگلیس اعلان نموده در راه گسترش نفوذ جهاد درتمام اطراف غرب سودان شروع به فعالیت نمود.
- چهل روز درمغارۀ خود درجزیرۀ (آبا) به اعتکاف نشست، و دراول شعبان ۱۲۹۸هـ/۲۹یونیو۱۸۸۱م برای فقهاء، مشائخ واعیان اعلان نمود که وی همان مهدی منتظری است که زمین را بعد از آنکه پرازظلم وستم شده بود، مالامال از عدل وانصاف خواهد نمود.
- در۱۶رمضان ۱۲۹۸هـ/ اغسطس ۱۸۸۱م باقوای حکومتی روبروی شد که برای خاموش ساختن حرکتش ارسال شده بود، و درمقابل آن پیروزیی بدست آورد که موقف وادعایش را تقویه بخشید.
- به طرف کوه ماسه هجرت نموده در آنجا پرچمهای خویش را برافراشت، وبرایش چهار خلیفه تعین گردید که عبارتاند از:
۱- عبدالله تعایشی: صاحب پرچم کبود، که لقبش را ابوبکر گذاشت.
۲- علی ود حلو: صاحب پرچم سبز، که لقبش را عمر بن الخطاب گذاشته بود.
۳- محمد مهدی سنوسی: رئیس طریقۀ سنوسیه که نفوذ بزرگی درلیبیا داشت، مهدی به وی لقب عثمان ابن عفان را پیشکش نمود ولی سنوسی خود را غافل گرفته به وی چیزی جواب نداد.
۴- محمدشریف: پسرکاکای مهدی که برای وی پرچم سرخ را داده لقب علی بن ابی طالب را برایش اعطاء کرد.
- درسال۱۸۸۲م باشلالی، که میخواست ارادۀ جیجلر نائب حمکدار عبدالقادر حلمی را نافذ بسازد، مقابله نمود، وشلالی در این معرکه به قتل رسید.
- در ۳ نومبر۱۸۸۳م باهکس رو برو گردید که وی نیز بعد از دو روز شروع معرکه به قتل رسید.
- لشکر مهدی بالشکر غور دون، درخرطوم روی بروی گردیده در۲۶ ینایر ۱۸۸۵م جنگ میان طرفین شدت گرفت، و غور دون گشته شد، سرش بریده شده به مهدی فرستاده شد، ولی وی میخواست که او زنده گرفته شود تا با احمد عرابی تبادله گردد، احمد عرابی کسی بود که مجبور به ترک مصر به سوی منفی شده بود، سقوط خرطوم به دست مهدی در آنوقت زنگ خطری بر سقوط سلطۀ عثمانی بر سودان بود.
- بعد از آن روز، دیگر کسی در مقابل مهدی باقی نماند، و به تأسیس دولت خویش پرداخت و در ابتداء بناء مسجد خاص خودش را آغاز نموده محکم کاری آن در ۱۷جمادی الاولی ۱۳۰۵هـ تکمیل گردید.
- قضاء را به شیخ محمد احمد جباره سپرده وی را قاضی اسلام لقب نهاد.
- در ۹ رمضان ۱۳۰۲هـ/۲۲ یونیو ۱۸۸۵م. مهدی، بعد از آنکه پایهها و ارکان دولت نو پای خود را گذاشت، وفات نمود، و در همان جائی که قبض روح شده بود دفن گردید، ولی مناسب است که گفته شود: این دولت دیر دوام نکرد، بلکه در سال ۱۸۹۶م. لورد کتشنر که سردار مصر بود، این دولت را سقوط داد، کنبد مهدی را تخریب نمود، قبرش را باز نموده هیکلش را پراکنده کرد و جمجمۀ سرش را به موزیم بریطانیا فرستاد، این همه بخاطر انتقام کشته شدن غوردون بود.