موسوعه آسان در بیان گروهها و فرقه ها

فهرست کتاب

دوم: درجات سلوک:

دوم: درجات سلوک:

- میان صوفی، عابد، و زاهد فرق وجود دارد، زیرا برای هر یکی از این‌ها اسلوب، طریقه و هدف خاصی وجود دارد.

- مقامات: آن عبارت است از منازل روحی که سالک به آن مرور نموده به طرف خداوند می‌رود و بخاطر گذشتن از آن و رسیدن به منزلۀ دوم مدتی از زمان توقف نموده مجاهده و کوشش می‌نماید، و برای گذشتن و نقل کردن از منازل به مجاهده و تزکیۀ نفس ضرورت است.

- احوال: احوال عبارت است از نسیم‌هائی که بالای سالک میوزد و توسط آن چند لحظه نفس وی تازه می‌شود، بعد از آن می‌گذرد و بوی خوشی باقی می‌گذارد که روح را شوقمند بازگشت آن نسیم خوش می‌سازد، جنید می‌گوید: «حال چیزی است که بر قلوب نازل می‌شود و دوام نمی‌داشته باشد».

- احوال تحفه است و مقامات به کسب حاصل می‌شود، از این مطلب چنین تعبیر می‌کنند: «احوال از سرچشمۀ جود میاید و مقامات به جهد و کوشش حاصل می‌شود» «الأحوال تأتي من عين الجود والمقامات تحصل ببذل المجهود».

- اولین درجات سلوک دوستی خدا و رسولش بوده که علامۀ آن اقتداء و پیروی رسول الله جمی‌باشد.

- بعد از آن درجۀ «الأسوة الحسنه»اقتداء نیکو است: ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ[الأحزاب: ۲۱].

- بعد از آن درجۀ توبه است: که توسط دور شدن از گناه، ندامت از انجام دادن آن، و تصمیم گرفتن براینکه دیگر به گناه رجوع نکند، و بخشش خواستن از صاحب حق اگر از حقوق انسان باشد، حاصل می‌شود.

- ورع: آن اینست که سالک تمام چیزهائی که درآن شبه وجود دارد ترک کند، چه در سخن باشد، چه در عمل و چه در قلب.

- زهد: یعنی دنیا بر پشت دستش باشد و قلب وی معلق به چیزی باشد که در دست خداوند قرار دارد، یکی از آنان دربارۀ زاهد چنین می‌گویند: «فلانی راست می‌گوید، خداوند قلبش را از دنیا پاک کرده و دنیا را به دستش و به ظاهرش قرار داده است» گاهی انسان در یک زمان هم غنی می‌باشد و هم زاهد، زیرا مراد از زهد فقر نیست، بنابرآن هر فقیر زاهد نیست همانطور که هر زاهد فقیر نمی‌باشد.

- توکل: می‌گویند که توکل ابتداء است وتسلیم درمیان وتفویض آخرین می‌باشد، گرچه که اعتماد بر خداوند نهایت است، سهل تستری می‌گوید: «توکل عبارت است از رفتن با خداوند هر جا که می‌خواهد».

- محبت: حسن بصری: (ت ۱۱۰هـ) می‌گوید: «علامۀ محبت موافقت با محبوب، رفتن با وی در تمام راه‌هایش و درتمام امور، نزدیکی جستن به وی با تمام وسائل، و دوری جستن از تمام کارهائی که وی را درطریقه‌اش یاوری نمی‌کند، می‌باشد».

- رضا: یکی از آنان می‌گوید: رضا به خداوند بزرگ جنت دنیا است، و آن اینست که قلب بنده تحت حکم اللهأسکونت داشته باشد. دیکری می‌گوید: «رضا آخرین مقامات است که بعد ازآن درپی احوال ارباب قلوب می‌رود و به مطالعۀ غیبیات وتهذیب اسرار، برای صفاء اذکار وحقائق احوال، می‌پردازد».