ریشههای فکری واعتقادی:
- حرکت آنان در اصل باز میگردد به ظهور حرکت «فیسنافا باختی»، که این حرکت در میان هندوها ودر منطقۀ تامل توسط رامانوجا (۱۰۵۰- ۱۱۳۷م) قدم به ظهور نهاده و به طرف شمال رسید.
- در قرن چهاردهم و پانزدهم، بعد از درگیریها با مسلمانان، این حرکت در صحراء الغانج انتشار یافت.
- از همین جهت میگویند که نانک شخص اول در مذهب سیکی خود نبوده بلکه پیش از وی شخص صوفی دیگری بنام کبیر (۱۴۴۰- ۱۵۱۸م) وجود داشته است، این شخص دین اسلام را هم فرا گرفته و خوانده بود و دین هندورا نیز، و حرکت وی حرکت یکجا سازی هر دو دین بود، زیرا وی میخواست از طریق تأمل و توجیهات صوفیان میان هر دو دین موافقت ویگانگی ایجاد نماید.
- همین شخص کبیر نام در پذیرفتن بسیاری از عقائد هندوی تساهل نموده آن را به دین اسلام یکجا میکرد، ولی توحید را به حیث اساس خویش نگه میداشت، لکن در این کار خود کامیاب نشد و به مجرد مردنش مذهبش نیز ختم گردید، و از خود مجموعه اشعاری به زبان پنجابی به جا گذاشت و آن اشعار خلط ساختن هر دو عقیده یعنی عقیدۀ اسلام و عقیده هندو را نشان میدهد، که هر دو عقیده را به طریق صوفیان ربط داده و یکجا ساخته است.
- اساس نظریۀ شان دربارۀ کائنات از نصوص هندوها مأخوذ است.
- مردگانشان را مثل هندوان میسوزانند.