اول: افکار تغریبی:
- پیامبر جاز دوستی با کفار، امت خود را برحذر داشته و گفته است: «لتتبعن سنن من قبلكم شبرا بشبر وذراعا بذراع حتى لو دخولوا جحر ضب لدخلتموه»یعنی: «روش کسانی را که قبل از شما بودند [یهود و نصارا را] وجب به وجب، گز به گز پیروی خواهید نمود، حتى اگر آنان در غار سوسماری داخل شوند شما نیز داخل خواهید شد».
- ابن خلدون موقف مغلوب را در برابر غالب شرح نموده میگوید: «مغلوب همیشه دوست دارد که غالب را در تمام احوال و رفتارش پیروی نماید، حتى در شعارش، در لباسش و سائر امورش».
- مستشرق انگلیسی جب کتابی دارد بنام «الى این یتجه الإسلام» وی درین کتاب خود میگوید: از جملۀ مهمترین مظاهر سیاست تغریب در عالم اسلامی بالا بردن سطح کوشش در راستای زنده ساختن تمدنهای قدیمی است، وی در همین بحث خود به صراحت بیان میدارد که هدف بحث و تحقیق آنست که دانسته شود حرکت تغریب شرق تا کدام اندازه رسیده، و نیز دانسته شود: عواملی که در مقابل این حرکت و تحقق آن مانع ایجاد میکنند چه چیزهااند.
- وقتیکه لورد لنبی به تاریخ ۱۹۱۸م داخل قدس گردید اعلان نمود: «حالا دیگر جنگهای صلیبـی خاتمه یافت».
- لورنس براون میگوید: خطر حقیقی همانا در نظام اسلام و قدرت آن بر توسع و سیطره و در زنده بودن آن نهفته است، و یگانه دیوار مستحکم در مقابل استعمار غربی نظام اسلامی میباشد».
- دعوت به سوی اینکه عالم اسلامی لباس تمدن غربی را بر تن نماید.
- کوشش بخاطر ایجاد نمودن یک نوع فکر اسلامی پیشرفته، چنان فکری که مخالفتهای فکر غربی را با فکر اسلامی نادیده گرفته بدین وسیله ممیزات شخصیت اسلامی را از بین ببرد، این همه بخاطر ایجاد نمودن روابط ثابت و پابرجا میان غرب و عالم اسلام است تا مصالح و منافع غرب تأمین گردد.
- دعوت به سوی وطن پرستی، تدریس تاریخ قدیم، دعوت به سوی آزادی [یعنی به شیوه غرب]، و قرار دادن آن به حیث اساس نهضت امت، عرضه نمودن نظامهای اقتصادی غربی همراه با اعجاب و خوب جلوه دادن آنها، تکرار نمودن جملاتی پیرامون تعدد همسران در اسلام، محدود بودن طلاق و اختلاط جنس ذکور و اناث.
- نشر مفکورۀ عالمیت و انسانیت، پیروان این مفکوره میپندارندکه این یگانه راهی است برای جمع کردن همۀ مردم بریک دین و مذهب و بدین وسیله تمام اختلافات دینی و مذهبی از بین خواهد رفت که در نتیجه همۀ زمین وطن واحد گردد، دارای یک دین باشد، به یک لسان تکلم کنند و ثقافت مشترک داشته باشند، و این در صورتی میشود که مفکورۀ اسلامی ذوب شده در قالب زورمندان و سیطره داران انداخته شود، یعنی در قالب مفکورۀ کسانی که بر همۀ عالم نفوذ دارند.
- نشر مفکورۀ قوم پرستی قدمی بود به سوی تغریب در قرن نوزدهم که از اروپا نشأت نمود و به مناطق عربی، ایرانیان، ترک، اندونوزیا و هندوستان نشر گردید، البته بخاطر از بین رفتن کتلهها و جماعتهای بزرگ و تقسیم شدن آنها به گروههای خرد و کوچک که رابطۀ جغرافیائی مشترک، آنان را گردهم جمع کرده باشد.
- بالا بردن سطح توجه به طرف روی صحنه آوردن تمدنهای قدیمی، مستشرق جب میگوید: «از مهمترین مظاهر سیاست تغریب در عالم اسلامی بالا بردن سطح توجه به طرف روی صحنه کشیدن تمدنهای قدیمی است، تمدنهایى که در بلاد مختلف اسلامی از میان رفته و فرسوده شده، شاید فعلا نتیجۀ آن تقویۀ روحیۀ دشمنی با اروپا باشد، اما ممکن است که در آینده در قوی ساختن فکر قوم پرستی محلی و مهم جلوه دادن ارزشهای آن رول مهمی بازی نماید».
- صهیونست متعصب روکفلر ده ملیون دالر تبرع نمود تا توسط آن نمایشگاهی برای آثار فرعونی در مصر تأسیس شود و در پهلوی آن معهدی برای تربیۀ متخصصین در این فن درست شود.
- اهتمام به تحقیقات و بررسی از اشخاص منزوی شده در تاریخ اسلام، امثال سهروردی، ابن راوندی و أبو نواس، لویس ماسینیون مستشرق متصدی تحقیقات پیرامون حلاج شده و در سال ۱۹۱۲م کتاب خود را بنام «الحلاج الصوفي الشهيد في الإسلام» به نشر رسانید، همچنان کتاب حلاج را بنام «الطواسین» و دیوان وی راتحقیق نموده به نشر رسانید.
- تقویه و گسترش دادن حرکات کجرو امثال: قادیانیه، بهائیه، شعوبیه، فرعونیه، فینیقیه، و بربریه، همچنان جلوه دادن حرکت قرامطه و حرکت زنج را، به عنوان حرکات آزادی خواه و انقلابی در اسلام، و همچنان بالابردن اشخاص خطرناک در اسلام امثال: سیر سید احمد خان (۱۸۱۷- ۱۸۹۸م)، امیر علی (۱۸۴۹- ۱۹۲۸م)، نامق کمال (۱۸۴۰- ۱۸۸۸م) عبد الحق حامد (۱۸۵۱- ۱۹۳۷م) توفیق فکرت (۱۸۷۰- ۱۹۱۵م) و سنغولاجی (۱۸۹۰- ۱۹۴۳م).
- استعمار، استشراق، کمونستی، ماسونی باشاخههایش، صهیونستی و داعیان اتحاد میان ادیان همه و همه در تقویه و تأکید حرکت تغریب دست بایکدیگر داده باهم متـفقاند و هدف شان از آن در هم پیچیدن عالم اسلام و دنباله رو ساختن آن است که در نتیجه آلۀ دست آنان گردد.
- نشر ادیان و مذاهب گمراه کن همچون: فرویدیه، داروینیه و مارکسیه، قول به ترقی اخلاق (لیفی بریل) و ترقی مجمع (دورکایم)، توجه جدی به مفکوره وحدة الوجود، علمانی، و تحریری، تحقیقات از تصوف اسلامی، دعوت به سوی قوم پرستی، اقلیم پرستی و وطن پرستی، دعوت به سوی جدائی دین از مجتمع، خرده گیری بالای دین، و تاخت و تاز بالای قرآن، نبوت، وحی و تاریخ اسلامی، شبهه انداختن در ارزشهای اسلامی، دعوت به سوی جدا شدن از اصالت و ممیزات خویش، ترسانیدن از مرک و تنگدستی، تابدین وسیله مسلمانان را از فکر جهاد به دور نگه دارند، و شایع شاختن این سخن که سبب عقب ماندگی عرب و سائر مسلمانان همانا پابند بودن شان به اسلام است.
- قرآن را فیضی از عقل باطن میپندارند البته همراه با اظهار زبر دستی پیامبر جو اظهار تیزهوشی و صفاء ذهنش و توصیف نمودن وی به اشراق روحی، این عقیده مقدمهای برای از بین بردن صفت پیامبری و نبوت از وی جمیباشد.