سوم: افکار و معتقدات دیگر:
کونفوشیوس پیامبر نبود وخودش هم ادعای آن را نکرده بود، بلکه معتقداند که وی از کسانی بوده که عنایت آسمانی برای شان شده تا ارشاد و رهنمائی مردم را بدوش گیرند، وی به مراسم و شعائر دینی و برپا نمودن آن مداومت داشت، پروردگار بزرگ را عبادت مینمود، آلهۀ دیگر را نیز عبادت میکرد، وی با آنان معرفت نداشت و در حقیقت نظریات دینی شان تحقیق نکرده بود.
- کونفوشیوس در راه تحقق بخشیدن «مدینۀ فاضله»ای که به سوی آن دعوت مینمود، سعی و تلاش جدی میکرد، مدینۀ فاضلۀ وی یک شهر مثالی است، ولی از مدینۀ فاضلۀ ارسطو تفاوت داشت، زیرا مدینۀ کونفوشیوس یک شهر مثالی بود که در حدود واقعیت بوده تحقیق و تطبیق آن ممکن میباشد، ولی مدینۀ ارسطو یک مدینۀ مثالی خیالی بوده از سطح تطبیق قاصر بشری بدور میباشد. هر دو فیلسوف در یک عصر زندگی میکردند.
- جنت و دوزخ: به این دو عقیده ندارند، بلکه اصلا به قیامت عقیده ندارند، زیرا تمام سعی و کوشش شان متوجه زندگی دنیا بود و از اینکه ارواح بعد از بیرون شدن شان از جسدها کجا میروند سوالی نمیکنند، باری یکی از شاگردان استاد خود کونفوشیوس را از مرگ سوال کرد، استاد در جواب گفت: ما هنوز زندگی را بررسی نکردهایم پس چگونه مرگ را بررسی کرده باشیم.
- جزاء و پاداش: ایندو به نظر آنان در زندگی دنیا میباشد، اگر عمل نیک بود پاداش نیک و اگر بد بود جزاء بد میباشد.
- قضاء و تقدیر: به ایندو عقیده دارند، وقتی عصیان و گناه زیاد شد عذاب آسمانی در مقابل آن توسط زلزلهها و آتشفشانها میباشد.
- حکمفرما پسر آسمان است، وقتی سختگیری و ظلم کرد و از عدالت دور شد آسمان کسی را از رعیتش بالای او مسلط میکند تاوی را از مقامش خلع نموده شخص عادلی جایش را بگیرد.
- اخلاق چیز اساسی و مهمی است که کونفوشیوس به سوی آن دعوت میکرد، و آن محور فلسفه و اساس دین میباشد، کونفوشیوسیه اینطور دربارۀ اخلاق میکوشد که اول شخص را در حصۀ اخلاق داخلیاش تربیه میکند تا انسجام و نظمی که در آینده بالای زندگی شخصیاش سیطره میکند قبلا به آن احساس داشته باشد، که بدین گونه خود به خود تابع قوانین اجتماعی گردد.
- مظاهر اخلاق امور آتیاند:
* فرمانبرداری پدر و تواضع به وی.
* فرمانبرداری برادر کوچک برای برادر بزرگ.
* فرمانبرداری از حاکم و تابعیت به وی.
* اخلاص دوست در مقابل دوستانش.
* عدم تاخت و تاز بالای دیگران توسط زبان وقت سخن گفتن با ایشان.
* باید گفتار به اندازۀ کردار باشد، و ناپسند بودن تظاهر شخص درمقامی که موافق حالش نباشد.
* دوری از خود پسندی، واسطه شدن، و طرفداری کردن.
- اخلاق حکمفرا در امور آتی ظاهر میشود:
* احترام به افرادی که سزاوار احترامش هستند.
* دوست داشتن کسانی که باوی نزدیکی و رشته داری دارند، و انجام دادن امور مناسب در مقابل آنان.
* با وزیران و دیگر وظیفه داران خود پیش آمد نیکو نماید.
* توجه به مصالح عام، تشویق و اقدام به کارهای پرمنفعت.
* ترحم به اتباع کشورهای دیگر که در کشور وی جاگزیناند.
* فراهم آوردن رفاهیت و زندگی خوب برای امیران امپراطوری و برای تمام مردمش.
- کونفوشیوسیه به عادات و عنعنات میراثی احترام میگزارند، خیلی زیاد محافظه کار هستند، علم و امانت را مقدس میدانند، معامله و روش نرم را محترم میشمارند، ولی فروتنی در مقابل ظلم و زور را دوست ندارند.
- جامعۀ کونفوشیو سی براساس احترام ملکیت فردی استوار بوده، در پهلوی آن برنامههای اصلاحی که روح محبت را میان ثروتمندان و فقراء افرایش دهد ضروری میدانند.
- به تفاوت میان طبقات قائلاند، و این تفاوت در وقت انجام مراسم دینی، عیدهای رسمی و در وقت تقدیم نذرانهها به خوبی آشکار میگردد.
- نظام طبقاتی نزد آنان یک نظام باز بوده برای هر شخص ممکن است که از طبقۀ خود به هر طبقۀ اجتماعی دیگری که میخواهد انتقال نماید، ولی به آن شرط که نزد وی امکاناتی وجود داشته باشدکه وی را اهل ومستحق آن طبقه سازد.
- انسان نتیجه و ثمرۀ مزج قوای آسمانی با قوای زمین میباشد، یعنی داخل شدن ارواح آسمانی در جواهر و عناصر پنجگانۀ زمین، بنابر همین جهت بالای انسان لازم است که از هر چیز استفاده کند ولی در چوکات اخلاق درست و مستقیم انسانی.
- افکار خویش را بر مفکوره ء «عناصر پنجگانه» بنا نهادهاند، بنابر آن:
* ترکیب اشیاء از پنج چیز است: معدن، چوب، آب، آتش، خاک.
* قربانیها و نذرانهها پنج است.
* موسیقی پنج کلید دارد و رنگهای اصلی پنج است.
* جهات پنج است: شرق، غرب، شمال، جنوب، وسط.
* درجههای رشته داری و قرابت پنج است: رشتۀ پدری، رشتۀ مادری، رشتۀ روجیت، رشتۀ فرزندی و رشتۀ برادری.
- موسیقی رول مهمی را در زندگی اجتماعی مردم بازی مینماید، و در تنظیم سلوک افراد سهم میگیرد، و در عادت دادن شان به طاعت و نظام کار میکند، بالآخره مؤدی به انسجام، الفت و فداکاری میشود.
- شخص فاضل کسیست که موقف میانه را میان ذات خود و تأثیر پذیریهایش اختیار مینماید، تا آنکه به درجۀ ثبات کامل میرسد.