افکار و معتقدات:
- شیخ مؤسس در مباحث خود، حنبلی المذهب بود، ولی در فتاوای خود جائیکه دلیل آنچه مخالف مذهب است ترجیح میداشت، در آنصورت به مذهب التزام نمیکرد [بلکه مطابق همان دلیل راحج وقوی فتوای خود را صادر میکرد]، بنابر آن دعوت سلفی چنین مشهور شده که در اصولش بیمذهب ودر فروع حنبلی میباشد.
- دعوت به سوی باز کردن دروازۀ اجتهاد نمود، در حالیکه بعد از سقوط بغداد در سال ۶۵۶هـ بسته شده بود.
- تأکید در رجوع نمودن به سوی کتاب الله وسنت رسول الله جنمود، و به این نکته نیز تاکید کرد که هر امری از امور عقیده تا وقتیکه مستند به سوی دلیل مستقیم و روشن از کتاب الله و یا سنت نبوی نباشد باید پذیرفته نشود.
- در فهم دلیل و استناد به آن بر طریقۀ اهل سنت و جماعت روان است.
- دعوت به سوی پاک نمودن مفهوم توحید نموده از مسلمانان میخواهد که به همان توحیدی رجوع کنند که مسلمانان صدر اول اسلام بودند.
- توحید اسماء و صفات: که آن عبارت است از ثابت ساختن اسماء و صفاتی که خداوند به خود ثابت کرده و یا پیامبرش به وی ثابت نموده است، البته بدون تمثیل، تکییف و تأویل.
- ترکیز و توجه به مفهوم توحید عبودیت ﴿أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَۖ﴾[النحل: ۳۶] یعنی خدا را عبادت کنید و از طاغوت اجتناب ورزید.
- احیاء و زنده ساختن فریضۀ جهاد، شیخ نمونه و الگوی یک شخص مجاهد بود که برای فتح بلاد میرفت، و دعوت خویش را به نشر رسانیده مظاهر و علامات شرک را که مردم به آن گرفتار شده بودند، از بین میبرد.
- از بین بردن بدعات و خرافاتی که در آنوقت به سبب جهل و جمود مردم، انتشار یافته بود، از قبیل:
* زیارت قبری که گمان میکردند وی ضرار بن الأزور صحابی است، و از وی قضاء حاجات خویش را میخواستند.
* زیارت قبری که میگفتند: وی زید بن الخطابساست.
* رفت و آمد پیش درختی که میگفتند: آن درخت ابودجانه است، و نیز درخت دیگری که بنام «الطرفیه» یاد میشد.
* زیارت غاری که بنام غار بنت الامیر «غار دختر پادشاه» یاد میشد.
- تقسیم توسل به دو نوع:
* توسل مرغوب وجائز که آن عبارت است از توسل جستن توسط اسماء الله الحسنى
* توسل بدعی و منهی عنه و آن عبارت است از توسل جستن توسط ذوات فاضله مثل «به جاه رسول، به حرمت شیخ فلانی…».
- منع از آباد کردن قبرها، لباس انداختن بر آنها ودیگر بدعتهای مشابه به آن.
- مقابله با خرافات طرق صوفیه و با آنچه در دین داخل کردهاند که قبلا آنها در دین وجود نداشت.
- تحریم قول دربارۀخدا [ودربارۀدین خدا] بدون علم، ﴿وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٣٣﴾[الأعراف: ۳۳] یعنی: این نیز بر شما حرام است که بالای خداوند آنچه را إفتراء کنید و بگوئید که نمیدنید.
- هر چیزی که شارع از آن سکوت نموده ودر بارهاش چیزی نگفته آن چیز عفو بوده برای هیچ کس جائز نیست که آن را حرام، یا واجب، یامستحب، ویا مکروه بسازد، ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَسَۡٔلُواْ عَنۡ أَشۡيَآءَ إِن تُبۡدَ لَكُمۡ تَسُؤۡكُمۡ﴾[المائدة: ۱۰۱] یعنی: ای کسانی که ایمان آوردید از اشیائی پرسان نکنید که اگر آشکارکرده شود برای شما غمگین میشوید.
- ترک کردن دلیل روشن واستدلال به لفظ متشابه طریقۀ اهل زیغ، مثل رافضه و خوارج میباشد، ﴿فَأَمَّا ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمۡ زَيۡغٞ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِيلِهِۦۖ﴾[آل عمران: ۷] یعنی: کسانی که در دلهای شان کجی وجود دارد بخاطر طلب فتنه متشابهاتش را جستجو میکنند تا تأویل آن را بدانند.
- پیامبر جگفته است که حلال روشن وواضح بوده حرام نیز روشن ومعلوم است، درمیان ایندو امور مشتبه وجود دارد، پس کسی که این قاعده را توجه نکند وبخواهد که درهر مسأله کلام روشنی ایراد کند ومسأله را واضح سازد آن شخص خودش هم گمراه میشود و دیگران را هم گمراه میسازد.
- شیخ انواع و مراتب شرک را چنین توضیح داده است:
۱- شرک اکبر: که عبارت است از شرک عبادت شرک قصد، شرک طاعت، وشرک محبت.
۲- شرک اصغر: که عبارت است از ریاء وخودنمائی، پیامبر جدرحدیثی که حاکم روایت نموده است چنین فرموده: «اليسير من الرياء شرك» یعنی اندکترین ریاء شرک است.
۳- شرک خفی: گاهی بندۀ مؤمن درحالی به آن گرفتار میشود که خودش نمیداند، چنانکه پیامبر جفرموده است: «الشرك في هذه الأمة أخفي من دبيت النملة السوداء على صفاة سوداء في ظلمة الليل»یعنی: شرک در این امت خفی تر از رفتار مورچۀ سیاه بالای سنگ سیاه، در تاریکی شب است.
- این دعوت در راه بیدار سازی فکر امت اسلامی، بعد از آنکه بالایش پرده ای از بازنشسته گی، خمود، وتقلید کورکورانه کش شده بود، کار وفعالیت نمود.
- توجه به تعلیم عامه وبا فرهنگ ساختن شان، بازساختن گوشهای دانشمندان ومتوجه ساختن شان به سوی جستجوی دلیل، وتشویق آنها به جستجو در مراجع وکتب بزرگ قبل ازقبول کردن هر مفکوره أی که باشد وقبل از تطبیق آن.
- شیخ مصنفات زیادی دارد که بهترین آنها کتب ذیل میباشد: «كتاب التوحيد فيما يجب من حق الله على العبيد» و «كتاب الإيمان» و «كشف الشبهات» و «آداب المشي إلى الصلاة» و «مسائل الجاهليه» و تعداد دیگری از مختصرات ورسالههائی که پیرامون امور فقهیه واصولیه میچرخد واکثر آنها نیز دربارۀ توحید است.