ریشههای فکری و اعتقادی:
- عدی بن مسافر با شیخ عبد القادر جیلانی صوفی ملاقات نموده بود، آنان به حلول، تناسخ، و وحدة الوجود قول نمودهاند، قول و عقیدۀ شان دربارۀ ابلیس مشابه به قول حلاج است که وی ابلیس را پیشوای موحدین میدانست.
- دین نصرانی را احترام مینمایند، به حدیکه دستهای قسیسها را میبوسند و با آنان عشاء ربانی را [۷]تناول مینمایند ومعتقداند که شراب حقیقتا خون عیسى÷نمیدهند که ریش نوشندۀ آن لمس کرده شود.
- «تعمید» را نیز از نصارا اخذ نمودهاند، آنان طفل را به چشمۀ آبی که «عین البیضاء» نام دارد بخاطر تعمید میبرند تا در آنجا تعمید داده شود، بعد از آنکه به یک هفته رسید وی را به نزد قبر شیخ عدی، آنجاکه زمزم نیز هست برده در آب میگذارندش و نامش را به آواز بلند گرفته از وی میخواهند که طفل، یزیدی و مؤمن به (طاووس ملک) باشد یعنی به ابلیس.
- وقتی اسلام در منطقۀ کردستان داخل گردید اکثر ساکنین آن به دین زردشتی بودند، بعدا تعدادی از تعالیم این دین وعقیده به سوی یزیدیه انتقال داده شد.
- عقاید مجوسی وبت پرستی نیز درمیان شان داخل گردید، و یزید را به مرتبۀ خدائی بالا بردند، مراتب نزد آنان قرار ذیل میباشد: (الله – یزید- عدی).
- (طاووس ملک) نشانۀ وثنى از ابلیس است که نزد آنان از تقدیس و تعظیم فوق العاده برخوردار میباشد.
- از شیعهها «برائت» را اخذ نمودهاند که آن عبارت است از کرۀ ساخته شده از خاک، خاکی که از زاویۀ شیخ عدی گرفته شده است، این کره را هر یزیدی بخاطر تبرک باخود میداشته باشد، این کار پیروی از شیعههای جعفری است که آنان نیز با خود خاکی را [بنام خاک کربلا] حمل مینمایند، وقتی یزیدی میمیرد آن خاک در دهنش نهاده میشود، و در غیر آن وی کافر میمیرد.
- به صورت عمومی: منطقهایکه این گروه در آن منتشر گردیده پر از دیانات مختلف میباشد مثل: زردشتی، بت پرستان، طبیعت پرستان، یهودیت، نصرانیت، پرستندگان آلهۀ آشور، بابل، و سومر، وصوفیۀ اهل خطوه، این دیانات به درجههای مختلف در یزیدی تأثیر نمودهاند، البته جهل و بیسوادی در انحراف و دوری شان از اسلام افزوده است.
[۷] در این باره به همین کتاب به بحث نصرانیت مراجعه کرده شود.