افکار و معتقدات:
- امامت را در تمام اولاد فاطمهلجائز میدانند، برابر است که از نسل امام حسن باشد و یا از نسل امام حسینب.
- امامت نزد آنان منصوصی نیست، و این شرط نمیباشد که امام سابق باید امام آینده را تعیین نماید، یعنی امامت میراثی نبوده بلکه به اساس بیعت استوار میباشد، بنابرآن هرکسی از اولاد فاطمهلکه دروی شروط امامت موجود باشد اهل آن به شمار میرود.
- نزد ایشان این جائز نیست که امام مستور ومخفی باشد، زیرا تعیین وی توسط اهل حل وعقد میباشد، وتعیین وی بدین طریق درصورتی میشود که خودش خود را ظاهر نموده اظهار بدارد که وی مستحق امامت است.
- وجود چند امام دراقطار مختلف و در زمان واحد به نزدشان جائز میباشد.
- زیدیه به امامت مفضول با وجود بودن شخص فاضلتر از آن، قائلاند، زیرا به نزد آنان شرط نیست که امام باید بهترین همه مردم باشد، بلکه جائز است مسلمانان امام فاضلی داشته باشند ودیگر شخصی هم وجود داشته باشد که از امام بهتر وافضل باشد، ولی بشرط آنکه امام دراحکام به وی رجوع کند و مطابق فیصلههای وی، در اموری که تعلق به رای دارد، فیصله نماید.
- اکثر زیدیها به خلافت ابوبکر وعمرباقرار دارند، ومثل دیگر فرقههای شیعه آندو را لعنت نمیکنند، بلکه اظهار رضایت مینمایند، وبه صحیح بودن خلافت عثمانسنیز قائلاند گرچه دربعضی امور انتقادهایى بالایش دارند.
- در مسائلی که به ذات خداوند تعلق دارد وهمچنان مسائل جبر واختیار به سوی معتزله میلان دارند، مرتکب گناه کبیره را مثل معتزله در «منزله بین المنزلتین» میدانند، ولی وی را مخلد وجاویدان در آتش نمیگویند، بلکه میگویند: به اندازهای میسوزد که از گناهان پاک شود بعد از آن به جنت برده میشود.
- تصوف را به کلی رد مینمایند.
- در نکاح متعه باشیعهها مخالفاند و آن را بد میبینند.
- در زکاة خمس وجواز تقیه، درصورت لزوم، باشیعهها موافقت دارند.
- در عبادات و فرائض به شکل کامل با اهل سنت موافق هستند، مگر اختلافات اندکی که درمسائل فرعی دارند، مثل:
* در اذان مثل شیعه «حي علي خير العمل» میگویند.
* نماز جنازه نزد آنان پنج تکبیر است.
* در نماز دستهای خود را آویزان مینمایند.
* نماز عید به شکل جماعت و تنهائی هر دو درست میشود.
* نماز تراویح به صورت جماعت بدعت است.
* در عقب فاجر و فاسق نماز نمیگزارند.
* فرضهای وضوء که نزد اهل سنت چهار است نزد آنان ده میباشد.
- دروازۀ اجتهاد به روی هر کسی که بخواند اجتهاد نماید باز میباشد، وکسی از اجتهاد عاجز بود تقلید نماید، وتقلید اهل بیت بهتر از دیگران است.
- درمقابل امام ظالم باید قیام نمود واطاعت وی لازم نمیباشد.
- به خلاف اکثر فرقههای شیعه ایشان امامان خویش را معصوم از خطاء نمیدانند و دربلند بردن وتقدیس ایشان افراط نمیکنند.
- لکن بعضی از کسانی که منسوب به زیدیهاند عصمت را به چهارتن از اهل بیت ثابت مینمایند: به حضرت علی، فاطمه، حسن وحسین رضی الله تعالی عنهم.
- به نزد آنان کسی بنام مهدی منتظر وجود ندارد.
- بانظریۀ «البداء» مخالفاند، نظریه ای که آن را مختار ثقفی اختراع نموده بود، وی همچون کاهنان پیشگوئی میکرد و وقتیکه واقعه بر عکس گفتهاش میامد، میگفت: «قد بدا لربكم تغيير علمه»یعنی برای پروردگارتان [اوضاع طوری پیش آمد و] ظاهر شد که علم خود را تغییر دهد، زیدیه به این عقیدهاند که علم خداوندأازلی و قدیم بوده تغییر پذیر نمیباشد و هرچیز در لوح محفوظ نوشته شده است.
- ایمان به قضاء و قدر را واجب دانسته انسان را در طاعت و معصیت خداوند آزاد و مختار میدانند که بدین وسیله میان ارادۀ محض و میان محبت و یا رضا خط فاصل قائل شدهاند که همین عقیده و نظر امامان اهل بیت میباشد.
- مصادر استدلال نزد ایشان در قدم اول کتاب الله است، بعد از آن سنت رسول الله جو بعد از آن قیاس بوده که استحسان و مصالح مرسله نیز در قیاس داخل میباشد، پس از اینها نوبت به عقل میرسد پس آنچه را عقل صحیح میداند وخوبیاش را در میابد آنچیز مطلوب و مشروع میباشد و آنچه را عقل قبیح و زشت بداند آنچیز منهی عنه و ناجایز به شمار میرود.