بلوغ المرام من أدلة الأحکام - ترجمه فارسی

فهرست کتاب

٢- باب اذان

٢- باب اذان

١٤٤- عن عبد الله بن زيد بن عبد ربِّه قال: طافَ بي وأنا نائمٌ رجلٌ فقالَ: تقولُ: الله أكبر الله أكبر فذكر الأذان بتربيع التكبير بغير ترجيع والإقامة فُرَادَى إلا قد قامت الصَّلاةُ قال: فلَمّا أصْبَحْتُ أتيتُ رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم فقالَ: «آن‌ها لَرُؤيا حقَ» الحديثَ. أخرجهُ أحمد وأبو داود. وصحّحهُ التِّرْمذي وابنُ خُزيمْةَ.

وزادَ أحمد في آخره، قِصَّة قولِ بلال في أَذان الفَجْر: الصَّلاةُ خيرٌ من النوم.

ولابن خُزيمةَ عنْ أَنس رضي الله عنْهُ قال: منَ السُّنّة إذا قالَ المؤذِّنُ في الفَجْر: حيَّ على الفلاحِ قالَ: الصَّلاةُ خيرٌ من النّوْم.

١٤٤- عبدالله بن زید بن عبد ربه رضی الله عنه می‌گوید: در خواب دیدم که مردی از کنارم گذشت و به من گفت: «بگو، الله اکبر، الله اکبر» اذان را با چهار بار تکبیر گفتن بدون ترجیح و اقامه را به صورت فرد، ذکر کرد، بجز «قد قامت الصلاة» (که دوبار تکرار کرد) گوید: پس هنگامی که صبح شد خدمت پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم آمدم (و خوابم را تعریف کردم) فرمود: «این (خواب تو) رؤیای حق (درست) است». تا آخر حدیث. احمد ابوداوود روایت کرده است، و ترمذی و ابن خزیمه آن را صحیح دانسته‌اند.

احمد در آخر این حدیث داستان قول بلال «الصلاة خیر من النوم» نماز از خواب بهتر است در اذان فجر افزوده است. وابن خزیمه از أنس روایت کرده است که گفت:

از سنت (پیامبر) است که هنگامی مؤذن در اذان فجر «حی علی الفلاح» گفت: بعد از آن «الصلاة خیر من النوم» را بگوید.

١٤٥- وعن أبي محذورة رضي الله عنه أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم علّمه الأذان فذَكَر فيهِ التّرجيع. أخرجهُ مسلمٌ. ولكن ذكرَ التّكبير في أوَّله مرَّتين فَقَطْ. وروَاهُ الخمْسةُ فذكروهُ مُربعاً.

١٤٥- از ابو محذوره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم اذان را به او یاد داد، و ترجیح در اذان را در آن ذکر کرد. مسلم روایت کرده است، ولی تکبیر را دوبار ذکر کرده است. «خمسه» این حدیث را روایت کرده‌اند، و تکبیر را بصورت ٤ بار در آن ذکر کرده‌اند.

١٤٦- وعنْ أنس رضي الله عنه قال: أُمِرَ بلالٌ: أن يشْفع الأذان شَفْعاً ويوترَ الإقامةَ إلا الإقامةَ يَعْني: إلا قدْ قامتِ الصَّلاة. متّفقٌ عليه، ولم يذكر مُسلمٌ الاستثناء.

وللنسائي: أمَرَ النبيُّ صلى الله عليه وآله وسلم بلالاً.

١٤٦- انس رضی الله عنه می‌گوید: به بلال دستور داده شده که کلمات اذان را دوبار و کلمات اقامه را یک بار بگوید، بجز «قد قامت الصلاة» که دوبار گفته می‌شود. متفق علیه، و مسلم استثناء را ذکر نکرده است، و در روایت نسائی آمده: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم به بلال دستور داد.

١٤٧- وعن أبي جُحيفة رضي الله عنهُ قال: رأيْتُ بلالاً يؤذن وأَتَتَبّعُ فَاه ههنا وهَهُنا وإصْبِعاهُ في أُذنيْه. رواهُ أحمدُ والترمذي وصححهُ. ولابن ماجَهْ: وجعَلَ إصبَعَيْهِ في أُذُنيه. ولأبي داود: لَوى عُنُقَهُ لما بلغ حيَّ على الصلاة يميناً وشمالاً ولم يستدرْ. وأصْلُه في الصَّحيحين.

١٤٧- ابو جحیفه رضی الله عنه می‌گوید: بلال را دیدم که اذان می‌داد و من دهانش که به این طرف و آن طرف می‌چرخاند، دنبال می‌کردم، و دو انگشتش در گوش‌هایش بود. احمد و ترمذی روایت کرده و صحیح دانسته است.

در روایت ابن ماجه آمده: دو انگشتش را در گوش‌هایش قرار داده بود و در روایت ابوداود آمده: وقتی به «حی علی الصلاة» رسید، گردنش را به سمت راست و چپ گرداند و بدنش را نچرخاند. اصل این روایت در صحیحین است.

١٤٨- وعن أبي مَحْذورة رضي الله عنه أنَّ النَّبي صلى الله عليه وآله وسلم أعجبهُ صَوْتُهُ فَعَلّمهُ الأذان. رواه ابنُ خُزْيمة.

١٤٨- ابو مخدوره رضی الله عنه می‌گوید: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم صدایش را پسندید و اذان را به او آموخت. ابن خزیمه روایت کرده است.

١٤٩- وعن جابر بن سَمُرةَ قَالَ: صَلّيْت مع النبي صلى الله عليه وآله وسلم العيدينِ غَيْرَ مرَّة ولا مرَّتين بغير أذان ولا إقامة. رَوَاهُ مُسْلمٌ.

ونحوه في المتفق عليه عن ابن عباس رضي الله عنهما وغيره.

١٤٩- جابر بن سمره رضی الله عنه می‌گوید: بیشتر از یک و دو بار نمازهای دو عید را با پیامبر بدون اذان و اقامه خواندم. مسلم روایت کرده است، به همین معنا از ابن عباس و دیگر، متفق علیه است.

١٥٠- وعن أبي قتادة رضي الله عنهُ في الحديث الطويل في نوْمهم عن الصَّلاة ثمَّ أَذَّن بلالٌ فصلى النّبي صلى الله عليه وآله وسلم كما كان يصْنعُ كل يوم. رواه مسلم.

ولهُ عن جابر رضي الله عنه أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم أتى المُزدلفةَ، فصلى بها المغرب والعشاءَ بأذان واحدٍ وإقامتين. ولهُ عن ابن عمرَ رضي الله عنهُما: جمعَ النبي صلى الله عليه وآله وسلم بيْنَ المغربِ والعشاء بإقامة واحدةٍ. وزاد أبو داود: لكل صلاةٍ. وفي رواية لهُ: ولم يُناد في واحدة منهُما.

١٥٠- ابوقتاده رضی الله عنه در حدیثی طولانی که درباره خواب ماندشان ازنماز بود؛ می‌گوید: سپس بلال اذان گفت و پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم همانند هر روز نماز خواند. مسلم روایت کرده است.

و امام مسلم از جابر روایت کرده که: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم به مزدلفه آمد، و در آنجا مغرب و عشاء را با یک اذان و دو اقامه خواند.

ومسلم از ابن عمر رضی الله عنهما روایت می‌کند که: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم نماز مغرب و عشاء را جمع کرد، و با یک اقامه خواند. ابوداوود افزوده: برای هر نماز. و در روایتی دیگر آورده: در هیچ یک از آن دو (نماز مغرب و عشاء) اذان گفته نشد.

١٥١- وعن ابْن عمرَ وعائشةَ رضي الله عنهمْ قالا: قالَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «إنَّ بلالاً يؤذنُ بليْلٍ فكُلوا واشْرَبوا حتى ينادي ابنُ أُمِّ مَكْتوم» وكانَ رجلاً أعمى لا يُنادي حتى يقال له: أصبحْتَ أَصْبحتَ. متفقٌ عليه وفي آخره إدراجٌ.

١٥١- از ابن عمر و رضی الله عنها روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «همانا بلال در شب اذان می‌گوید، بخورید و بیاشامید، تا اینکه که ابن ام مکتوم اذان گوید». و ابن ام مکتوم مرد کوری بود؛ تا که به او نمی‌گفتند: صبح شد، صبح شد (فجر طلوع کرده است) اذان نمی‌گفت. متفق علیه، و در آخر این روایت ادراج (افزوده از راوی) واقع شده است.

١٥٢- وعن ابنِ عُمَر رضي الله عنهما أن بلالاً أذَّن قَبْل الفَجْر فأمَرهُ النبي صلى الله عليه وآله وسلم أن يرجعَ فيُناديَ: «ألا إنَّ العَبْدَ نامَ». رواهُ أبو داودَ وضعّفه.

١٥٢- از ابن عمر رضی الله عنه روایت است که بلال قبل از طلوع فجر اذان گفت: بنابراین پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم به او دستور داد که بر گردد و بگوید:

«بدانید و آگاه باشید که بنده خواب رفته است». ابوداود روایت کرده، و آن را ضعیف دانسته است.

١٥٣- وعن أبي سعيدٍ الخُدْريِّ رضي الله عنه قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «إذا سمعتُم النِّداءَ فقُولوا مِثْل ما يقُولُ المؤذِّنُ». متفَقٌ عليه.

وللبخاري عنْ معاوية رضي الله عنه مِثْلُهُ.

ولمسْلمٍ عن عُمرَ رضي الله عنه في فَضْل القوْل كما يقولُ المُؤذِّنُ كلمةً كلمةً سوى الحَيْعلَتين فيقولُ: «لا حوْل ولا قُوَّةَ إلا بالله».

١٥٣- از ابو سعید خدری رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هنگامی که صدای اذان را شنیدید، آنچه موذن می‌گوید تکرار کنید». متفق علیه، و بخاری حدیثی مانند این از معاویه روایت کرده است.

ومسلم از عمر رضی الله عنه این حدیث را در فضیلت تکرار کلمه الفاظی که مؤذن می‌گوید، روایت کرده، که بجز در حی الصلاة و حی الفلاح، لا حول و لا قوة إلا بالله بگوید.

١٥٤- وعن عُثمانَ بنِ أبي العاص رضي الله عنه قال: يا رسول الله اجْعَلني إمام قَوْمي. فقال: «أَنْتَ إمامُهُمْ واقْتدِ بأَضعفهمْ واتّخِذْ مُؤذِّناً لا يأخذُ على أَذانِهِ أجراً». أخرجه الخمسة وحسنهُ الترمذيُّ وصحّحهُ الحاكِمُ.

١٥٤- از عثمان بن ابو العاص رضی الله عنه روایت است که گفت: ای رسول خدا! مرا امام قومم قرار بده. فرمود: «تو امام آن‌ها هستی و در امامت؛ حال ضعیف ترینشان را رعایت کن، و موذنی انتخاب کن که بر اذان (گفتن)‌اش مزدی دریافت نکند». «خمسه» روایت کرده‌اند، و ترمذی آن را حسن دانسته است، و حاکم آن را صحیح دانسته است.

١٥٥- وعن مالك بن الحُوَيْرثِ رضي الله عنه قالَ: قالَ لنَا النّبيُّ صلى الله عليه وآله وسلم: «إذا حضَرَت الصلاةُ فَليُؤذن لكم أحَدُكم» الحديث. أخرجَهُ السبعةُ.

١٥٥- مالک بن حویرث رضی الله عنه می‌گوید: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم خطاب به ما فرمود: «هر گاه وقت نماز فرا رسد، پس باید یکی از شما اذان بگوید» تا آخر حدیث. سبعه، روایت کرده‌اند.

١٥٦- وعن جابر رضي الله عنه أنَّ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم قال لبلال: «إذا أذَّنْتَ فترسّلْ وإذا أقَمْت فاحْدُرْ واجعل بين أذانِك وإقامَتك مقدار ما يفْرُغُ الاكل مِنْ أكلِهِ» الحديث رواهُ الترمذيُّ وضَعّفهُ.

ولهُ عن أبي هُريرة رضي الله عنهُ أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال: «لا يُؤذِّنُ إلَّا مُتوضىء». وضَعّفهُ أيضاً. ولهُ عن زياد بن الحارث رضي الله عنهُ قالَ: قالَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «ومنْ أذَّنَ فهو يُقيمُ». وضعفهُ أيضاً.

ولأبي داودَ مِنْ حديث عبد الله بن زيد أنه قالَ: أَنا رأَيْتُهُ يعني الأذان وأنا كُنْتُ أُريدُهُ. قالَ: «فأَقِمْ أَنْتَ». وفيه ضَعْفٌ أيضاً.

١٥٦- جابر رضی الله عنه می‌گوید: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم خطاب به بلال فرمود: «وقتی اذان می‌گویی؛ کلمات اذان را کشیده و بدون عجله بگو، و هر گاه اقامت می‌گویی کلمات اقامه را پیاپی و بدون کشیدن صدا بگو، وفاصله بین اذان و اقامه آن قدر باشد تا کسی که غذا می‌خورد (سیر شود) و از غذایش دست بکشد». ترمذی روایت کرده، و ضعیف دانسته است.

و ترمذی از ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کند که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «اذان نگوید؛ مگر کسی که وضو دارد». و آن را ضعیف دانسته است.

وهمچنین ً ترمذی از زیاد بن حارث رضی الله عنه روایت می‌کند که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «کسی که اذان را گفت پس او اقامه را نیز بگوید».

و آن را نیز ضعیف قرار داده است.

و ابوداود از حدیث عبدالله بن زید رضی الله عنه روایت می‌کند که گفت: کلمات اذان را من در خواب دیدم و خودم قصد کردم که اذان بگویم. پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «پس تو اقامه را بگو». در این روایت نیز ضعف وجود دارد.

١٥٧- وعن أبي هريرة قالَ: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «المؤذِّنُ أمْلَكُ بالأذان والإمامُ أَمْلك بالإقامة». رواهُ ابن عدي وضعّفهُ. وللبيهقي نحوه عن علي رضي الله عنه من قوله.

١٥٧- ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کند که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «مؤذن در اذان صاحب اختیار است و امام در اقامه صاحب اختیار است». ابن عدی روایت کرده و آن را ضعیف دانسته است. و بیهقی به همین معنا از قول خود علی روایت کرده است.

١٥٨- وعن أنس رضي الله عنه قالَ: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «لا يُرَدُّ الدعاءُ بينَ الأذان والإقامة». رواهُ النسائيُّ وصحّحهُ ابنُ خُزيْمَةَ.

١٥٨- انس مالک رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «دعا بین اذان و اقامه رد نمی‌شود». نسائی روایت کرده، و ابن خزیمه آن را صحیح دانسته است.

١٥٩- وَعَنْ جَابِرٍ رَضِيَ الله عَنْهُ أَنَّ رَسُولَ الله صَلَّی الله عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنْ قَالَ حَينَ يَسْمَعُ النِّدَاءَ: اللُّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الدَّعْوَةِ التَّامَة والصَّلاةِ الْقَائِمَةِ‌ات مُحَمّداً الْوسِيلَةَ وَالْفَضِيلَةَ وَأَبْعَثَهُ مَحْمُوداً الَّذِي وَعَدْتَهُ حَلَّتْ لَهُ شَفَاعَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ». أَخْرَجَهُ الأَرْبَعَةُ.

١٥٩- جابر رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم «کسی که هنگام شنیدن اذان بگوید: «اللُّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الدَّعْوَةِ التَّامَة والصَّلاةِ الْقَائِمَةِات مُحَمّداً الْوسِيلَةَ وَالْفَضِيلَةَ وَأَبْعَثَهُ مَحْمُوداً الَّذِي وَعَدْتَهُ». «خداوندا! ای پروردگار این دعوت کامل و نماز بر پا شده، وسیله و فضیلت را به محمد عطاء فرما و در روز قیامت او را به مقام محمود و ستوده‌ای که به او وعده داده ای مبعوث فرما».

شفاعت من در روز قیامت شامل حال او می‌گردد». «أربعه» روایت کرده‌اند.