١- مسایل شکار و ذبائح
١١٤٧- عَنْ أبي هُريرة رضي اللّهُ عنهُ قال: قال رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «من اتْخذَ كَلباً إلا كَلْب ماشيةٍ أَوْ صَيْدٍ أَوْ زرعٍ انْتُقصَ مِنْ أَجْرهِ كلَّ يوْمٍ قيراطٌ». مُتّفقٌ عَلَيهِ.
١١٤٧- از ابوهریره رضی اللّهُ عنهُ روایت است که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «کسی که سگی؛ بجز سگ نگهبان حیوانات یا سگ شکاری و یا (نگهبان) مزارع، نگهداری کند؛ هر روز یک قراط از ثواب (اعمال)اش کم میشود» متفق علیه.
١١٤٨- وَعَنْ عَديِّ بن حاتم رضي اللّهُ عنْهُ قالَ: قال لي رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «إذا أَرْسَلْت كَلْبك فاذكر اسمَ اللّهِ عليه فإنْ أمْسَكَ عليكَ فأَدْرَكْتَهُ حَيّاً فاذْبحهُ وإنْ أَدْرَكْتهُ قد قَتَلَ ولم يأكلْ مِنْهُ فَكُلْهُ وإنْ وجدْتَ مَعَ كَلْبك كَلْباً غَيْرهُ وَقَد قَتَلَ فلا تأكُلْ فإنك لا تدري أَيُهُما قَتَلَهُ وإنْ رَمَيْتَ سهمك فاذْكر اسم الله فإن غاب عنك يوْماً فَلمْ تجدْ فيه إلا أثَرَ سهمك فكُل إن شئت وإن وَجَدتَهُ غريقاً في الماءِ فلا تأكلْ». متفقٌ عليه وهذا لفظ مسلم.
١١٤٨- عدی بن حاتم رضی الله عنه گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم خطاب به من فرمود: «هرگاه سگ خود را برای شکار فرستادی، بسم الله بگو، اگر شکار را برایت زنده نگه داشت و تو رسیدی، آن را ذبح کن، اگر هنگام رسیدن تو شکار مرده بود و سگ از آن نخورده بود، آن را بخور، و اگر با سگ خود، سگ دیگری را دیدی و شکار مرده بود، پس نخور، چرا که تو نمیدانی کدام یک آن را کشته است، و هرگاه تیرت انداختی، بسم الله بگو اگر آن (شکار) یک روز از تو ناپدید گردید (سپس پیدا شد) و در آن فقط اثر تیر تو بود، اگر خواستی بخور، اما اگر دیدی در آب غرق شده است، پس نخور». متفق علیه.
١١٤٩- وعن عَديَ رضي الله عنه قالَ: سأَلت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم عنْ صَيْدِ المعراض فقال: «إذا أصبتَ بحَدِّهِ فَكُلْ وإذا أصَبْتَ بعرضِهِ فقتل فإنّهُ وقيذٌ فلا تأكُلْ». رواهُ البُخاريّ.
١١٤٩- از عدی رضی الله عنه روایت است که از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم درباره شکاری که با چوب یا پهنای تیر شکار میشود؛ سؤال کردم. فرمود: «هرگاه شکار را با نوک تیز آن زدی بخور، و هرگاه با عرض آن زدی و مرد؛ آن موقوذه[٤٩] است، لذا نخور». بخاری روایت کرده است.
١١٥٠- وعَنْ أبي ثَعْلبةَ رضي الله عنهُ عن النّبيِّ صلى الله عليه وآله وسلم قال: «إذا رَمَيْتَ بسهمِكَ فغَابَ عنْك فأَدركْتَهُ فكُلْهُ ما لم يُنتن» أخرجهُ مُسلمٌ.
١١٥٠- ابو ثعلبه رضی الله عنه از پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم روایت میکند که فرمود: «هرگاه تیر را انداختی شکار از توپنهان شد (سپس آن را یافتی) تا زمانی که بد بو نشده، آن را بخور» مسلم روایت کرده است.
١١٥١- وعَنْ عائشةَ رضي الله عنها أنَّ قوْماً قالوا للنبي صلى الله عليه وآله وسلم: إنَّ قوْماً يأتوننا باللحم لاندري أَذُكِرَ اسمُ الله عَلَيْه أمْ لا؟ فَقَالَ: «سمُّوا الله عليهِ أنتم وكُلُوه» رواهُ البُخاريّ.
١١٥١- از عایشه رضی الله عنها روایت است که عده ای به پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم گفتند: همانا افرادی برای ما گوشت میآورند که نمیدانیم؛ هنگام ذبح نام خدا بر آن ذکر شده یا خیر؟ فرمود: «شما خودتان نام خدا را بر آن ذکر کنید و بخورید» بخاری روایت کرده است.
١١٥٢- وعن عبد الله بن مُغَفّلٍ المُزني رضي الله عنهُ أنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه وآله وسلم نهى عنِ الخذف وقال: «آنها لا تصيدُ صيداً، ولا تنْكأُ عدوًّا، ولكنها تكسرُ السِّنَّ وتفْقأُ العين» متفقٌ عليه واللفظ لمسلم.
١١٥٢- عبدالله بن مغفل مزنی رضی الله عنه میگوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم از پرتاب سنگ ریزه منع کرد و فرمود: «با سنگریزه نه کسی میتواند شکار کند و نه به دشمن آسیبی میرساند، و لیکن با آن دندان (کسی را) میشکند و (یا) چشمی را کور میکند». متفق علیه و این لفظ بخاری است.
١١٥٣- وعن ابن عبّاس رضي اللّهُ عنهما أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال: «لا تتّخذُوا شيئاً فيهِ الرُّوحُ غرضاً» رَوَاهُ مُسْلم.
١١٥٣- ابن عباس رضی الله عنهما میگوید: پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «هیچ موجود جانداری را نشانه (تیر اندازی) قرار ندهید» مسلم روایت کرده است.
١١٥٤- وعَنْ كَعْبِ بن مالك رضي اللّهُ عنْهُ: أَنَّ امرّأَةً ذبحتْ شاةً بحجر فسُئلَ النبي صلى الله عليه وآله وسلم عن ذلك فَأَمَرَ بأَكلها. رواه البُخاريُّ.
١١٥٤- کعب بن مالک میگوید: همانا زنی گوسفندی با سنگ ذبح کرده بود، پس در این باره از پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم سؤال کرد، پس ایشان بخوردن آن دستور دادند. مسلم روایت کرده است.
١١٥٥- وعَنْ رافع بنِ خديج رضي اللّهُ عَنْهُ عن النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال: «مَا أَنهر الدَّم وذكر اسم الله عليه فكُلْ لَيْس السِّنَّ والظُّفُرَ أَمّا السِّنُّ فَعَظْمٌ وأَمّا الظُّفُرَ فَمُدى الحبشة» مُتّفقٌ عليه.
١١٥٥- رافع بن خدیج رضی الله عنه میگوید: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «هر وسیله ای که خون جاری سازد، و نام خدا بر آن (ذبح) گفته شود، بخور، بشرطی که دندان و ناخون نباشد، چون دندان استخوان است و ناخون چاقوی اهالی حبشه است» متفق علیه.
١١٥٦- وعنْ جابر بن عبد الله رضي الله عَنْهُما قال: نهى رسول اللّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَنْ يُقْتلَ شيءٌ منَ الدوابِّ صبْراً. رَوَاهُ مُسلم.
١١٥٦- جابر بن عبدالله رضی الله عنه میگوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم از کشتن چیزی از حیوانات (با شکنجه)، دست پا بسته منع فرمود. مسلم روایت کرده است.
١١٥٧- وعَنْ شدَّاد بن أَوس رضي اللّهُ عنهُ قال: قالَ رسولُ اللّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «إنَّ الله كتب الإحسانَ على كل شيءٍ فإذا قَتَلْتُمْ فأَحسنوا القِتْلةَ وإذا ذبحتُمْ فأحسِنوا الذِّبحة ولْيُحِدَّ أَحدُكُمْ شَفْرَتَهُ ولْيُرحْ ذبيحتَهُ». رواهُ مُسْلم.
١١٥٧- از شداد بن اوس رضی الله عنه روایت است که گفت: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «همانا خداوند خوبی کردن را بر هر چیز فرض کرده است، لذا هرگاه کشتید به بهترین روش بکشید، و هرگاه ذبح کردید به بهترین روش ذبح کنید، و باید یکی از شما (قبل از ذبح) کاردش را تیز کند، و حیوان (و ذبیحه)اش را راحت بگرداند». مسلم روایت کرده است.
١١٥٨- وَعَنْ أبي سعيد الخدري رضي الله عنهُ قال: قال رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «ذكاة الجنين ذكاةُ أُمّه» رواهُ أَحْمدُ وصححه ابنُ حِبّان.
١١٥٨- از ابو سعید خدری رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «ذبح جنین (همان) ذبح مادرش است». احمد روایت کرده، و ابن حبان صحیح دانسته است.
١١٥٩- وعن ابن عبّاس رضي اللّهُ عنهما أَنّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال: «المسلم يكفيه اسمهُ فإن نسي أَنْ يسمّي حين يَذْبح فَلْيُسمِّ ثمَّ ليأكلْ» أَخرجهُ الدارقطني وفي إسناده مُحَمّدُ بنُ يزيد بن سِنان وهُو صدوقٌ ضعيف الحفظ وأَخرجهُ عبدُ الرَّزاق بأسنادٍ صحيح إلى ابن عَبّاسٍ موقوفاً عليه ولَهُ شاهدٌ عِنْدَ أَبي داودَ في مراسيله بلفظ: «ذبيحةُ المُسلم حَلال ذُكرَ اسمُ الله عَلَيْها أَم لمْ يذكر» ورجالهُ موثقون.
١١٥٩- از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است پیامبرخدا صلی الله علیه و سلم فرمود: «(برای) مسلمان نامش کافی است، پس اگر هنگام ذبح بسم الله را فراموش کرد، بعداً بسم الله بگوید؛ سپس بخورد» دارقطنی روایت کرده است، و در سند آن یک راوی است که در حفظش ضعف است و نیزدر اسناد آن محمد بن یزید سنان است که او صدوق، ضعیف الحفظ است، و عبدالرزاق با اسناد صحیح تا ابن عباس به صورت موقوف روایت کرده است وشاهدی در مراسیل ابوداود دارد، با این الفاظ: «ذبیحه مسلمان چه بسم الله بر آن بگوید یا نگوید حلال است» و رجال آن ثقهاند.
[٤٩] حیوانی که بوسیله سنگ یا چوبی کشته میشود.