بلوغ المرام من أدلة الأحکام - ترجمه فارسی

فهرست کتاب

١٣- مخارج و نفقه

١٣- مخارج و نفقه

٩٧٥- عَن عَائِشَةَ رَضي اللَّهُ عَنْهَا قالَتْ: دَخَلَتْ هِنْد بِنْتُ عُتْبَةَ امْرَأَةُ أَبي سُفْيَانَ عَلى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ الله إنّ أَبا سُفْيَانَ رَجُلٌ شَحيحٌ لا يُعْطِيني من النّفَقَةِ مَا يَكْفِيني ويكفي بَنيَّ إلا مَا أَخَذْتُ مِنْ مَالِهِ بِغَيْرِ عِلْمِهِ فَهَلْ عَلَيَّ في ذلِكَ مِنْ جُنَاحٍ؟ فَقَالَ: «خُذِي مِنْ مَالِهِ بالمَعْرُوفِ مَا يَكْفِيكِ وَيَكْفِي بَنِيكِ» مُتّفَقٌ عَلَيهِ.

٩٧٥- عایشه رَضی اللَّهُ عَنْهَا می‌گوید: هند دختر عتبه زن ابوسفیان؛ نزد پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم آمد و گفت: ای رسول خدا ! ابوسفیان مرد بخیلی است، به اندازه کافی مخارج زندگی من و فرزندانم را به من نمی‌دهد، آیا اگر از اموال وی بدون اجازه بردارم بر من گناهی هست؟. فرمود: «از اموالش به اندازه‌ای که مخارج تو و فرزندانت را کفایت کند؛ به روشی پسندیده بردار». متفق علیه.

٩٧٦- وَعَنْ طَارقٍ الْمُحَاربيِّ رَضيَ اللَّهُ عَنْهُ قالَ: قَدِمْنَا المَدينَةَ فإذَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَائِمٌ عَلى المِنْبر يَخْطُبُ النّاسَ وَيَقُولُ: «يَدُ الْمُعْطِي الْعُلْيَا وَابْدَأَ بمَنْ تَعُولُ: أُمّكَ وَأَبَاكَ وَأُخْتَكَ وَأَخَاكَ ثمَّ أَدْنَاكَ فَأَدْنَاكَ» روَاهُ النّسَائي وَصَحّحَهُ ابنُ حِبّانَ والدَّارَقُطْنيُّ.

٩٧٦- طارق محاربی می‌گوید: در حالی به مدینه آمدیم که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم برروی منبرایستاده بود، برای مردم سخنرانی می‌کرد و می‌فرمود: «دست دهنده بالاست، و در انفاق از (خانواده‌ات و) کسانی که خرجی آن‌ها بر عهده‌ات است؛ شروع کن، مادرت، پدرت، خواهرت، برادرت، و سپس به ترتیب هرکس در خویشاوندی به تو نزدیکتر است». نسائی روایت کرده است، وابن حبان و دارقطنی آن را صحیح دانسته‌اند.

٩٧٧- وَعَنْ أبي هُرَيْرَةَ رَضيَ اللَّهُ عَنْهُ قالَ: قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «لِلْمَمْلُوكِ طَعَامُهُ وَكِسْوَتُهُ وَلا يُكَلّفُ منَ الْعَمَلِ إلا مَا يُطَيقُ» رَوَاهُ مُسْلمٌ.

٩٧٧- ابو هریره رَضی اللَّهُ عَنْهُ می‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «حق برده این است که به او خوراک و پوشاک داده شود، و او را مکلف به کاری فراتر از توانش نکنند» مسلم روایت کرده است.

٩٧٨- وَعَنْ حَكيمِ بنِ مُعَاويَةَ الْقُشَيْريِّ عَنْ أَبِيهِ قالَ: قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ زَوْجَةِ أَحَدِنَا عَلَيْهِ؟ قال: «أَنْ تُطْعِمَهَا إذا طَعِمْتَ وَتَكْسُوَهَا إذا اكْتَسَيْتَ» الْحَديثَ وَتَقَدّمَ في عِشْرَةِ النِّسَاءِ.

٩٧٨- حکیم بن معاویه قشیری از پدرش رَضی اللَّهُ عَنْهُ روایت می‌کند که گفت: عرض کردم: ای رسول خدا! همسر ما بر ما چه حقی دارد؟ فرمود: «هرگاه غذا خوردی به او غذا بدهی، وهرگاه لباس پوشیدی به او لباس بپوشانی، به صورتش نزنی و به او ناسزا نگویی..» این حدیث در باب (معاشره) همزیستی با زنان گذشت.

٩٧٩- وَعَنْ جَابِر رَضي اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ عَنِ النّبيِّ صلى الله عليه وآله وسلم في حَديثِ الْحَجِّ بطُولِهِ قَالَ في ذكْر النِّسَاءِ: «وَلَهُنَّ عَلَيْكُمْ رزْقُهُنَّ وكسْوتهُنَّ بالمعروفِ». أَخْرَجَهُ مُسْلمٌ.

٩٧٩- جابر رَضی اللَّهُ عَنْهُ در حدیث حج طولانی، از پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم روایت می‌کند که فرمود: «حق زنان بر شما این است که خوراک وپوشاک آن‌ها را به خوبی فراهم کنید». مسلم روایت کرده است.

٩٨٠- وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ بنِ عُمَرَ رَضي الله تَعَالَى عَنْهمَا قالَ: قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «كَفَى بالمَرْءٍ إثّماً أَنْ يُضَيِّعَ مَنْ يَقُوتُ» رَوَاهُ النّسَائيُّ وَهُوَ عِنْدَ مُسْلمٍ بِلَفْظٍ: «أَنْ يَحْبِسَ عَمّنْ يمْلكُ قُوتَهُ».

٩٨٠- عبدالله بن عمر رَضی اللَّهُ عَنْهُما می‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «برای فرد همین گناه بس است که افراد تحت سر پرست خود را ضایع کند (وروزی آنان را ندهد)» نسایی روایت نموده است، و درصحیح مسلم به این صورت آمده: «روزی کسانی که مالکش است از آنان نگه دارد، (و نفقه کسانی که به گردنش حق نفقه دارند، ندهد)».

٩٨١- وَعَنْ جابر يَرْفَعُهُ في الْحَامِلِ الْمُتَوَفّى عَنْهَا زَوْجُهَا قَالَ: «لا نَفَقَةَ لَهَا» أَخْرَجَهُ الْبَيْهَقِيُّ ورجالُهُ ثِقَاتٌ لكِنْ قَالَ: الْمَحْفُوظُ وَقْفُهُ وَثَبَتَ نَفْيُ النّفَقَةِ في حَديثِ فَاطِمَةَ بِنَتِ قَيْسِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا كما تَقَدّم رَوَاهُ مُسْلمٌ.

٩٨١- جابر رَضی اللَّهُ عَنْهُ بصورت مرفوع درباره‌ی زن حامله ای که شوهرش وفات کرده است؛ روایت می‌کند که فرمود: «حق نفقه ندارد». بیهقی روایت کرده، ورجال آن ثقه است، لیکن بیهقی گفته: محفوظ این است که این روایت موقوف است، و نداشتن حق نفقه؛ طبق حدیث فاطمه بنت قیس، ثابت است، همچنانکه در روایت مسلم گذشت.

٩٨٢- وَعَنْ أَبي هُرَيْرَةَ رضي اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ قالَ: قالَ رسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «الْيَدُ الْعُلْيَا خَيْرٌ مِنَ الْيَدِ السُّفْلى وَيَبْدَأُ أَحَدُكُمْ بمنْ يَعْولُ تَقُولُ المَرْأَةُ أَطْعِمْني أَوْ طَلِّقْني». رَوَاهُ الدَّارَقُطْنيّ وَإسْنَادُهُ حَسَنٌ.

٩٨٢- ابو هریره رَضی اللَّهُ عَنْهُ می‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «دست بالا از دست پایین بهتر است، هر یک از شما باید از خانواده‌اش شروع کند، (این طور نباشد که) زن گوید: به من نفقه بده یا مرا طلاق بده» دارقطنی روایت کرده است واسنادش حسن است.

٩٨٣- وَعَنْ سَعِيدِ بنِ الْمُسَيّبِ في الرَّجُلِ لا يَجِدُ مَا يُنْفِقُ عَلى أَهْلِهِ قَالَ: «يُفَرَّقُ بَيْنَهُمَا» أَخْرَجَهُ سَعِيدُ بنُ مَنْصُورٍ عَنْ سُفْيَانَ عَنْ أَبي الزِّنَادِ عَنْهُ قالَ: قُلْتُ لِسَعِيدٍ: سُنّةٌ؟ فَقَالَ: سُنّةٌ. وهذا مُرْسَلٌ قَويٌّ.

٩٨٣- سعید بن مسیب درباره‌ی مردی که نمی‌تواند مخارج زنش را بدهد می‌گوید: در میان آن‌ها جدا کرده می‌شود. سعید بن منصور از سفیان از ابوزناد روایت می‌کند که به سعید گفتم: (این که می‌گویی) سنت است؟ گفت: (بله) سنت است. واین مرسلی قوی است.

٩٨٤- وَعَنْ عُمَرَ رَضي اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ: «أَنّهُ كَتَبَ إلى أَمَرَاءِ الأجْنَادِ في رجَالٍ غَابُوا عَنْ نِسَائِهِمْ: أَن يَأخُذُوهُمْ بأَنّ يُنْفِقُوُا أَوْ يُطَلّقُوا فَإن طَلّقُوا بَعَثُوا بِنَفَقَةِ مَا حَبَسُوا» أَخْرَجَه الشّافِعِيُّ وَالْبَيْهَقِيُّ بإسْنَادٍ حَسَنٍ.

٩٨٤- از عمر رَضی اللَّهُ عَنْهُ روایت است که به فرماندهان سپاه نوشت: مردانی که همسرانشان را گذاشته‌اند (به جهاد رفته‌اند) یا نفقه همسرانشان را بدهند و یا آنان راطلاق دهند، اگر طلاق می‌دهند نفقه مدتی که نپرداخته‌اند (ونبودند)، بفرستند. شافعی و بیهقی با اسناد حسن روایت کرده‌اند.

٩٨٥- وَعَنْ أَبي هُرَيْرَة رَضي اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ قَالَ: جَاءَ رجلٌ إلى النَّبِيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ عِنْدِي دينَارٌ؟ قَالَ: «أَنْفِقْه عَلى نَفْسِكَ» قَالَ: عِنْدي آخَرُ؟ قالَ: «أَنْفِقْهُ عَلى وَلَدِك» قَالَ: عِنْدي آخَرُ؟ قَالَ: «أَنْفِقْهُ عَلى أَهْلِكَ» قالَ: عِنْدي آخَرٌ؟ قالَ: «أَنْفِقْهُ عَلى خَادِمِكَ» قَالَ: عِنْدي آخَرُ؟ قالَ: «أَنْتَ أَعْلَمُ». أَخْرَجَهُ الشّافِعِيُّ وأَبُو دَاودَ واللّفْظُ لَهُ وَأَخْرَجَه النّسَائيُّ وَالحَاكِمُ بِتَقْديم الزَّوْجَةِ عَلى الْوَلَدِ.

٩٨٥- ابوهریره رَضی اللَّهُ عَنْهُ می‌گوید: مردی نزد پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم آمد وگفت: ای رسول خدا! یک دینار دارم (آن را چکار کنم)؟ فرمود: «به مصرف خودت برسان» گفت: دینار دیگری دارم؟ فرمود: «به مصرف فرزندت برسان» گفت: دیگری دارم؟ فرمود: «به مصرف خانواده‌ات برسان» گفت: دیگری نیز دارم؟ فرمود: «به مصرف خدمتکارت برسان»، گفت: دینار دیگری دارم؟ فرمود: «تو خود بهتر می‌دانی». شافعی و ابوداود روایت کرده‌اند و این لفظ ابوداود است، و نسایی وحاکم با تقدیم زن بر فرزند روایت کرده‌اند.

٩٨٦- وَعَنْ بَهْز بنِ حَكيمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ رَضي الله عَنْهُمْ قَالَ: قُلْتُ: يَا رسولُ اللَّهُ منْ أَبَرُّ؟ قَالَ: «أُمَّكَ» قُلْتُ: ثمَّ مَنْ؟ قالَ: «أُمَّكَ» قلْتُ: ثمَّ مَنْ؟ قَالَ: «أُمَّكَ» قُلْتُ: ثمَّ مَنْ؟ قَالَ: «أَبَاك ثمَّ الأقْرَبَ فَالأقْرَبَ» أَخْرَجَهُ أَبُو دَاوُدَ والتِّرْمِذيُّ وَحَسّنَهُ.

٩٨٦- بهز بن حکیم از پدرش، پدر بزرگش رَضی اللَّهُ عَنْهُم روایت می‌کند که گفت: ای رسول خدا! به چه کس نیکی کنم؟ فرمود: «مادرت» گفتم: سپس چه کسی؟ فرمود: «مادرت» گفتم: بعد از او چه کسی؟ فرمود: «مادرت» گفتم بعد از او؟ فرمود: «پدرت، سپس به ترتیب هر کس در خویشاوندی به تو نزدیکتر است». ابو داود و ترمذی روایت کرده‌اند وترمذی حسن دانسته است.