بلوغ المرام من أدلة الأحکام - ترجمه فارسی

فهرست کتاب

٥- احکام سلم قرض و رهن

٥- احکام سلم قرض و رهن

٧١٩- عَنِ ابنِ عَبّاسٍ قالَ: قَدِمَ النّبيُّ صلى الله عليه وآله وسلم المدينةَ وَهُمْ يُسْلِفُونَ في الثّمَارِ السّنَةَ والسّنَتَيْنٍ فَقَالَ: «مَنْ أَسْلَفَ في ثَمَرٍ فَلْيُسْلِفْ في كَيْلٍ مَعْلُومٍ ووَزْنِ مَعْلُومٍ إلى أَجَلٍ مَعْلُومٍ». مُتّفَقٌ عَلَيْهِ وَللْبُخَاريِّ: «مَنْ أَسْلَفَ في شيءٍ».

٧١٩- ابن عباس رضی الله عنهما می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم به مدینه تشریف آوردند، در حالی که مردم میوه‌ها را برای مدت یک یا دو سال به صورت سلم (یا سلف) معامله می‌کردند، فرمود: «کسی که میوه ای را معامله سلم می‌کند، باید کیل و وزن آن معلوم و مدت آن مشخص باشد» متفق علیه. و در روایت بخاری آمده: «کسی که در هر چیزی معامله سلم کرد».

٧٢٠- وَعَنْ عَبْدِ الرَّحْمنِ بنِ أَبْزى وَعَبْدِ اللَّهِ بنِ أَبي أَوْفَى رضيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُمَا قالا: كُنّا نُصيبُ الْمَغانِمَ مَعَ رسُولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم وَكانَ يأتِينا أَنْباطٌ مِنْ أَنْباطِ الشَّامِ فَنُسْلِفُهُمْ في الحِنْطَةِ وَالشّعِير والزَّبيب. وَفي روَايةٍ: والزَّيْتِ إلى أَجَلٍ مُسَمّى قِيلَ: أَكَانَ لَهُمْ زَرْعٌ؟ قالا: ما كُنّا نَسْأَلُهمْ عَنْ ذلكَ. رَوَاهُ الْبُخَاريُّ.

٧٢٠- از عبدالرحمن بن ابزی و عبدالرحمن بن ابی اوفی رضی الله عنهما روایت است که گفتند: ما با رسول خدا صلی الله علیه و سلم (در غزوات)غنایم بدست می‌آوردیم و نبطی [٢٨] از انباط شام می‌آمدند ما با آنان معامله سلف در گندم، جو و کشمش می‌کردیم.

در روایت دیگر آمده: و روغن زیتون، تا مدتی معین، گفته شد: آیا آنان کشت و زراعت داشتند؟ گفتند: ما از آن‌ها این سوال نمی‌کردیم، بخاری روایت کرده است.

٧٢١- وَعَنْ أبي هُرَيْرَةَ رضيَ الله تَعَالَى عَنْهُ عنِ النّبيِّ صلى الله عليه وآله وسلم قالَ: «مَنْ أَخَذَ أَمْوَالَ النّاسِ يُريدُ أَداءَهَا أَدَّى اللَّهُ عَنْهُ وَمَنْ أَخَذَهَا يُريدُ إتلافَهَا أَتْلَفَهُ اللَّهُ». رَوَاهُ الْبُخَاريُّ.

٧٢١- از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «کسی که اموال مردم را بگیرد، و قصد ادای آن را داشته باشد، خداوند از طرف او (با یاری دادنش) ادا می‌کند و کسی که اموال مردم را (به قرض) بگیرد وبخواهد، تلف کند (و نپردازد) خداوند آن را تلف می‌کند». بخاری روایت کرده است.

٧٢٢- وعَنْ عَائِشَةَ رضيَ اللَّهُ عَنْها قَالَتْ: قُلْتُ: يا رسُولَ اللَّهِ إن فُلاناً قَدمَ لَهُ بَزٌّ مِنَ الشّامِ فَلَوْ بَعَثْتَ إلَيْهِ فَأَخَذْتَ مِنْهُ ثَوْبَيْنِ نَسِيئَةً إلى مَيْسَرَةٍ فَبَعَثَ إلَيْهِ فَامْتَنَعَ.

أَخْرَجَهُ الحاكِمُ وَالْبَيْهَقِيُّ وَرجالُهُ ثِقَاتٌ.

٧٢٢- عایشه رضی الله عنهما می‌گوید: عرض کردم ای رسول خدا ! برای فلانی از شام پارچه آورده‌اند، کسی بفرست و به اندازه دو لباس بصورت نسیه تا دستمان باز شود، خریداری کن، پس کسی را فرستاد (که بگیرد) اما او خود داری کرد. حاکم وبیهقی روایت کرده‌اند و جال آن ثقه‌اند.

٧٢٣- وَعَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «الظَّهْرُ يُرْكَبُ بِنَفَقَتِهِ إِذَا كَانَ مَرْهُوناً وَلَبَنُ الدَّرِّ يُشْرَبُ بِنَفَقَتِهِ إِذَا كَانَ مَرْهُوناً وَعَلَى الَّذِي يَرْكَبُ وَيَشْرَبُ النَّفَقَةُ». رَوَاهُ الْبُخَارِيُّ.

٧٢٣- از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که؛ رسول خداصلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «چهار پای (سواری) که به نزد کسی به رهن است؛ در برابر خرجی که بر آن می‌شود می‌توان بر آن سوارشود، و شیر حیوانی که به رهن است، به اندازه خرجی اش؛ نوشیده می‌شود، خرج حیوان رهنی به عهده کسی است که آن را سوار می‌شود و یا از شیر آن استفاده می‌کند». بخاری روایت کرده است.

٧٢٤- وعنه قالَ: قالَ رَسُولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «لا يَغْلَقُ الرَّهْنُ مِنْ صَاحِبِهِ الذي رَهَنَهُ لَهُ غُنْمُهُ وَعَلَيهِ غُرْمُهُ». رَوَاهُ الدّارَقُطْنيُّ والحاكِمُ وَرجَالُهُ ثِقَاتٌ إلا أنَّ المَحْفوظَ عِنْدَ أَبي داودَ وَغَيْرهِ إرْسالُهُ.

٧٢٤- و ازاو (ابوهریره) رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «آنچه به رهن گذشته شده، از مالکیت صاحبشان که به رهن داده است خارج نمی‌شود، فایده و نفع آن از آن اوست، و ضرر وغرامتش نیز براوست». دارقطنی وحاکم روایت کرده‌اند، رجال آن ثقه‌اند، و البته از نظر ابوداود و غیره مرسل بودنش محفوظ است.

٧٢٥- وَعَنْ أَبي رافعٍ رَضي الله عَنْهُ: أَنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم اسْتَسْلَفَ مِنْ رَجُلٍ بَكْراً فَقَدِمَتْ عَلَيْهِ إبلٌ مِنْ إبلِ الصَّدَقَةِ فَأَمَر أَبا رَافعٍ أَنْ يَقْضيَ الرَّجلَ بَكْرَهُ فَقَالَ: لا أجِدُ إلا خِيَاراً رَبَاعِياً فَقَالَ: «أَعْطِهِ إيّاهُ فَإنَّ خِيّارَ النّاسِ أَحْسَنُهُمْ قَضَاءً». رَوَاهُ مُسْلِمٌ.

٧٢٥- ابو رافع رضی الله عنه می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم از مردی، شتری جوان قرض گرفت، آنگاه یک دسته از شتران زکات را آوردند، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به ابو رافع دستور داد که به آن مرد شتر جوانی بدهد، (ابو رافع) گفت: شتری نمی‌یابم؛ بجز شتری چهار ساله است؟ فرمود: «همان را به او بده، زیرا بهترین مردم کسی است که قرض شان را به بهترین شکل ادا کنند». مسلم روایت کرده است.

٧٢٦- وَعَنْ عَليَ قالَ: قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «كُلُّ قَرْضٍ جَرَّ مَنْفَعَةً فَهُوَ رباً». رَوَاهُ الحارثُ بنُ أَبي أُسَامَةَ وإسْنَادُهُ سَاقطٌ.

وَلَهُ شَاهدٌ ضَعيفٌ عَنْ فَضَالَةَ بنِ عُبَيْدٍ عنْدَ الْبَيْهَقِي، وَآخَرُ مَوْقُوفٌ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بنِ سَلامٍ عِنْدَ البُخَاريِّ.

٧٢٦- از علی رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «هر قرضی که سودی در پی داشته باشد؛ ربا است» حارث ابن ابی اسامه روایت کرده است و اسناد آن بی‌اعتبار است.

و این روایت شاهد ضعیفی دارد، که بیهقی از فضاله بن عبید رضی الله عنه روایت کرده است – و دیگری بخاری به صورت موقوف از عبدالله بن سلام رضی الله عنه روایت کرده است.

[٢٨] کشاورز، ویا گروهی از مردم شام که در سرزمین بطائح، و در وادی شام سکونت داشتند.