بلوغ المرام من أدلة الأحکام - ترجمه فارسی

فهرست کتاب

٨- سجود سهو

٨- سجود سهو

٢٦٢- عن عبد الله بن بُحَيْنَةَ رضي الله عنه أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم صلى بهم الظهرَ فقامَ في الركعتين الأوليَين ولمْ يجلسْ فقامَ النّاسُ معهُ حتى إذا قضى الصَّلاة وانتظَرَ النّاس تسْليمَهُ كَبّر وهو جالسٌ، وسَجَدَ سَجْدتين قبْلَ أنْ يسَلّمَ ثم سَلّمَ. أخرجه السبعة وهذا اللفظ للبخاريِّ.

وفي رواية لمسلم: يُكبِّر في كلِّ سجْدةٍ وهو جالسٌ ويَسْجُد، ويَسْجُدُ الناسُ معهُ مكان ما نسي من الجلوس.

٢٦٢- از عبدالله بن بحینه رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم با آنان نماز ظهر را خواند پس بعد از دو رکعت (برای تشهد اول) نشست و بلند شد، مردم نیز با ایشان بلند شدند نماز که تمام شد و مردم منتظر سلام دادنش بودند؛ در حالی که نشسته بود تکبیر گفت و قبل از سلام دو سجده بجای آورد و سپس سلام داد. سبعه روایت کرده‌اند و این لفظ بخاری است، و در یک روایات مسلم آمده: در حالی که نشسته بود هر بار که به سجده می‌رفت الله اکبر می‌گفت و مردم نیز با او سجده کردند؛ به جای آنکه نشستن (تشهد) را فراموش کرده بود.

٢٦٣- وعن أبي هريرة رضي الله عنه قالَ: صلى النبي صلى الله عليه وآله وسلم إحْدى صلاتي العشيِّ ركعتين ثمَّ سلّم ثمَّ قام إلى خشبةٍ في مقدَّم المسْجد فوضعَ يدهُ عليها وفي القوْم أبو بكر وعُمَرُ فهابا أنْ يُكلماهُ وخرج سرعانُ النّاس فقالوا: قُصِرتِ الصَّلاة وفي القوم رجُلٌ يدْعُوهُ النبيُّ صلى الله عليه وآله وسلم ذا اليدين فقال: يا رسول الله أنسيتَ أمْ قُصِرتِ الصَّلاةُ؟ فقالَ: «لمْ أنسَ ولمْ تُقْصَرْ» فقال: بَلى، قدْ نَسِيتَ. فَصَلى ركعتين، ثمَّ سلّم ثمَّ كبّر ثمَّ سَجَد مثل سُجوده أَوْ أَطْوَل ثمَّ رفع رأسَهُ فكبر ثمَّ وَضع رأسَهُ فكبّرَ فسَجَدَ مثل سُجوده أَو أَطوَل ثمَّ رفع رأسه وكبّر. متفقٌ عليه واللفظ للبخاري.

وفي رواية لمسلم: صلاة العَصْرولأبي داود فقال: «أَصَدقَ ذو اليدينْ؟» فأَوْمَأُوا: أي نعم. وهي في الصحيحين لكن بلفظ: فقالوا. وفي رواية لهُ: ولمْ يسْجد حتى يقّنَهُ الله تعالى ذلك.

٢٦٣- ابوهریره رضی الله عنه می‌گوید: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم یکی از نمازها ظهر یا عصر دو رکعت خواند سپس سلام داد و سپس به طرف چوبی که در قسمت جلو مسجد بود رفت و دستش را بر آن گذاشت در حالی که ابوبکر و عمر نیز در میان مردم بودند اما از هیبت ایشان چیزی نگفتند، مردم شتابزده از مسجد خارج شدند و گفتند: آیا نماز کوتاه شده است؟ مردی بود که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم او را ذوالیدین می‌خواند، گفت: ای رسول خدا! آیا فراموش کردی یا نماز کوتاه شده است؟ فرمود: «نه کوتاه شده و نه من فراموش کرده‌ام!» گفت: آری، شما فراموش کردی. آنگاه پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم (بر گشت) دو رکعت دیگر را خواند، سپس سلام داد، آنگاه الله اکبر گفت همانند سجده‌های معمول یا طولانی تر سجده کرد، سپس سرش را بلند کرد و تکبیر گفت، باز دوباره تکبیر گفت وسجده کرد و سجده‌اش مانند همان سجده یا طولانی تر بود، سپس تکبیر گفت و سرش را بلند کرد. متفق علیه و این لفظ بخاری است. و در یک روایت مسلم آمده: «نماز عصر بود».

و در روایت ابوداود پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «آیا ذوالیدین راست می‌گوید؟» اشاره کردند که بله.

همین در صحیحین است با این تفاوت که در آن بجای اشاره آمده: «گفتند». و در روایتی دیگر در سنن ابوداود آمده: «تا خداوند یقین را در دلش نینداخت سجده نکرد».

٢٦٤- وعن عمْران بن حُصَين رضي الله عنه أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم صلى بهم فسَهَا فسجد سجْدتين ثمَّ تشهّد ثمَّ سلم. رواهُ أبو داود والترمذي وحسّنه والحاكم وصَحّحهُ.

٢٦٤- از عمران بن حصین رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم با آنان نماز خواند سپس سهو کرد آنگاه دو سجده به جای آورد سپس تشهد خواند و سلام داد. ابوداود و ترمذی روایت کرده‌اند و ترمذی آن را حسن دانسته و حاکم روایت کرده، و صحیح دانسته است.

٢٦٥- وعن أبي سعيد الخُدْريِّ رضي الله عنهُ قالَ: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «إذا شكَّ أحدكُمْ في صلاته فلم يدْرِ كَمْ صلى أثلاثاً أمْ أربعاً؟ فلْيطرح الشكَّ وليَبْن على ما استيقنَ ثمَّ يَسْجُدُ سَجْدتين قبل أن يُسَلِّمَ فإن كانَ صلى خمساً شَفَعْنَ لهُ صلاتَهُ وإن كانَ صلى تماماً كانتا ترْغيماً للشيطان». رواهُ مسلمٌ.

٢٦٥- ابوسعید خدری رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هر گاه یکی از شما دچار شک شد که نمی‌دانست سه رکعت خوانده یا چهار رکعت؟ باید شک را بگذارد و نمازش را بر اساس آنچه یقین دارد؛ ادامه دهد و در آخر قبل از سلام دو سجده بجای آورد، اگر پنج رکعت خوانده باشد با این دو سجده رکعات نمازش زوج می‌شود، اما اگر نمازش کامل شده باشد این دو سجده خواری و زبونی شیطان می‌شود». مسلم روایت کرده است.

٢٦٦- وعن ابن مَسْعُودٍ رضي الله عنه قالَ: صلى رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم. فلمَّا سَلّمَ قيلَ لهُ: يا رسول الله أَحَدَثَ في الصَّلاة شيءٌ؟ قال: «وما ذاكَ؟» قالوا: صلّيْتَ كذا وكذا قالَ: فَثَنَى رجْلَيْهِ واستقْبَلَ القِبلةَ فسجد سَجْدتين ثمَّ سلّم ثمَّ أَقبلَ على النّاس بوجهِهِ فقالَ: «إنّه لو حدثَ في الصَّلاةِ شيءٌ أَنبأتُكُمْ به ولكن إنّما أنا بشرٌ مثْلُكم أنسى كما تَنْسَون فإذا نسيتُ فذكِّروني وإذا شكَّ أحدكُمْ في صلاته فلْيَتَحَرَّ الصَّواب فَلْيُتِمَّ عليه ثمَّ ليَسْجُدْ سَجْدتين». متفقٌ عليه. وفي رواية للبخاريِّ: «فلْيُتمَّ ثمَّ يسلم ثمَّ يسْجُد». ولمسلم: أنَّ النبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم سَجَدَ سَجْدتي السّهْوِ بَعْد السلام والكلامِ. ولأحْمَد وأبي داود والنّسائيِّ من حديث عبد الله بن جعفر مرفوعاً: «مَنْ شكَّ في صلاته فلْيسجدْ سجْدتين بعد ما يُسلِّمُ». وصَحّحهُ ابنُ خُزيمةَ.

٢٦٦- ابن مسعود رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم نماز خواند، پس هنگامی که سلام داد، به ایشان گفته شد: ای رسول خدا! مگر در نماز تغییری آمده است؟ فرمود: «جریان چیست؟» گفتند: شما این قدر نماز خواندی. ابن مسعود می‌گوید: رو به قبله دو زانو نشست و دو سجده کرد و سپس سلام داد و رو به مردم کرد و فرمود: «بدانید که اگر در نماز تغییری (از جانب خدا) بیاید شما را در جریان می‌گذارم اما بدانید که من بشری مانند شما هستم، فراموش می‌کنم همانگونه که شما فراموش می‌کنید. پس هر گاه فراموش کردم پس مرا یاد آوری کنید و هر گاه یکی از شما در نمازش شک کرد درست و صحیح آن (رکعات) را بیاد آورد، وبر اساس آن نمازش را کامل کند و سپس دو سجده بجای آورد». متفق علیه. در روایت بخاری آمده: نمازش را تمام کند سپس سلام دهد و بعد دو سجده بجای آورد.

در روایت مسلم آمده: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم دو سجده سهو را بعد از سلام و سخن گفتن به جای آورد.

احمد و ابوداود و نسائی از عبدالله بن جعفر به صورت مرفوع روایت کرده‌اند که: «هر کسی که در نمازش شک کرد پس بعد از سلام؛ دو سجده بجای آورد».

و ابن خزیمه صحیح دانسته است.

٢٦٧- وعن المغيرة بن شُعبةَ أنَّ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم قال: «إذا شكَّ أحدُكمْ فقامَ في الرَّكعتينِ فاستْتمَّ قائماً فلْيمضِ ولا يعودُ ولْيَسْجد سَجْدتين فإنْ لمْ يَسْتَتِمَّ قائماً فَلْيَجْلس ولا سهو عليه» رواه أبو داود وابن ماجهْ والدارقطني واللفظُ لهُ بسَنَد ضَعيفٍ.

٢٦٧- از مغیرة بن شعبه رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هرگاه یکی از شما در نماز شک کرد و بعد از دو رکعتی برخاست، و کاملاً ایستاد، پس (به نمازش) ادامه دهد، و بر نگردد و (در آخر) دو سجده بجای آورد و اگر کاملاً نایستاده بود، (به یادش آمد) بنشینید و (سجده) سهو بر او نیست». ابوداود وابن ماجه، و دارقطنی و این لفظ اوست با سند ضعیف روایت کرده‌اند.

٢٦٨- وعن عُمَر رضي الله عنه عن النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال: «ليس على من خَلْف الإمام سَهْوٌ فإنْ سَهَا الإمامُ فَعَلَيْهِ وعلى من خَلْفهُ». رواهُ الترمذي والبيْهَقِي بسندٍ ضعيفٍ.

٢٦٨- از عمر رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «بر کسی که پشت سر امام است، سهوی نیست، پس اگر امام سهو کرد، آن سهو هم براوست و هم برکسانی که پشت سر او هستند».

ترمذی و بیهقی با سند ضعیف روایت کرده‌اند.

٢٦٩- وعن ثوْبانَ عن النبي صلى الله عليه وآله وسلم أنّه قال: «لكُلِّ سَهْوٍ سجْدتان بعدما يُسلِّم». رواهُ أبو داود وابن ماجه بسندٍ ضعيف.

٢٦٩- از ثوبان رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «برای هر سهو دو سجده بعد از سلام است». ابوداود و ابن ماجه با سند ضعیف روایت کرده‌اند.

٢٧٠- وعن أبي هريرة رضي الله عنه قال: سَجدَنا مع رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم في ﴿إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنشَقَّتۡ ١ [الإنشقاق: ١] و ﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ [العلق: ١] رواه مسلم.

٢٧٠- ابوهریره رضی الله عنه می‌گوید: با رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در ﴿إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنشَقَّتۡ ١ [الإنشقاق: ١] و ﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ [العلق: ١] سجده کردیم. مسلم روایت کرده است.

٢٧١- وَعَنْ ابْنِ عَبّاسٍ رَضِيَ الله عَنْهُمَا قَالَ: ﴿صٓۚ [ص: ١] لَيْسَتْ مِنْ عَزَائِمِ السُّجُودِ وَقَدْ رَأَيْتُ رَسُولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم يسجد فيها. روَاهُ الْبُخَارِيُّ.

٢٧١- ابن عباس رضی الله عنهما می‌گوید: با وجود آنکه آیه سجده در سوره ﴿صٓۚ [ص: ١] ضروری نیست؛ باز هم دیدم که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم پس از تلاوت آن سجده می‌کرد. بخاری روایت کرده است.

٢٧٢- وعنهُ: أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم سَجَدَ بالنّجْمِ. رواهُ البخاريُّ

٢٧٢- وازاو (ابن عباس) رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم (پس از ثلاث آیه سجده) در {النجم} سجده کرد. بخاری روایت کرده است.

٢٧٣- وعن زيد بن ثابتٍ رضي الله عنهُ قال: قرَأَتُ على رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم النّجْم فلمْ يَسْجُدْ فيها. متفق عليه.

٢٧٣- زید بن ثابت رضی الله عنه می‌گوید: سوره النجم را بر پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم خواندم پس سجده نکرد. متفق علیه.

٢٧٤- وعن خالد بن معدان رضي الله عنه قال: فُضِّلَتْ سورةُ الحجِّ بسَجْدتين. رواهُ أبو داود في المراسيل. ورواه أحمد والترمذي موْصولاً من حديث عُقبةَ بن عامرٍ وزادَ: فمن لم يَسجدْهما فلا يقرأهما. وسندُهُ ضعيفٌ.

٢٧٤- خالد بن معدان رضی الله عنه می‌گوید: سوره حج با دو سجده بر دیگر سوره‌ها فضیلت داده شده است. ابوداود در مراسیل روایت کرده است، و احمد و ترمذی بصورت متصل از عقبة بن عامر روایت کرده‌اند، و افزوده‌اند: پس هر کسی که این دو سجده را نمی‌کند؛ آن را نخواند. و در سندش ضعیف وجود دارد.

٢٧٥- وعنْ عُمَرَ رضي الله عنهُ قال: يا أيها النّاسُ إنا نمرّ بالسجود فَمَنْ سجدَ فَقَدْ أصابَ ومَنْ لمْ يَسْجُدْ فلا إثم عليه. رواهُ البخاري وفيه: إن الله تعالى لمْ يفرض السُّجودَ إلا أن نشاءَ. وهُو في الموطأ.

٢٧٥- از عمر رضی الله عنه روایت است که گفت: ای مردم ما آیه سجده را تلاوت می‌کنیم، هر کس سجده کند کار درستی کرده (و به او پاداش داده خواهد شد) و کسی که سجده نکرد گناهی بر او نیست. بخاری روایت کرده است.

و در بخاری نیز آمده خداوند متعال سجده (تلاوت) را واجب قرار نداده است؛ مگر اینکه خودمان بخواهیم (سجده کنیم). و این در موطا نیز هست.

٢٧٦- وعن ابن عُمَرَ رضي الله عنهما قال: كان النبي صلى الله عليه وآله وسلم يقرأُ عَلَيْنا القران فإذا مَرَّ بالسّجدَةِ كَبّرَ وسَجَدَ وَسَجَدْنا مَعَهُ. رواهُ أبو داود بسَنَدٍ فيه لينٌ.

٢٧٦- ابن عمر رضی الله عنها می‌گوید: پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم ما قرآن تلاوت می‌کرد پس هر گاه به آیه سجده می‌رسید تکبیر می‌گفت، سجده می‌کرد، ما نیز با ایشان سجده می‌کردیم. ابوداود با سندی که در آن ضعف (و سستی) وجود دارد روایت کرده است.

٢٧٧- وعن أبي بكرة رضي الله عنهُ أنَّ النبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم كانَ إذا جاءَهُ خَبَرٌ يسرُّهُ خَرَّ ساجداً لله. رواه الخمسة إلا النسائي.

٢٧٧- ابوبکره رضی الله عنه می‌گوید: هر گاه خبر یا امری سرور آفرین به پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم می‌رسید، برای خداوند به سجده می‌افتاد. «خمسه» بجز نسائی روایت کرده‌اند.

٢٧٨- وعن عبدِ الرَّحْمن بن عوف رضي الله عنه قالَ: سَجَدَ النّبي صلى الله عليه وآله وسلم فأطالَ السُّجودَ ثمَّ رفعَ رأسَهُ فقالَ: «إن جبريلَ أتاني فبَشّرني فسَجَدْتُ لله شُكراً». رواهُ أحمد وصححهُ الحاكمُ.

٢٧٨- عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه می‌گوید: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم سجده کرد و سجده را طولانی نمود، سپس سرش را بلند کرد، و فرمود: «جبریل نزدم آمده و به من بشارت داد! لذا برای خداوند متعال سجده شکر بجای آوردم». احمد روایت کرده، و حاکم صحیح دانسته است.

٢٧٩- وعنَ البراءِ بن عازبٍ رضي الله عنهُ أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم بَعثَ علياً إلى اليمن فذكرَ الحديث قالَ: فَكَتَبَ عليٌّ بإسلامهم فلما قرأ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم الكتابَ خرَّ ساجداً شُكراً لله تعالى على ذلك. رواهُ البيهقيُّ. وأصْلُهُ في البُخاريِّ.

٢٧٩- از براء بن عازب رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم علی را به سوی یمن فرستاد و حدیث را ذکر کرد و گفت: علی ازآنجا نامه‌ای درباره مسلمان شدن آنان نوشت، پس هنگامی رسول الله نامه را خواند، برای شکر خدا به سجده افتاد. بیهقی روایت کرده است، و اصل آن در بخاری است.