بلوغ المرام من أدلة الأحکام - ترجمه فارسی

فهرست کتاب

١٦- نمازاستسقاء (طلب باران)

١٦- نمازاستسقاء (طلب باران)

٤٠٦- عن ابن عبّاسٍ رضي اللَّهُ عَنْهُما قالَ: خرَجَ النّبيُّ صلى الله عليه وآله وسلم مُتواضعاً مُتبذِّلا مُتخشِّعاً مُترسِّلاً مُتضَرِّعاً فَصَلّى ركْعتين كما يُصلي في العيد لَمْ يخْطُبْ خُطبتكم هذه. رواهُ الخمْسةُ وَصَحّحهُ الترمذيُّ وأَبو عَوَانة وابنُ حِبّان.

٤٠٦- ابن عباس رضی لله عنهما می‌گوید: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم برای نماز باران با تواضع، بدون هیچ آرایشی با خشوع، به آرامی و با تضرع بیرون شد، پس دو رکعت نمازهمانند نمازعید خواند، و خطبه ای مانند این خطبه شما نمی‌خواند. «خمسه» روایت کرده‌اند، ترمذی و ابو عوانه و ابن حبان آن را صحیح دانسته‌اند.

٤٠٧- وعن عائشةَ رضيَ الله عنْها قالت: شَكا النّاس إلى رسُول الله صلى الله عليه وآله وسلم قُحُوط المطر فأَمَرَ بمنْبر فَوُضِعَ لَهُ بالمُصلى وَوَعَد النّاس يَوْماً يخْرُجُون فيه قالت عائشة: فَخَرَجَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم حين بدا حاجِبُ الشّمس فَقَعَد على المنبر فَكَبّر رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وحمد الله عزَّ وجل ثمَّ قالَ: «إنكمُ شَكَوْتمْ جدْبَ دياركُم وقدْ أَمركُمُ الله أَن تَدْعُوهُ وَوَعدكُم أَن يَسْتجيب لَكُم»ثمَّ قالَ: «الحمْدُ لله ربِّ العالمينَ الرَّحمن الرَّحيم مَلِك يَوْمِ الدينِ لا إله إلّا اللَّهُ يَفْعَلُ ما يُريدُ اللهُمّ أَنْتَ الله لا إله إلّا أَنْتَ أَنْتَ الْغنيُّ ونَحْنُ الْفُقَراءُ أَنزل عَلَيْنا الْغَيْثَ واجْعَلْ مَا أَنْزلْتَ عَلَيْنَا قُوَّةً وبلاغاً إلى حين» ثمَّ رَفَعَ يدَيْهِ فلَمْ يزَلْ حتّى رُئيَ بَيَاضُ إبْطَيْهِ ثمَّ حَوَّلَ إلى الناس ظَهْرَهُ وقَلَبَ رداءَه وهو رافعُ يديْهِ ثمَّ أَقْبلَ على النّاس ونزَلَ فَصَلى رَكعتَيْنِ فَأَنْشأَ اللَّهُ سَحَابةً فَرَعَدَتْ وبرقَتْ ثمَّ أَمْطرتْ. رواهُ أبو داودَ وقال غريبٌ وإسنَادُهُ جَيِّدٌ. وَقِصَّةُ التَّحْوِيلِ فِي الصَّحْيحِ مِنَ حَدِيثِ عَبْدِ الله بِنِ زَيدٍ وَفِيْهِ: فَتَوَّجه إِلَى الْقِبْلَةِ يَدْعُو ثُمَّ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ جَهَرَ فِيهِمَا بِالْقَرَاءَةِ. وَلِلدَّارَقُطْنِي مِنْ مُرْسَلِ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ: وَحَوَّلَ رِدَاءَهُ لِيَتَحَوّلَ الْقَحْطُ.

٤٠٧- عایشه رضی الله عنها می‌گوید: مردم از قطع باران و خشک سالی به پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و سلم شکایت کردند: ایشان دستور دادند، منبری را به عید گاه آوردند و به مردم وعده داد که روز مشخصی به عید گاه بیایند، آن روز؛ در اول طلوع خورشید آمد و روی منبر نشست و الله اکبر، و ثنای خدا را گفت، و سپس فرمود: «شما از خشک سالی سرزمینتان شکوه کردید؛ در حالی که خداوند به شما دستور داده او را بخوانید و به شما وعده داده که دعایتان را اجابت کند» سپس فرمود: «سپاس خداوندی که پروردگار جهانیان است، بخشنده و مهربان است، مالک روز جزا است، معبود بر حق جز الله نیست، آنچه بخواهد انجام می‌دهد، پروردگارا! تو الله (معبود) هستی، معبودی جز تو نیست، تو بی‌نیازی و ما نیازمندانیم، بر ما باران ببار، و آنچه بر ما می‌فرستی نیرویی قرار بده که تا مدتی ما را برساند». سپس دست‌هایش را بلند کرد وهمواره دستش بلند می‌کرد تا جایی که سفیدی زیر بغلهایش دیده شد، آنگاه پشت به مردم کرد و رداء (چادر) خود را زیر و رو کرد. و در حالی که دست‌هایش بلند بود رو به مردم کرد و از منبر فرود آمد و دو رکعت نماز خواند، خداوند ابری را فرستاد و رعد و برق آغاز شد، و سپس باران بارید. ابو داود روایت کرده و گفته: غریب است و اسناد آن جید است.

و ماجرای زیر و رو کردن رداء در حدیث صحیح از عبدالله بن زید است که در آن آمده: رو به قبله نمود و دعا کرد، و سپس دو رکعت نماز خواند، و در آن قرءت را به صورت جهری خواند. و در روایت دار قطنی از مرسل ابو جعفر باقر آمده: رداء خود را تحویل (زیر و رو) کرد؛ تا خشک سالی تغییرکند.

٤٠٨- وَعَنْ أَنَسٍ أَنَّ رَجُلاً دَخَلَ الْمَسْجِدَ يَوْمَ الْجُمْعَةِ وَالنَّبِيُّ صلى الله عليه وآله وسلم قَائِمٌ يَخْطُبُ. فَقَالَ: يَا رَسُولَ الله هَلَكَتِ الأَمْوَالُ وَانْقَطَعَتِ السُّبُلُ فَادْعُ الله عَزَّ وَجَلَّ يُغِيِثُنَا فَرَفَعَ يَدَيْهِ ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمّ أَغِثْنَا اللَّهُمَّ أَغِثْنَا»فَذَكَرَ الْحَدِيثِ وَفِيهِ الدُّعَاءُ بِإِمْسَاكِهَا. مُتَّفَقٌ عَلَيْهِ

٤٠٨- انس رضی الله عنه می‌گوید: روز جمعه مردی وارد مسجد شد در حالی پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم بر روی منبر ایستاده خطبه می‌خواند، گفت: ای رسول خدا! اموال (و حیوانات) ما از بین رفته‌اند، راه‌ها بسته شده است (و آبها خشک شده است) از خداوند بخواه تا باران ببارد. پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم دست‌هایش را بلند کرد و سپس فرمود: «خداوندا! بر ما باران ببار، خداوندا! باران ببار، خداوندا! باران ببار»، و حدیث را تا آخر ذکر کرد، و در همین حدیث دعا بند آمدن باران آمده: (که همان مرد یا دیگری؛ هفته دیگر آمد و باز از پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم خواست دعا کند، تا باران قطع شود) متفق علیه.

٤٠٩- وَعَنْهُ رضيَ الله عنْهُ أَنَّ عُمَرَ رضيَ الله عنْهُ كانَ إذا قُحِطُوا اسْتسْقى بالعباس بنِ عبد الْمُطّلب وقالَ: اللّهُمَّ إنّا كُنّا نتوسل إليكَ بنبيّنا فَتَسْقينا وَإنّا نَتَوسّلُ إليْكَ بِعَمِّ نبيّنا فاسقِنَا فَيُسْقَوْنَ. رواهُ البُخاريُّ.

٤٠٩- و از او (انس) رضی الله عنه روایت است که هر گاه که خشک سالی واقع می‌شد عمر رضی الله عنه از عباس بن عبدالمطلب می‌خواست نماز طلب باران بخواند و می‌گفت: خداوندا! ما به وسیله پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم شما طلب باران می‌کردیم؛ برای ما باران می‌فرستادی، و اکنون به عموی پیامبرمان به تو متوسل می‌شویم، به ما باران بده، پس به آنان باران داده می‌شد. بخاری روایت کرده است.

٤١٠- وعنْهُ رضيَ الله عنه قالَ: أَصَابنا ونَحْنُ مَعَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم مَطَرٌ قال فَحَسَرَ ثوْبهُ حتى أَصابه مِن المطر وقال: «إنهُ حديث عَهْدٍ بربّه». رَوَاهُ مُسْلمٌ.

٤١٠- وازاو (انس) رضی الله عنه روایت است که همراه پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم بودیم که بارانی شدیم، پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم لباسش را بالا زد؛ تا باران به بدن ایشان رسید و فرمود: «این‌ها تازه دارند از نزد پروردگارشان می‌آیند». مسلم روایت کرده است.

٤١١- وَعَنْ عائشة رضيَ الله عنها أَنَّ رسُولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم كان إذا رأَى المَطَرَ قال: «اللّهُمَّ صَيِّباً نافعاً». أَخرجاه

٤١١- عایشه رضی الله عنها می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم هرگاه باران را مشاهده می‌کرد، می‌فرمود: «خداوندا! باران مفید و سود بخشی بگردان». بخاری مسلم روایت کرده‌اند.

٤١٢- وعن سَعْد رضيَ الله عنه أنَّ النّبي صلى الله عليه وآله وسلم دَعَا في الاستسقاء: «اللهُمَّ جِّللنا سَحَاباً كثيفاً قَصيفاً دلُوقاً ضَحُوكاً تُمْطِرنا مِنْهُ رُذاذاً قِطْقِطاً سَجْلاً يا ذا الجلالِ والإكْرام». رَوَاهُ أَبو عَوَانةَ في صحيحهِ.

٤١٢- از سعد رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم در نماز باران اینگونه دعا فرمود: «خداوندا! ابری فرا گیر، متراکم، خندان، با رعد و برقی شدید که (نشانه باران فراوان است،) باران زیادی از آن ببارد، قطرات آن ریز و بارش آن نرم و زیاد باشد؛ بباران- ای صاحب جلال و اکرام». ابو عوانه در صحیحش روایت کرده است.

٤١٣- وعَنْ أَبي هُريرَة رضي اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ رسُولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم قالَ: «خَرَجَ سُليمانُ عَليه السّلامُ يَسْتَسْقي فَرَأَى نمْلَةً مُستلقيةً على ظهْرها رافعة قوائمها إلى السماء تقُولُ: اللّهُمَّ إنا خلقٌ منْ خلْقِكَ ليْس بنا غِنى عنْ سُقياكَ فقال: ارْجِعُوا سُقيتم بدعوةِ غيركم». رواهُ أَحمدُ وصحّحهُ الحاكمُ.

٤١٣- ابوهریره رضی اللَّهُ عَنْهُ روایت می‌کند که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «روزی سلیمان علیه السلام برای طلب باران بیرون شد، پس در راه مورچه ای را دید که به پشت افتاده، چهار دست و پایش به سوی آسمان بلند کرده و می‌گوید: - ما مخلوقی از مخلوقات تو هستیم، که از باران تو بی‌نیاز نیستم. آنگاه سلیمان به همراهانش گفت: برگردید که به سبب دعا دیگری به شما باران داده شد».

احمد روایت کرده است و حاکم صحیح دانسته است.

٤١٤- وَعَنْ أَنسٍ رضي اللَّهُ عَنْهُ: أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم استسْقَى فأَشارَ بظهْر كفيْهِ إلى السماءِ. أَخرجهُ مُسلمٌ.

٤١٤- از انس رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم دعای طلب باران نمود، پس با پشت دو کف دستش به سوی آسمان اشاره کرد.

مسلم روایت کرده است.