٩- کتاب جنایات
٩٩٣- عَنِ ابنِ مَسْعُودٍ رَضي الله تَعَالَى عَنْهُ قالَ: قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «لا يَحِلُّ دَمُ امْرِىءٍ مُسْلمٍ يَشْهَدُ أَنْ لا إلَه إلا اللَّهُ وَأَني رَسُولُ اللَّهِ إلاَّ بِإحْدَى ثَلاثٍ: الثَّيِّبِ الزَّاني وَالنّفْسِ بِالنّفْسِ والتّاركِ لِدِينِهِ المُفَارقِ للْجَمَاعَةِ». مُتّفَقٌ عَلَيْهِ.
٩٩٣- ابن مسعود رَضی اللَّهُ عَنْهُ میگوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «کشتن فرد مسلمانی که گواهی میدهد؛ معبود بر حقی جز الله وجود ندارد و من رسول خداهستم؛ حلال نیست؛ مگر در یکی از سه حالت: فرد متاهلی که مرتکب زنا شود، کسی که کسی دیگر را بکشد، کسی که دینش را ترک کند و از جماعت مسلمان جدا شود». متفق علیه.
٩٩٤- وَعَنْ عائِشَةَ رَضيَ اللَّهُ عَنْها عَنْ رَسُولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ: «لا يَحِلُّ قَتْلُ مُسْلمٍ إلا بإحْدَى ثَلاثِ خِصَالٍ: زَانٍ مُحَصَنٍ فَيُرْجَمُ وَرَجُلٍ يَقْتُلُ مُسْلِماً مُتَعَمِّداً فَيُقْتَلُ وَرَجُلٍ يَخْرُجُ مِنَ الإسْلامِ فَيُحَاربُ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَيُقْتَلُ أَوْ يُصْلَبُ أَوْ يُنْفَى مِنَ الأرْضِ» رَوَاهُ أَبُو دَاودَ وَالنّسَائيُّ وَصَحّحَهُ الْحَاكِمُ.
٩٩٤- از عایشه رَضی اللَّهُ عَنْها روایت است که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «کشتن هیچ مسلمانی حلال نیست؛ مگر در یکی از سه حالت: فردی که ازدواج کرده و بعد مرتکب زنا شود؛ پس رجم میشود، کسی که قصداً مسلمانی را بکشد؛ پس کشته میشود، و کسی که (مرتد شود و) از دین اسلام خارج گردد و با خدا ورسولش به جنگ بپردازد، پس کشته یا بدار آویخته میشود و یا تبعید میگردد». ابوداود ونسایی روایت کرهاند و حاکم صحیح دانسته است.
٩٩٥- وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ بنِ مَسْعُودٍ رَضيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «أَوَّلُ مَا يُقضَى بَيْنَ النّاسِ يَوْمَ الْقِيَامةِ في الدِّماءِ». مُتّفَقٌ عَلَيْهِ.
٩٩٥- عبدالله بن مسعود رَضی اللَّهُ عَنْهُ میگوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «اولین مسئلهای که در روز قیامت بین مردم حکم میشود؛ در (بارهی) خونهاست». متفق علیه.
٩٩٦- وَعَنْ سَمُرَةَ رَضيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ قالَ: قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «مَنْ قَتَلَ عَبْدَهُ قَتَلْنَاهُ وَمَنْ جَدَع عَبْدَهُ جَدَعْنَاهُ» رَوَاهُ أَحْمَدُ والأَرْبَعَةُ وَحَسّنَهُ التِّرْمِذِيُّ وَهُوَ من رواية الحَسَنِ الْبَصْريِّ عَنْ سَمُرَةَ وَقَدْ اخْتُلِفَ في سَمَاعِهِ مِنْهُ وَفي روَايةِ أبي دَاودَ والنّسَائيِّ بزيَادَةِ: «وَمَنْ خَصى عَبْدَهُ خَصَيْنَاهُ» وَصَحّحَ الْحَاكِمُ هَذِهِ الزَّيَادَةَ.
٩٩٦- از سمره رَضی اللَّهُ عَنْهُ روایت است که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «کسی که بردهاش را بکشد او را میکشیم، و کسی که بردهاش را مثله کند، مثلهاش میکنیم»
احمد و«أربعه»روایت کردهاند، وترمذی حسن دانسته است. و این روایت از حسن بصری از سمرة است که دربارهی شنیدن حسن از سمرة اختلاف است. در روایت ابو داود ونسایی آمده: «کسی که بردهاش را اخته کند، او را اخته میکنیم». و این افزوده را حاکم صحیح دانسته است.
٩٩٧- وَعَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطّابِ رضي اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: سَمِعْت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم يَقُولُ: «لا يُقَادُ الْوَالدُ بالولد» رَواهُ أَحْمَدُ وَالتِّرْمِذيُّ وابنُ مَاجَهْ وَصحّحَهُ ابْنُ الْجَارُودِ وَالْبَيْهَقِيُّ وَقَالَ التِّرْمِذِيُّ: إنّهُ مُضْطربٌ.
٩٩٧- عمر بن خطاب رَضی اللَّهُ عَنْهُ میگوید: شنیدم از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم میفرماید: «پدر به خاطر (کشتن) فرزند قصاص نمیشود» احمد وترمذی وابن ماجه روایت کردهاند، ابن جارود وبیهقی آن را صحیح دانسته است، و ترمذی گفته: مضطرب است.
٩٩٨- وَعَنْ أَبي جُحَيْفَةَ قالَ: قُلْتُ لِعَليَ: هَلْ عِنْدَكُمْ شيءٌ مِنَ الْوَحْي غَيْرَ الْقُرْآنِ؟ قَالَ: لا والّذِي فَلَقَ الحَبّةَ وَبَرَأَ النّسَمَةَ إلا فَهْماً يُعْطِيهِ اللَّهُ تَعَالَى رَجُلاً في الْقُرآنِ وَمَا في هَذِهِ الصَّحِيفةِ قُلْتُ: وَمَا في هذِهِ الصَّحِيفَةِ؟ قَالَ: الْعَقْلُ وَفِكاكُ الأسِير وَأَنْ لا يُقْتَلَ مُسْلِمٌ بِكافِرٍ. رَوَاهُ الْبُخاريُّ وَأَخْرَجَهُ أَحْمَدُ وَأَبُو دَاوُدَ والنّسَائي مِنْ وَجْهٍ آخَرَ عَنْ عَليٍ رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْه وَقَالَ فِيهِ: «المؤمِنُونَ تَتَكافأُ دِمَاؤُهُمْ وَيَسْعَى بِذِمّتِهِمْ أَدْناهُمْ وَهُمْ يَدٌ عَلى مَنْ سِوَاهُمْ وَلا يُقْتَلُ مُؤمِنٌ بِكافِرٍ ولا ذُو عَهْدٍ في عَهْدِهِ» وَصَحّحَهُ الحاكِمُ.
٩٩٨- ابو جحیفه میگوید: به علی گفتم: آیا غیر از قرآن چیز دیگر از وحی نزد شما هست؟. فرمود: خیر، سو گند به ذاتی که دانه را شکافت و جان را آفرید؛ بجز فهمی که خداوند از قرآن به کسی میدهد، و آنچه در این صحیفه است، گفتم: در این صحیفه چیست؟ فرمود: احکام دیه (و قصاص)، آزاد کردن اسیر و اینکه مسلمانی در برابر کافری کشته نشود. بخاری روایت کرده است.
احمد، و ابوداود، و نسایی از طریق دیگر از علی رَضی اللَّهُ عَنْهُ روایت کردهاند: میگوید: مؤمنان در خون شان برابرند، وپناه وامان دادن کمترین شان کافی است و همه در برابر دیگران (غیر مسلمان) یک دست و متحد هستند، و مؤمنی در برابر کافری کشته نمی شود، و کسی که عهد و پیمانی دارد؛ در دوران پیمانش کشته نشود. حاکم صحیح دانسته است.
٩٩٩- وَعَنْ أَنْسٍ بنِ مَالِكٍ رَضي اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ: أَنَّ جاريةً وَجِدَ رَأسُهَا قَدْ رُضَّ بَيْنَ حَجَرَيْنِ فَسَأَلُوهَا: مَنْ صَنَعَ بِكِ هذَا؟ فُلانٌ فلانٌ؟ حَتى ذَكَرُوا يَهُوديّاً فَأَوْمَأَتْ بَرأسِهَا فَأُخِذَ الْيَهُودِيُّ فَأَقَرَّ فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أَنْ يُرَضَّ رَأسُهُ بَيْنَ حَجَريْنِ. مُتّفَقٌ عَلَيْهِ وَاللّفْظُ لمُسْلمٍ.
٩٩٩- انس بن مالک رَضی اللَّهُ عَنْهُ میگوید: کنیزکی یافتند که سرش در میان دو سنگ کوبیده شده بود، از او سؤال کردند که چه کسی این کار را با تو کرده است؟ فلانی؟ فلا نی؟ تا آن که نام یک نفر یهودی را بردند، با سرش اشاره کرد (که اواین کار را کرده است)، پس آن یهودی را دستگیر کردند؛ اواعتراف کرد، آنگاه پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم دستور داد که به همان گونه سرش بین دو سنگ کوبیده شود. متفق علیه و این لفظ مسلم است.
١٠٠٠- وَعَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَيْنٍ رَضِي اللَّهُ عَنْهُ: أَنَّ غُلاماً لأنَاسٍ فُقَرَاءَ قَطَعَ أُذُنَ غُلامٍ لأنَاسٍ أَغْنِيَاءَ فَأَتَوْا النبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم فَلَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ شَيْئاً. رَوَاهُ أَحْمَدُ والثَّلاثةُ بإسْنَادٍ صَحيحٍ
١٠٠٠- عمران بن حصین رَضی اللَّهُ عَنْهُ میگوید: برده ای از آن مردمان فقیر، گوش برده ای از مردمان ثروتمند را برید، آنگاه (برای قضاوت و داوری) نزد پیامبرصلی الله علیه وآله و سلم آمدند، پس هیچ دیهای برایشان مقدر نکرد. احمد و «ثلاثه» با اسناد صحیح روایت کردهاند.
١٠٠١- وَعَنْ عَمْرو بْنِ شُعيْبٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّه رَضي الله عَنْهُمَا أَنَّ رَجُلاً طَعَنَ رَجُلاً بِقَرْنٍ في رُكْبَتِهِ فَجَاءَ إلى النّبي صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ: أَقِدْني فَقَالَ: «حَتى تَبْرَأَ» ثمَّ جَاءَ إلَيْهِ فَقَالَ: أَقِدْني، فَأَقاده، ثمَّ جَاءَ إلَيْهِ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ عَرَجْتُ فَقَالَ: «قَدْ نَهَيْتكَ فَعَصَيْتَني فأَبْعَدَكَ اللَّهُ وَبَطَلَ عَرَجُكَ» ثمَّ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أنْ يُقْتَصَّ مِنْ جُرْحٍ حَتى يَبْرَأَ صَاحِبُهُ. رَوَاهُ أَحْمَدُ والدَّارَقُطْني وَأُعِل بالإرْسالِ.
١٠٠١- از عمرو بن شعیب از پدرش از پدر بزرگش روایت کرده است که مردی با شاخ به زانوی فردی دیگری زد (و او را زخمی کرد) او نزد پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم آمد و گفت: قصاص مرا (از او) بگیر. فرمود: «صبر کن بهبود یابی» سپس دوباره آمد و گفت: قصاص مرا بگیر، پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم قصاص او را گرفت. پس از مدتی آمد و گفت: ای رسول خدا! من لنگ شدم. فرمود: «من تو را (از زود قصاص گرفتن) منع کردم ولی تو نافرمنی کردی، خداوند تو را (از بهبود یافتن) دور بدارد، و قصاص لنگ شدن نیز باطل شده است». سپس رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم از قصاص زخمها قبل از بهبودی فرد مجروح منع فرمود. احمد و دارقطنی روایت کردهاند، و بدلیل مرسل بودن معلول قرار داده شده است.
١٠٠٢- وَعَنْ أَبي هُرَيْرَةَ قالَ: اقْتَتَلتْ امْرَأَتَانِ مِنْ هُذَيْلٍ فَرَمَتْ إحْداهُمَا الأخْرَى بحَجَرٍ فَقَتَلَتْهَا وَمَا في بَطْنِهَا. فاخْتَصَمُوا إلى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَضى رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم أنَّ ديَةَ جَنِينِهَا غُرَّةٌ عَبْدٌ أَوْ وَليدَةٌ وَقضى بِدِيَةِ الْمَرْأَةِ عَلى عَاقِلَتِهَا وَوَرَّثهَا وَلَدَهَا وَمَنْ مَعَهُمْ فَقَالَ حمل بْنُ النّابغةِ الْهُذَليُّ: يَا رسولَ اللَّهِ كَيفَ يُغْرَمُ مَنْ لا شَربَ وَلا أَكَلَ وَلا نَطَقَ ولا اسْتَهَلَّ؟ فَمِثْلُ ذلك يُطَلُّ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «إنّمَا هذا مِنْ إخْوَانِ الكُهّانِ» مِنْ أَجْل سَجْعِهِ الذي سَجَعَ. مُتّفَقٌ عَلَيْهِ. وَأَخْرَجَهُ أَبُو دَاوُدَ والنسَائي مِنْ حَديثٍ ابْنِ عَبّاسٍ: أَنَّ عُمَرَ سَأَلَ مَنْ شَهِد قَضَاءَ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم في الجَنِينِ؟ قالَ: فَقَامَ حَمَلُ بن النّابِغَةِ فَقَالَ: كُنْتُ بَيْنَ يَدي امْرَأَتَيْنِ فَضَرَبَتْ إحْداهُمَا الأخْرَى. فَذَكَرَهُ مُخْتَصَراً وَصَحّحَهُ ابْنُ حِبّانَ والحاكِمُ.
١٠٠٢- از ابو هریره رَضی الله تَعَالَى عَنْهُ روایت است که دو تا از زنان قبیله هزیل با یکدیگر درگیر شدند، یکی از آن دو دیگری را با سنگ زد و او را و آنچه که در شکمش بود؛ کشت پس برای حل این قضیه نزد پیامبرخدا صلی الله علیه وآله وسلم آمدند، پیامبرصلی الله علیه وآله و سلم به این صورت قضاوت کرد: که دیه بچهای که در شکم بود یک برده یا یک کنیز است، وپرداخت دیه زن مقتول به عهده خویشاوندان (پدری) زن قاتل است، و وارث خونبهای زن (مقتول) فرزندانش و کسانی که با آنان هستند میباشند. آنگاه حمل بن نابغه هزیلی گفت: ای رسول خدا! چگونه برای کسی که نخورده و نیاشامیده ونه سخن گفته ونه فریاد زده است، دیه پرداخت کنیم؟ پس چنین کسی خونبها ندارد، پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «این شخص از برادر کاهنان است» بخاطر سجع بندی که در گفتارش بکار برده بود. متفق علیه.
ابوداود ونسایی از ابن عباس روایت کردهاند که: عمر رَضی الله تَعَالَى عَنْهُ سوال کرد: چه کسی در جلسه قضاوت رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم درباره جنین مقتولی (که در شکم مادرش کشته شده بود) حضور داشته است؟. حمل بن نابغه بر خاست و گفت: من دوزن داشتم که یکی دیگری را زد...) حدیث را به صورت مختصر ذکر کرد. ابن حبان و حاکم صحیح دانستهاند.
١٠٠٣- وَعَنْ أَنَسٍ أَنَّ الرُّبَيِّعَ بِنْتَ النّضر عَمّتَهُ كَسَرَتْ ثَنِيّةَ جَاريَةٍ فَطَلَبوا إلَيْهَا الْعَفْوَ فأَبَوْا فَعَرَضوا الأرْشَ فَأَبَوْا فَأَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَأَبَوْا إلا الْقِصَاصَ فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم بالْقِصاص، فَقَالَ أَنَسُ بْنُ النّضر: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَتُكْسَرُ ثَنِيّةُ الرُّبَيِّعِ؟ لا والّذِي بَعَثَكَ بالحَقِّ لا تُكْسَرُ ثَنِيّتُهَا فَقَالَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «يَا أَنَسُ كِتَابُ اللَّهِ الْقِصَاصُ» فَرَضِي الْقَوْمُ فَعَفَوْا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «إنَّ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ مَنْ لَوْ أَقْسَمَ عَلى اللَّهِ لأَبَرَّهُ». متّفَقٌ عَلَيْهِ واللّفْظُ للْبُخَاريِّ.
١٠٠٣- از انس رَضی الله تَعَالَى عَنْهُ رَضی الله تَعَالَى عَنْهُ روایت است که عمهاش ربیع بنت نضر دندان پیشین دختری (از انصار) را شکست، خویشاوندان ربیع از دختر گذشت طلب نمودند، پس آنان قبول نکردند، آنگاه به کنیز پیشنهاد پرداخت خسارت را دادند، ولی بستگان دختر قبول نکردند و گفتند: باید قصاص شود، آنگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم دستور قصاص دادند، پس انس بن نضر برادر ربیع، آمد و گفت: ای رسول خدا! آیا دندانهای ربیع شکسته میشود؟! نه، قسم به ذاتی که تو را به حق مبعوث کرده است؛ دندانهایش شکسته نمیشود، پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «ای انس! (حکم) کتاب الله قصاص است». آنگاه قوم رضایت دادند، و ربیع رابخشیدند، پیامبرخدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «از میان بند گان خدا کسانی هستند که اگر بر خدا سوگند یاد کنند، خداوند سوگند شان را نمیشکند» متفق علیه، و این لفظ بخاری است.
١٠٠٤- وَعَنْ ابنِ عَبّاسٍ رضيَ الله عَنْهُمَا قالَ: قالَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «مَنْ قُتِلَ في عِمِّيّا أَوْ رِمِّيّاً بحجَر أَوْ سَوْطٍ أَوْ عَصاً فَعَقْلُهُ عَقْلُ الْخَطأِ وَمَنْ قُتِلَ عَمْداً فَهُوَ قَوَدٌ وَمَنْ حَالَ دُونَهُ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ» أَخْرَجَهُ أَبُو دَاوُدَ والنّسَائي وابْنُ مَاجَهْ بإسْنَادٍ قَوي.
١٠٠٤- ابن عباس رَضی الله تَعَالَى عَنْهُما میگوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «کسی که بطور غیر واضح (با سببی نامشخص) یا با ضربه سنگ یا شلاق یا عصایی کشته شود، دیهاش، دیه خطا است، و کسی که به صورت عمدی کشته شود؛ پس قصاص است، و کسی که مانع (قصاص) شود، پس لعنت خدا بر او باد». ابوداود ونسایی و ابن ماجه، با اسناد قوی روایت کردهاند.
١٠٠٥- وَعَنْ ابنِ عُمَرَ رضيَ اللَّهُ عَنْهُمَا عَنِ النّبيِّ صلى الله عليه وآله وسلم قالَ: «إذا أَمْسَكَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ وَقَتَلَهُ الآخَرُ يُقْتَلُ الذي قَتَلَ وَيُحْبَسُ الّذي أَمْسَكَ» رَوَاهُ الدَّارَقُطْني مَوْصُولاً وَمُرْسَلاً وَصَحّحَهُ ابنُ الْقَطّانِ وَرجَالُهُ ثَقَاتٌ. إلا أَنَّ الْبّيْهَقِيَّ رَجّحَ الْمُرْسَلَ.
١٠٠٥-از ابن عمر رَضی الله تَعَالَى عَنْهُما روایت است که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «هرگاه فردی، فرد دیگری را نگه داشت، و کسی دیگر او را کشت، قاتل کشته میشود، و آن شخصی که او را نگه داشته، زندانی میشود» دارقطنی بصورت متصل و مرسل روایت کرده است، وابن قطان آن را صحیح دانسته است، و رجال آن ثقهاند. جز این که بیهقی مرسل را ترجیح داده است.
١٠٠٦- وَعَنْ عَبْدِ الرَّحْمن بْنِ البَيْلمَانيِّ أَنَّ النّبيِّ صلى الله عليه وآله وسلم قَتَلَ مُسْلماً بمُعَاهِدٍ وَقَالَ: «أَنَا أَوْلى مَنْ وفى بِذِمّتِهِ» أَخْرَجَهُ عَبْدُ الرَّزَّاقِ مُرْسَلاً وَوَصَلَهُ الدَّارَقُطني بِذِكْر ابْنِ عُمَرَ فِيهِ وَإسْنَادُ المَوْصُولِ وَاهٍ.
١٠٠٦- از عبدالرحمن بن بیلمانی روایت است که پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم، مسلمانی را در برابر فرد (کافر) معاهدی کشت و فرمود: «من از هر کس دیگر به وفا کردن به عهد و پیمان شایستهتر هستم». عبدالرزاق، همین طور بصورت مرسل روایت کرده، و دارقطنی با ذکر ابن عمر این روایت را به صورت متصل آورده است و اسناد متصل واه (بیارزش)است.
١٠٠٧- وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ رضيَ الله عَنْهُمَا قَالَ: «قُتِلَ غُلامٌ غِيلَةً فَقَالَ عُمَرُ: لَو اشْتَرَكَ فِيهِ أَهْلُ صَنّعَاءَ لَقَتَلْتُهُمْ بِهِ» أَخْرَجَهُ الْبُخَاري.
١٠٠٧- ازابن عمر رَضی الله تَعَالَى عَنْهُما روایت است که گفت: کودکی بطور فریب (ومخفیانه) کشته شد، عمر گفت: اگر تمام اهل صنعا در قتل این بچه شرکت میکرد؛ قطعاً همه را میکشتم. بخاری روایت کرده است.
١٠٠٨- وَعَنْ أَبي شُريحٍ الْخُزَاعِيِّ رضيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قَالَ رسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «فَمَنْ قُتِلَ لَهُ قَتيلٌ بَعْدَ مَقَالَتي هذِهِ فَأَهْلُهُ بَيْنَ خِيرَتَيْنِ: إمّا أَن يَأخُذُوا الْعَقْلَ أَوْ يَقْتُلُوا» أَخْرَجَهُ أَبُو دَاودَ والنّسائي وَأَصْلُهُ في الصحيحَيْنِ مِنْ حَديثِ أَبي هُرَيْرَةَ بمعْنَاهُ.
١٠٠٨- ابو شریح خزاعی میگوید: پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «بعد از این سخنانم هر که کسی از آنان کشته شد؛ پس خانوادهاش بین دو اختیار هستند: یا دیه بگیرند، و یا به قصاص بکشند». ابوداود، و نسایی روایت کردهاند، واصل این حدیث در صحیحین به روایت ابوهریره است.