بلوغ المرام من أدلة الأحکام - ترجمه فارسی

فهرست کتاب

٨- کتاب نکاح (ازدواج و بیان مسائل مربوط به آن)

٨- کتاب نکاح (ازدواج و بیان مسائل مربوط به آن)

٨٢٤- عَنْ عَبْدِ الله بنِ مَسْعودٍ رَضيَ الله تَعَالى عَنْهُ قالَ: قالَ لَنَا رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «يَا مَعْشَرَ الشبّابِ مَنِ اسْتطاعَ مِنكم الباءَةَ فَلْيَتَزَوَجْ، فإنّهُ أَغَضُّ للْبَصَر، وَأَحْصَنُ للْفرج وَمَنْ لمْ يستطعْ فَعَلَيْهِ بالصَّوْمِ، فإنّهُ لَهُ وِجَاءٍ». مُتّفقٌ عَلَيْه.

٨٢٤- عبدالله بن مسعود رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خطاب به ما فرمود: «ای جوانان! هر کس از شما توانایی ازدواج دارد، پس ازدواج کند، زیرا ازدواج، بهترین نگه دارنده‌ی چشم و حفاظت کننده شرمگاه است، و هر کس نمی‌تواند؛ روزه بگیرد، چون روزه (شهوت) او را کنترل می‌کند». متفق علیه.

٨٢٥- وَعَنْ أَنَس بنِ مَالكٍ رضيَ الله عَنْهُ: أَنّ النبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم حَمِدَ اللَّهَ وأَثنى عَلَيْهِ وقالَ: «لكني أَنا أُصَلِّي، وَأَنَامُ، وأَصُومُ، وأُفْطِرُ، وأَتَزوَّجُ النّساءَ، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتي فَلَيْس مني». مُتّفقٌ عَلَيْه.

٨٢٥- انس بن مالک رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم پس از حمد و ثنای خداوند، فرمود: «ولی من (در شب) نماز می‌خوانم و می خوابم، و روزه می‌گیرم و افطار می‌کنم (روزه نمی‌گیرم) و با زنان نیز ازدواج می‌کنم، پس کسی که از سنت‌های من روی بگرداند از من نیست». متفق علیه.

٨٢٦- وعنه قالَ: كانَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم يَأمُرُنَا بالبَاءَة، وَيَنْهَى عَنِ التّبَتُل نهْياً شَديداً، وَيَقُولُ: «تَزَوَّجُوا الْوَلُودَ الْودُودَ، فإني مُكاثِرٌ بكُمُ الأَنْبِيَاءَ يَوْمَ القِيامَةِ». رَوَاهُ أَحْمَدُ، وَصَحّحَهُ ابنُ حِبّانَ، وَلَهُ شَاهِدٌ عِنْدَ أَبي داودَ والنسائي وابنِ حِبّانَ مِنْ حديث مَعْقِلِ بنِ يسار.

٨٢٦- و از انس رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم به ازدواج دستور می‌داد، و از عدم ازدواج (و مجردی) به شدت منع می‌کرد، و می‌فرمود: «با زنانی که شوهرانشان بسیار دوست می‌دارند و بسیار بچه زا هستند؛ ازدواج کنید، که من در روز قیامت میان امت‌ها به کثرت شما افتخار می‌کنم».

احمد روایت کرده است، و ابن حبان صحیح دانسته است، و شاهدی نزد ابو داود و نسایی و ابن حبان از حدیث معقل بن یسار دارد.

٨٢٧- وَعَنِ أَبي هُريرة رضيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ عَنِ النبيِّ صلى الله عليه وآله وسلم قال: «تُنْكحُ الْمَرْأَةُ لأرْبَعٍ: لمالها، ولِحَسَبها، ولِجَمَالها، وَلدينها، فَاظْفَرْ بذاتِ الدِّينِ، تَربَتْ يَدَاكَ». مُتّفَقٌ عَلَيْهِ مَعَ بَقيّةِ السّبْعَة.

٨٢٧- ابو هریره رضی الله عنه می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «زن بخاطر چهار چیز ازدواج می‌شود: بخاطر ثروت و مالش، نسبش، زیبای‌اش، و دینش، پس دست‌هایت خاک آلود باد، دین دار را انتخاب کن». متفق علیه، با دیگر محدثین «سبعه» روایت کرداند.

٨٢٨- وَعَنْهُ أَنّ النبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم كانَ إذا رَفّأَ إنساناً، إذا تزوجَ، قالَ: «باركَ اللَّهُ لك، وباركَ عَلَيكَ، وَجَمَعَ بَيْنَكُمَا في خَيْرٍ». رَوَاهُ أَحْمَدُ والأرْبَعَةُ، وَصَحّحَهُ الترْمذي وابنُ خُزَيْمَةَ وابنُ حِبّانَ.

٨٢٨- و از او (ابوهریره) روایت است که که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم هرگاه به فردی (ازدواجش را) تبریک می‌گفت، می‌فرمود: «خدا وند بر شما برکت دهد و (ازدواجتان را) مبارک گرداند، و اجتماعتان (زند گی مشترکتان) را سرشار از خیر قراردهد». احمد و «أربعه» روایت کرده‌اند، وترمذی وابن خزیمه و ابن حبان صحیح دانسته‌اند.

٨٢٩- وَعَن عبْدِ اللَّهِ بنِ مَسْعودٍ رضيَ اللَّهُ عنهُ قالَ: عَلّمَنَا رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم التّشَهُّدَ في الحاجَةِ: «إن الحمْدَ للَّهِ نحْمدُه، ونستْعَيِنُهُ، وَنَسْتَغْفِرُهُ، وَنَعُوذُ بالله مِنْ شرور أَنْفُسِنَا، مَنْ يهْدِ اللَّهُ فَلا مُضِلَّ لَهُ، وَمَنْ يُضْلِلْ فَلا هاديَ لَهُ، وَأَشْهدُ أَنْ لا إله إلاَّ اللَّهُ، وَأَشْهدُ أَنَّ مُحَمّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ» وَيَقَرَأُ ثَلاثَ آياتٍ. رَوَاهُ أَحمدُ والأرْبعةُ وَحَسّنَهُ الترْمذيُّ والحاكم.

٨٢٩- عبدالله بن مسعود رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به ما تشهد (خطبه‌ی) حاجت را آموزش می‌داد که بگوییم: «براستی حمد وسپاس مخصوص خداوند است، او را سپاس می‌گوییم و از او یاری می‌طلبیم و طلب مغفرت می‌کنیم، از شرور نفسهایمان به خداوند پناه می‌بریم، هر کس را خداوند هدایت کند، کسی نمی‌تواند آن را گمراه کند، و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ کس نمی‌تواند او را هدایت کند، گواهی می‌دهم معبودی جز الله نیست، و گواهی می‌دهم که محمد بنده و رسول اوست» و سه آیه تلاوت می‌کرد. احمد و «أربعه» روایت کرده‌اند، و ترمذی و حاکم صحیح دانسته‌اند.

٨٣٠- وعَنْ جابر قال: قالَ رسُولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «إذا خَطَبَ أَحَدُكُم المرْأَةَ فإنِ اسْتطاعَ أَنْ يَنْظُرَ مِنْهَا إلى ما يدْعوهُ إلى نكاحهِا فَلْيَفْعلْ». رَوَاهُ أَحْمَدُ وأَبُو داودَ ورجالُهُ ثِقَاتٌ، وَصَحّحَهُ الحاكِمُ وَلَهُ شاهدٌ عِنْدَ التِّرْمِذيِّ والنّسائيِّ عَنِ المغِيرةِ وَعِنْدَ ابنِ مَاجَهْ وابنِ حِبّانَ مِنْ حديثِ مُحَمّدِ بنِ مَسْلَمَةَ.

٨٣٠- جابر رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: «هرگاه یکی از شما زنی را خواستگاری کرد، اگر توانست قسمتی از بدن او را نگاه کند، که او را به ازدواجش تشویق می‌کند؛ پس این کا ر را بکند».

احمد وابوداود روایت کرداند و رجال آن ثقه‌اند، و حاکم صحیح دانسته است و شاهدی نزد ترمذی و نسائی از حدیث مغیره بن شعبه دارد. و ابن ماجه و ابن حبان از حدیث محمد بن مسلمه روایت کرده‌اند.

٨٣١- وَلِمُسْلِمٍ عنْ أبي هُرَيْرَةَ رضی الله عنه أَنَّ النبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم قالَ لِرَجُلٍ تَزَوَّجَ امْرَأَةً: «أَنَظَرْتَ إليْها؟» قالَ: لا قالَ: «اذهَبْ فَانْظُرْ إليْهَا».

٨٣١- مسلم از ابو هریره رضی الله عنه روایت می‌کند که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم به مردی که قصد ازدواج با زنی را داشت، فرمود: «آیا او را دیده‌ای؟» گفت: خیر، فرمود: «برو او را ببین».

٨٣١- وَعَنْ ابْنِ عُمَرَ رضيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قال: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «لا يخطبْ أَحدُكُمْ على خطبة أَخيهِ، حَتى يَتْرُكَ الْخاطبُ قَبْلَهُ، أَوْ يأذَنَ لَهُ». مُتّفقٌ عَلَيْهِ واللفْظُ للبُخاري.

٨٣٢- از ابن عمر رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «یکی از شما بر روی خواستگاری برادرش خواستگاری نکند، تا زمانی که خواستگاری پیش از او دست بردار شود، و یا اجازه دهد». متفق علیه، و این لفظ بخاری است.

٨٣٢- وَعَنْ سَهْلِ بنِ سَعْدٍ السّاعديِّ رضيَ اللَّهُ عَنْهُ قالَ: جَاءَتِ امْرَأَة إلى رسولِ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالتْ: يا رسولَ اللَّهِ جِئْتُ أَهَبُ لكَ نَفْسي، فَنَظَرَ إلَيْهَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم، فَصَعّدَ النّظَر فيها وَصَوَّبَهُ، ثمَّ طأطأَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم رأسَهُ، فَلَمّا رَأَتِ المرأَةُ أَنّهُ لَمْ يَقْضِ فِيها شيئاً جَلَسَتْ، فَقَامَ رجلٌ مِنْ أَصحابِه، فَقَالَ: يا رَسُولَ الله إنْ لَمْ تَكُنْ لَكَ بها حَاجَةٌ فَزَوّجْنِيها، فَقَالَ: «فَهَلْ عِنْدَكَ مِنْ شيءٍ؟» فَقَالَ: لا، واللَّهِ يَا رسول اللَّهِ! فَقالَ: «اذْهَبْ إلى أَهْلِكَ، فانْظُرْ هَلْ تجدُ شَيْئاً؟» فَذَهَبَ ثمَّ رَجَعَ، فَقَالَ: لا واللَّهِ، ما وَجَدْتُ شيْئاً. فَقَالَ رَسُولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «انْظرْ وَلَوْ خَاتماً مِنْ حديد» فَذَهَبَ ثمَّ رَجَعَ، فَقَالَ: لا واللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ ولا خَاتَماً مِنْ حَديد ولكنْ هذا إزاري (- قالَ سَهْلٌ: مالهُ رداءٌ-) فَلَهَا نِصْفُهُ، فَقَال رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «مَا تَصْنَعُ بإزَاركَ؟ إنْ لَبِسْتَهُ لمْ يكُنْ عليها مِنْهُ شيءٌ، وإنْ لَبِسَتْهُ لمْ يَكُنْ عَلَيْك مِنْهُ شيءٌ»، فَجَلَسَ الرَّجُلُ، حتى إذا طَالَ مَجْلِسُهُ قَامَ، فَرآهُ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم مُوَلِّياً فَأَمَرَ بِهِ فَدُعِيَ به فَلَما جَاءَ قَالَ: «ماذا مَعَكَ مِنَ القُرْآن؟» قَالَ: مَعِي سُورةُ كذَا، وَسُورَةُ كَذا، عَدَّدَهَا، فَقَالَ: «تَقْرَؤهُنَّ عَنْ ظَهْرِ قَلْبِكَ؟» قالَ: نعمْ، قال: «اذهبْ فَقَدْ مَلَّكْتُكَهَا بما مَعَكَ مِنَ القُرْآن». مُتّفَقٌ عَلَيْهِ، واللّفْظُ لمُسْلمٍ. وفي روايةٍ قَالَ لَهُ: «انْطَلِقْ فَقَدْ زَوَّجْتُكها فَعَلِّمْها مِنَ القُرْآن». وفي رواية للبخاريِّ: «أَملكَنّاكَهَا بمَا مَعَكَ مِنَ القُرْآنِ». ولأبي داودَ عَنْ أَبي هُرَيْرَة رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: «مَا تحْفَظُ؟» قَالَ: سُورةَ البَقَرَة والتي تليها، قَالَ: «قُمْ، فَعَلِّمْهَا عِشْرينَ آيَة».

٨٣٣- سهل بن سعد ساعدی رضی الله عنه می‌گوید: زنی نزد رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم آمد و گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و سلم آمده ام تا خودم را به شما ببخشم ! پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم از سر تا پا به اونگاهی انداخت و سرش را پایین انداخت، آن زن که دید که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم چیزی نفرمود، نشست آنگاه یکی از از اصحاب بلند شد و گفت: ای رسول خدا ! اگر شما به آن نیاز نداری او را به ازدواج من در آور، پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود:

«آیا چیزی (مالی به عنوان مهریه) داری؟» گفت: بخدا قسم خیر فرمود: «پیش خانوادت برو چیزی پیدا کن» رفت و برگشت و گفت: نه، بخدا قسم، چیزی پیدا نکردم، پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «برو بگرد، اگر چه انگشتری آهنی باشد» رفت و برگشت و گفت: بخدا قسم حتی انگشتر آهنی هم پیدا نکردم، اما همین ازارم هست (سعد گوید: رداء نداشت) نیمی از او را به او می‌دهم، پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «با ازار تو چکار کند؟ اگر تو روی خودت بیندازی (چون کوچک است) او را نمی‌پوشاند، واگراو روی خود بیندازد، تو را نمی‌پوشاند» گوید: آن مرد مدت طولانی نشست و سپس بر خاست و رفت، پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم دید که می‌رود دستور داد او را صدا زدند، وقتی آمد (خطاب به) او فرمود: «آیا چیزی از قرآن یاد داری؟» گفت: فلان سوره را حفظ دارم، و سوره‌هایی را که حفظ داشت برشمرد، فرمود: «آیا آن‌ها را ازحفظ داری؟» گفت: آری ! فرمود: «برو و او را در برابر آموزش سورهایی از قرآن که حفظ داری، به ازدواج تو در آوردم».

و در یک روایت مسلم آمده: «برو او را به ازدواج تو در آوردم، پس تو چیزی از قرآن به او یاد بده».

و در یک روایت بخاری آمده: «تو را مالک او گردانیدم در ازای آنچه از قرآن یاد داری». متفق علیه و لفظ مسلم است.

و در روایت ابو داود ازابوهریره آمده: «چقدر از قرآن حفظ داری؟» گفت: سوره بقره و سوره بعد از آن را حفظ دارم، فرمود: «برخیز بیست آیه به او آموزش بده».

٨٣٤- وَعَنْ عامر بن عَبْدِ اللَّهِ بنِ الزُّبَيْرِ، عَنْ أَبيهِ رَضيَ اللَّهُ عَنْهُمْ: أَنَّ رَسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم قالَ: «أَعْلِنُوا النِّكاحَ». رَوَاهُ أَحْمدُ وصَحّحَهُ الحاكِم.

٨٣٤- عامر بن عبدالله بن زبیر از پدرش روایت می‌کند که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «ازدواج را اعلان کنید (مراسم را به طور علنی برگزار کنید)». احمد روایت کرده است و حاکم صحیح دانسته است.

٨٣٥- وَعَنْ أَبي بُرْدةَ بنِ أبي موسى عَنْ أَبيهِ رضيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُمَا قالَ: قالَ رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «لا نكاح إلا بوَليَ» رواه أَحْمَدُ والأرْبَعَة وَصَحّحَهُ ابنُ المدينيِّ والتِّرمذيُّ وابنُ حِبّانَ وأَعَلّهُ بالإرْسَالِ.

وَرَوَى الإِمَامُ أَحْمَدُ عَنِ الحَسَنِ عَنْ عمْرَانِ بْنِ الحُصَيْنِ مَرْفُوعاً: «لا نِكَاحَ إِلا بِوَلِيَ وَشَاهِدَيْن».

٨٣٥- ابو برده بن موسی از پدرش روایت می‌کند که رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: «نکاح بدون اجازه ولی صحیح نیست».

احمد و «أربعه» روایت کرده‌اند. و ابن مدینی و ترمذی و ابن حبان صحیح دانسته‌اند، وبه مرسل بودن معلول قرار داد شده است.

امام احمد از حسن از عمران بن حصین به صورت مرفوع روایت می‌کند که: «نکاح بدون اجازه ولی و دو شاهد جایز (و صحیح) نیست».

٨٣٦- وَعَنْ عائشةَ قالتْ: قالَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «أَيُّمَا امرَأَةٍ نَكَحَتْ بغَيْر إذنِ وَلِيِّهَا فَنِكاحُهَا باطل، فَإنْ دَخَلَ بها فَلَها المَهْرُ بما اسْتَحَلَّ مِنْ فَرْجِهَا، فإن اشْتَجَرُوا فالسُّلْطَانُ وَليُّ مَنْ لا وَليَّ لَهُ». أَخْرجَهُ الأربَعَةُ إلا النسائيّ، وَصَحّحَهُ أَبُو عَوَانةَ وابنُ حِبّانَ والحاكِم.

٨٣٦- عایشه رضی الله عنها می‌گوید: رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود: «هر زنی که بدون اجازه ولی خود ازدواج کند، نکاح او باطل است، اگر آن مرد با او همبستری کرد، در برابر کامجویی از او، مهریه به او تعلق می‌گیرد، و اگر (در تعیین ولی) اختلاف کردند، حاکم ولی کسی است که ولی ندارد». اربعه بجز نسائی روایت کرده‌اند، ابو عوانه و ابن حبان و حاکم صحیح دانسته‌اند.

٨٣٧- وَعَنْ أَبي هُريرةَ رضِيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قالَ: «لا تُنْكَحُ الأيّمُ حتّى تُسْتأمَرَ، ولا تُنْكَح الْبكْرُ حَتى تُسْتَأذَنَ» قالوا: يا رسولَ اللَّهِ! وَكَيْفَ إذْنُهَا؟ قالَ: «أَنْ تَسْكُتَ». مُتّفَقٌ عَلَيه.

٨٣٧- از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «زن بیوه تا با او مشورت نکرده‌اند؛ به ازدواج داده نشود، ودختر باکره تا اجازه نداده است؛ به ازدواج داده نشود» گفتند: ای رسول خدا! اجازه‌اش چگونه است؟ فرمود: «این که سکوت کند» متفق علیه.

٨٣٨- وعَنْ ابنِ عَبّاسٍ: أَنّ النّبي صلى الله عليه وآله وسلم قالَ: «الثيّبُ أَحَقُّ بِنفْسِها مِنْ وَليّها، والبِكْرُ تُسْتَأمَرُ، وإذْنُها سُكوتُهَا». رَوَاهُ مُسْلِمٌ.

وفي لَفْظٍ: «لَيْس للولي مَعَ الثّيبِ أَمْرٌ والْيَتيَمةُ تُسْتَأمَرُ». رَوَاهُ أَبُو داوُدَ والنّسائيُّ وصَحّحَهُ ابنُ حِبّانَ.

٨٣٨- ابن عباس رضی الله عنهما می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «زن بیوه در نکاح از ولی‌اش حق دارتر است، و با دوشیزه مشورت می‌شود، و سکوتش نشانه‌ی اجازه‌اش است». مسلم روایت کرده است.

و در روایت دیگر آمده: «درباره نکاح زن بیوه ولی هیچ گونه حق (واختیار) ندارد، و با دختران یتیم (که پدر ندارند) مشورت می‌شود». ابوداود ونسایی روایت کرده‌اند، وابن حبان صحیح دانسته است.

٨٣٩- وعَنْ أَبي هُرَيْرةَ رضيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ قالَ: قالَ رسولُ صلى الله عليه وآله وسلم: «لا تُزَوِّجُ المَرْأَةُ المَرْأَةَ، ولا تَزَوِّجُ المَرْأَةُ نَفْسَهَا». رَوَاهُ ابنُ ماجَهْ والدارَقُطْنيُّ، وَرجالُهُ ثِقات.

٨٣٩- از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «زن نمی‌تواند در امر ازدواج ولی زن دیگری باشد و زن نمی‌تواند خودش را به نکاح کسی در بیاورد». ابن ماجه و دارقطنی روایت کرده‌اند و رجال آن ثقه است.

٨٤٠- وَعَنْ نَافِعٍ عَنِ ابنِ عُمَرَ رَضي اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ: نهى رسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عَنِ الشِّغار، وَالشِّغارُ أَنْ يُزَوِّجَ الرَّجُلُ ابْنَتَهُ عَلى أَنْ يُزَوِّجَهُ الآخَرُ ابْنَتَهُ، وَلَيْسَ بَيْنَهُمَا صَدَاقٌ. مُتّفَقٌ عَلَيْهِ، وَاتّفَقَا مِنْ وَجْهٍ آخَرَ عَلى أنّ تَفْسيرَ الشِّغار مِنْ كَلامِ نَافع.

٨٤٠- نافع از ابن عمر رضی الله عنهما روایت می‌کند، که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم از نکاح شغار منع فرمود. و شغار آن است که مردی دخترش را به ازدواج مردی در بیاورد تا او نیز دخترش را به نکاحش در آورد، و مهریه‌ای در بین نباشد. متفق علیه، و بخاری ومسلم بر این اتفاق دارند که تفسیر شغار از کلام خود نافع است.

٨٤١- وَعَنِ ابنِ عَباسٍ رَضيَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّ جَاريَةً بكْراً أَتَتِ النّبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم، فَذَكَرَتْ أَنْ أَبَاهَا زَوَّجَهَا وَهِيَ كارهِةٌ، فَخَيّرَهَا رسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم. رَوَاهُ أَحْمَدُ وَأَبُو دَاودَ وابنُ مَاجَهْ، وأُعِلَّ بالإرْسَال.

٨٤١- ابن عباس رضی الله عنهما می‌گوید: دختری با کره نزد پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم آمد و عرض کرد که: پدرش او را به ازدواج (کسی) در آورده است در حالی که او دوست ندارد، پس رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم او را (بین قبول یا رد نکاح) مخیر گذاشت. احمد وابوداود و ابن ماجه روایت کرده‌اند، و بخاطر ارسال گفته شده معلول است.

٨٤٢- وَعَنِ الحَسَنِ عَنْ سَمُرَةَ رضيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ عَنِ النّبيِّ صلى الله عليه وآله وسلم قالَ: «أَيُّمَا امْرَأَةٍ زَوَّجَهَا وَلِيّانِ فَهِيَ للأوَّلِ مِنْهُمَا». رَوَاهُ أَحْمَدُ وَالأرْبَعَةُ، وَحَسّنَهُ التِّرْمِذيّ.

٨٤٢- حسن از سمره از پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم روایت می‌کند که فرمود: «هر زنی که دو ولی او را به نکاح در آورده؛ این زن برای مرد اولی خواهد بود». احمد و اربعه روایت کرده‌اند و ترمذی حسن دانسته است.

٨٤٣- وَعَنْ جَابرٍ رَضيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ قالَ: قَالَ رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «أَيُّمَا عَبْدٍ تَزوجَ بِغَيْرِ إذْنِ مَوَاليِهِ أَوْ أَهْلِهِ فَهُوَ عَاهرٌ». رَواهُ أَحمدُ وأبو دَاودَ وَالتِّرْمِذِيُّ، وَصَحّحَهُ، وَكَذلكَ صححهُ ابنُ حِبّان.

٨٤٣- از جابر رضی الله عنه روایت است که پیامبر خدا صلی الله علیه وآله سلم فرمود: «هر برده ای که بدون اجازه مولا و خانواده‌اش ازدواج کند او زنا کار است». احمد وابوداود و ترمذی روایت کرده‌اند، و ترمذی و نیز ابن حبان آن را صحیح دانسته‌اند.

٨٤٤- وَعَنْ أَبي هُرَيْرَةَ رَضي اللَّهُ عَنْهُ أَنْ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ: «لا يُجْمَعُ بَيْنَ الْمَرْأَةِ وَعَمّتِهَا، وَلا بَيْنَ الْمَرْأَةِ وَخَالَتِهَا». مُتّفَقٌ عَلَيْه.

٨٤٤- از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: «همزمان با زن و عمه‌اش، و با زن و خاله اش؛ در نکاح یک شخص جمع نمی‌شود». متفق علیه.

٨٤٥- وَعَنْ عُثُمَانَ رضيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ قالَ: قالَ رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «لا يَنْكِحُ الْمُحْرمُ وَلا يُنْكِحُ». رَوَاهُ مُسْلِمٌ. وَفي روَايةِ لَهُ: «وَلا يَخْطُبُ» وَزَادَ ابنُ حِبّانَ: «ولا يُخْطَبُ عَلَيه».

٨٤٥- از عثمان رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «فرد محرم ازدواج نکند، کسی را ازدواج ندهد» مسلم روایت کرده است. و در روایت دیگر آمده: «و خواستگاری نکند». وابن حبان افزوده: «خواستگاری نشود».

٨٤٦- وعَنِ ابْنِ عَبّاسٍ رضيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُمَا قالَ: تزَوَّجَ النّبي صلى الله عليه وآله وسلم مَيْمُونةَ وَهُوَ مُحْرمٌ. مُتّفقٌ عَلَيْهِ.

وَلمُسْلِمٍ عَنْ مَيْمُونَةَ نَفْسِهَا رَضِيَ اللّهُ عَنْهَا: أَنَّ النّبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم تَزَوَّجَهَا وَهُوَ حَلال.

٨٤٦- ابن عباس رضی الله عنهما می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم در حالی که محرم بود؛ با میمونه ازدواج کرد. متفق علیه.

و در روایت مسلم از خود میمونه آمده: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با او ازدواج کرد؛ در حالی که از احرام در آمده (حلال) بود.

٨٤٧- وَعَنْ عُقْبَةَ بنِ عامِر رَضي اللَّهُ عَنْهُ قالَ: قالَ رَسُولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «إنَّ أَحَقَّ الشُّرُوطِ أَنْ يُوَفى بِهِ، مَا اسْتَحْلَلْتُمْ بِهِ الْفُرُوجَ». مُتّفقٌ عَلَيْه.

٨٤٧- عقبه بن عامر رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمود: «شروطی که از همه شرطها عمل به آن بیشتر اهمیت دارد، شروطی است که بوسیله آن شرمگاه‌های زنان را (در نکاح) برای خود حلال می‌کنید».

متفق علیه.

٨٤٨- وَعَنْ سَلَمَةَ بنِ الأكْوَع قالَ: رَخّصَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عَامَ أَوْطَاسٍ في الْمُتْعَةِ ثَلاثةَ أَيّامٍ، ثمَّ نَهَى عَنْها. رَوَاهُ مُسْلمٌ.

٨٤٨- سلمه بن اکوع رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم در سال اوطاس سه روز اجازه داد که (نکاح) متعه کند، و سپس از آن نهی کرد. مسلم روایت کرده است.

٨٤٩- وَعَنْ عَليَ رضي اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ قالَ: نهى رسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عَن الْمُتْعَةِ عَامَ خَيْبَرَ. مُتّفَقٌ عَلَيْه.

٨٤٩- علی رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم در سال جنگ خیبر از (نکاح) متعه منع فرمود. متفق علیه.

٨٥٠- وَعَنْهُ رضی الله عنه: أَنَّ رَسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم نَهَى عَنْ مُتْعَةِ النِّسَاءِ، وَعَنْ أَكْلِ الحُمُر الأهْلِيّةِ يَوْمَ خَيْبَرَ. أَخْرَجَهُ السّبْعَةُ إلا أَبا داودَ.

٨٥٠- از او (علی) رضی الله عنه روایت است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم از متعه زنان، و از خوردن گوشت الاغ؛ در جنگ خیبر نهی کرد. «سبعه» بجز ابوداود روایت کرده‌اند.

٨٥١- وَعَنْ رَبيع بْنِ سَبْرَةَ عَنْ أَبيهِ رضيَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قالَ: «إني كُنْتُ أَذنْتُ لَكُمْ في الاسْتِمْتَاعِ مِنَ النِّساءِ، وَإنَّ اللَّهَ قَدْ حَرَّمَ ذلكَ إلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ، فَمَنْ كَانَ عِنْدَهُ مِنْهُنَّ شيءٌ فَلْيُخَلِّ سَبِيلَهَا، ولا تَأخُذُوا مما آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً». أَخْرَجَهُ مُسْلمٌ وأبو داودَ والنّسائيُّ وابنُ مَاجَهْ وَأَحْمَدُ وابْنُ حِبّان.

٨٥١- ربیع بن سبره از پدرش روایت می‌کند: رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «من به شما اجازه داده بودم؛ با زنان متعه کنید، و بدانید که خداوند آن را تا روز قیامت؛ حرام کرده است، هر کس زنی از متعه در اختیار دارد، رها کند، و از آنچه به آن داده است، چیزی پس نگیرد». مسلم وابو داود و نسائی و ابن ماجه و احمد و ابن حبان روایت کرده‌اند.

٨٥٢- وَعَنِ ابنِ مَسْعودٍ رضيَ الله عَنْهُ قَالَ: لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم الْمُحَلِّلَ والمحَلَّلَ له.

رَوَاهُ أَحْمدُ والنّسائيُّ والترمذيُّ، وصحّحَهُ، وفي البابِ عَنْ عَليَ، أَخْرَجَهُ الأربعةُ إلا النّسَائيّ.

٨٥٢- ابن مسعود رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم حلال کننده و کسی که برایش حلاله می‌شود، لعنت کرده است.

احمد ونسائی و ترمذی روایت کرده‌اند، و ترمذی صحیح دانسته است، و در همین باب حدیثی از علی رضی الله عنه است که اربعه بجز نسایی روایت کرده است.

٨٥٣- وَعَنْ أبي هُرَيْرةَ قال: قَالَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «لا يَنْكِحُ الزَّاني المَجْلُودُ إلا مِثْلَهُ». رَوَاهُ أحمَدُ وأَبو داودَ، ورجالُهُ ثُقات.

٨٥٣- از ابوهریره رضی الله عنه روایت است رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «مرد زنا کاری که تازیانه خورده است، ازدواج نکند، مگر با (زنی) مثل خودش». احمد وابوداود روایت کرده‌اند، و رجال آن ثقه‌اند.

٨٥٤- وَعَنْ عَائِشَةَ رضيَ اللَّهُ عَنْهَا قالتْ: طَلّقَ رجُلٌ امرَأَتَهُ ثَلاثاً، فَتَزَوَّجَهَا رَجُلٌ، ثمَّ طَلّقَهَا قَبْلَ أَنْ يَدْخُلَ بَها، فَأَرَادَ زَوْجُهَا الأوَّلُ أَنْ يتزوَّجَها، فسئِلَ رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله وسلم عَنْ ذلك فَقَالَ: «لا حتّى يَذُوقَ الآخَرُ مِنْ عُسَيْلَتِهَا ما ذَاقَ الأولُ». مُتّفقٌ عَلَيْهِ، واللّفظُ لمُسْلم.

٨٥٤- عایشه رضی الله عنها می‌گوید: مردی زنش سه طلاقه داده بود، آن زن با مردی دیگر ازدواج کرد، و آن مرد پیش از همبستری او را طلاق داد، شوهر اولش خواست با او ازدواج کند، لذا از پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم دراین باره سؤال کرد، فرمود: «خیر، تا شوهر دیگرمانند شوهر اول، از او کامجویی کند». متفق علیه. این لفظ مسلم است.