٧- صفت (چگونگی) نماز
٢١٠- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ الله عَنْهُ أَنَّ النَّبِيّ صلى الله عليه وآله وسلم قَالَ: «إِذَا قُمْتَ إلَى الصَّلاةِ فَأَسْبِغِ الْوُضُوءَ ثُمَّ اسْتقَبِلِ الْقِبْلَةَ فَكَبَّرْ ثُمَّ اقْرَأْ مَا تَيَسّرَ مَعَكَ مِنَ الْقُرُآنَ ثُمَّ اركْعْ حَتَى تَطْمَئِنَّ رَاكِعاً ثُمَّ ارْفَعْ حَتَّى تَعْتِدِلَ قَائِماً ثُمَّ اسْجُدْ حَتَى تَطْمَئنَّ سَاجِداً ثُمَّ ارْفَعْ حَتَى تَطْمَئِنَّ جَالِساً ثُمَّ اسْجُدْ حَتَى تَطْمَئِنَّ سَاجِداً ثُمَّ افْعَلْ ذَلِكَ فِي صَلاتِكَ كُلِّهَا». أخرجه السَّبْعَةُ وَاللَّفْظُ لِلْبُخَارِيِّ وَلابْنِ مَاجَهْ بِإِسْنَادِ مُسْلِمِ: «حَتَّى تَطْمَئِنَّ قَائِماً». وَمِثْلُهُ فِي حَدِيثِ رِفَاَعَةَ بْنِ رَافِعِ عِنْدَ أَحْمَدَ وَابْنِ حَبَّانَ: «حَتَّى تَطُمَئِنَّ قَائِماً». وَلأَحْمَدَ: «فَأَقمْ صُلْبَكَ حَتَّى تَرْجعَ الْعظَامُ».
وَلِلْنِّسَائِيِّ وَأَبِي دَاوُدَ مِنْ حَديِثِ رِفَاعَةَ بْنِ رَافِعِ: «انها لا تَتِمُّ صَلاةُ أَحَدِكُمْ حَتَّى يُسْبِغع الْوضُوءَ كَمَا أَمَرَهُ الله تَعَالَى ثُمَّ يُكَبِّرَ الله تَعَالَى وَيَحْمَدَهُ وَيُثْنَی عَلَيْهِ». وَفِيهَا: «فَإنْ كَانَ مَعَكَ قُرْآنٌ فَاقَرَأْ وَإِلا فَاحْمَدِ الله وَكَبِّرْهُ وَهَلِّلْهُ».
وَلأَبِي دَاوُدَ: «ثُمَّ اقْرأْ بِأْمِّ الْكِتابِ وَبِمَا شَاءَ الله». وَلابْنِ حِبَّانَ: «ثُمَّ بِمَا شِئْتَ».
٢١٠- از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هر گاه خواستی نماز بخوانی به نحوه احسن وضو بگیر، سپس رو به قبله تکبیر بگو و سپس هر چه از قرآنی برایت مسیر است بخوان؛ سپس با آرامش کامل، رکوع کن و پس از بلند شدن از رکوع راست بایست، و سپس به سجده برو، و این روش را در تمام نمازهایت انجام بده». سبعه روایت کردهاند و این لفظ بخاری است.
در سنن ابن ماجه با اسناد مسلم آمده: «پس از بلند شدن از رکوع با آرامش کامل بایست». و مانند همین حدیث را احمد و ابن حبان از رفاعه بن رافع بن مالک روایت کردهاند: «تا با آرامش کامل بایستی».
و در روایت احمد آمده: «پشتت را راست کن؛ تا هر استخوان به جای خود باز گردد». نسائی و ابوداوود از حدیث رفاعه بن رافع روایت کردهاند «باید دانست که نماز یکی از شما کامل نیست؛ مگر اینکه به نحوه احسن همانطور که خداوند دستور داده است وضو گیرد و با گفتن تکبیر (نمازش را شروع کند) و سپس حمد و ثنای خداوند را بجای آورد».
و در آن آمده: «اگر از قرآن حفظ داری بخوان و گرنه الحمد لله، الله اکبر و لا اله الا الله بگو».
و در روایت ابوداوود آمده: «سپس سورهی فاتحه و آنچه خواست خداوند باشد، بخوان».
و در روایت ابن حبان آمده: «سپس هر چه خواستی (بخوان)».
٢١١- وعن أبي حُميدٍ السّاعدي رضي الله تعالى عنه قالَ: رأيتُ رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم إذا كَبّرَ جعلَ يَدَيْهِ حَذْوَ مَنْكبيه وإذا رَكَعَ أمْكنَ يديهِ من ركبتيْهِ ثمَّ هَصَرَ ظهرَهُ فإِذ رفعَ رأسه استَوى حتى يعُودَ كُل فَقَارٍ مَكَانَهُ فإذا سجدَ وضَعَ يديْهِ غَيْرَ مُفْترشٍ ولا قابضهما واستقبل بأطرافِ أصابع رجْليْه القِبْلة وإذا جلس في الرَّكْعتين جلس على رجْله اليُسرى ونَصَبَ الْيُمنى وإذا جلس في الرَّكْعةِ الأخيرة قدَّمَ رجْلهُ اليُسْرَى ونَصَبَ الأخْرى وقعدَ على مقْعدَتِهِ. أخرجه البخاري.
٢١١- ابو حمید ساعدی رضی الله عنه گوید: رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم را دیدم که هرگاه در نماز تکبیرمی گفت دستهایش را تا برابر شانه هایش بلند میکرد و چون به رکوع میرفت با کف دستها زانوهایش را محکم میگرفت و پشتش را راست میکرد. (به گونهای که سر و کمرش با هم برابر بود) سرش رد که از رکوع بلند میکرد چنان راست میایستاد که هر یک از استخوانها بر جای خود قرار میگرفت. پس هر گاه به سجده میرفت دستهایش را طوری بر زمین میگذاشت که نه باز بود و نه آنها را میچسپاند، و نوک انگشتان پایش را به طرف قبله قرار میداد، و در تشهد اول روی پای چپ مینشست و پای راستش را نصب میکرد، و بر مقعد (نشیمنگاه) مینشست.
٢١٢- وعن عليِّ بن أبي طالب رضي الله عنه عنْ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: أنّهُ كان إذا قام إلى الصلاة قالَ: «وجّهْتُ وجْهي للذي فَطَرَ السّمواتِ والأرض» إلى قوله: «... منَ المُسْلمين، اللهمَّ أنت الملك لا إلهَ إلاَّ أنت أَنْت ربِّي وأنا عَبْدُك..» إلى آخره. رواهُ مُسْلمٌ وفي رواية له: إنَّ ذلك في صلاة الليل.
٢١٢- علی بن ابیطالب رضی الله عنه روایت میکند که هر گاه رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم برای نماز بر میخاست میفرمود: «چهره ام را در برابر ذاتی قرار دادم که آسمانها و زمین را پدید آورد..» تا آنجا که میگوید: «.. مرا از مسلمانان قرار بده، خداوندا تو پادشاهی و معبود بر حقی جز تو نیست، تو پروردگار منی ومن بندهی توام...» مسلم روایت کرده، و در روایت دیگر مسلم آمده: که این (دعا) را در نماز شب میخواند.
٢١٣- وعنْ أبي هُريرة رضي الله عنه قالَ: كان رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إذا كبّرَ لِلصَّلَاةِ سَكَتَ هُنَيْهَةً قَبْلَ أَنْ يقْرأَ فسَأَلْتُهُ فقالَ: «أقولُ: اللّهُمَّ باعدْ بيْني وبَيْنَ خطاياي كما باعدْتَ بين المشرق والمغْرِبِ اللَّهُمَّ نقِّني من خَطايايَ كما ينقّى الثّوبُ الأبيض من الدَّنس اللهُمَّ اغسلني من خطايايَ بالماءِ والثلجِ والبرَدِ». متفق عليه.
٢١٣- از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم هر گاه برای نماز تکبیر میگفت اندکی قبل از قرائت سکوت میکرد، در این باره از ایشان سؤال کردم که چه میگوید؟فرمود: «میگویم: خداوندا! بین من و گناهانم به اندازهی فاصلهی مشرق و مغرب فاصله بینداز خداوندا! مرا از گناهانم پاک کن همانطور که لباس سفید از چرک پاک میشود، خداوندا! گناهانم را با آب برف و تگرگ بشوی». متفق علیه.
٢١٤- وعن عمر رضي الله عنه أنه كانَ يقولُ: سُبحانك اللهُمَّ وبحمدِكَ وتَبَارَكَ اسمُك وتعالى جَدُّكَ ولا إله غيرُكَ رواهُ مُسْلمٌ بسَنَدٍ منقطعٍ. ورواهُ الدارقطني موصولاً وموقُوفاً. ونحوه عنْ أبي سعيد الخُدْري رضي الله عنه مرفوعاً، عنْدَ الخمسة.
وفيه: وكان يقولُ بعد التّكبير: «أعوذُ بالله السميع العليم من الشيطان الرَّجيم من همزهِ ونفْخهِ ونَفْثِهِ».
٢١٤- از عمر رضی الله عنه روایت است که در دعای استفتاح میگفت: خداوندا! تو پاکی و تو را به ستایشی که شایستهی آنی، سپاس میگویم، نام تو با برکت است و مقام تو بلند است و معبود بر حقی غیر از تو نیست. مسلم با سند منقطع، و دارقطنی با سند متصل وهمچنین موقوف روایت کرده است.
و «خمسه» مانند این از ابو سعید خدری روایت کردهاند و در آن آمده: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم بعد از تکبیر میگفت: «به خداوند شنوای و آگاه پناه میبرم از (شر) شیطان رانده شده؛ از دیوانگیاش وتکبرش وشعرش».
٢١٥- وعن عائشة رضي الله عنها قالت: كان رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يَسْتفتِح الصَّلاةَ بالتّكبير والقِرَاءَةَ بالحمد لله ربِّ العالمين، وكانَ إذا رَكَعَ لم يشْخِصْ رأسَهُ ولمْ يُصَوِّبْهُ ولكنْ بيْن ذلك، وكان إذا رَفَعَ من الركُوع لم يسْجُد حتى يسْتوي قائماً، وكانَ إذا رفَعَ رأسَهُ منَ السّجود لم يسْجُدْ حتى يسْتويَ جَالِساً، وكانَ يقُولُ في كُلِّ ركعتين التّحِيَّةَ، وكان يَفْرشُ رجْلَهُ اليُسْرى ويَنْصِبُ الْيمنى، وكانَ ينْهى عنْ عُقْبَةِ الشّيطان وينهى أنْ يفترشَ الرَّجل ذراعيهِ افْتراشَ السّبُع، وكان يخْتمُ الصَّلاة بالتسليم. أَخْرَجَهُ مُسْلمٌ ولَهُ عِلّةٌ.
٢١٥- از عائشه رضی الله عنها روایت است رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم نماز را با تکبیر و قرائت را با الحمد لله رب العالمین (سوره فاتحه) شروع میکرد و چون به رکوع میرفت سرش با کمرش برابر بود؛ نه بالا تر و نه پایین تر؛ و وقتی سرش را از رکوع بلند میکرد؛ به سجده نمیرفت تا آن که راست میایستاد و چون سرش را از سجده بلند میکرد و راست مینشست و بعد به سجدهی دوم میرفت و در هر دو رکعت التحیات میخواند و وقتی برای تشهد اول مینشست؛ پای چپش را فرش میکرد و پای راستش را نصب میکرد، واز نشستن شیطان (روی دو پای نصب شده) و فرش نمودن ساعدها همانند حیوانات درنده (سگ، گرگ...) نهی میکرد، و نماز را با سلام تمام میکرد. مسلم روایت کرده است و در آن علتی وجود دارد.
٢١٦- وعن ابن عُمَرَ رضي الله عنهما أنَّ النبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم كان يرفعُ يديْهِ حَذْوَ مَنْكبيهِ إذا افْتَتَحَ الصَّلاةَ وإذَ كَبّرَ للرُّكوعِ وإذا رفع رأسهُ منَ الرُّكوعِ. متفق عليه. وفي حديث أبي حُميدٍ عند أبي داود: يرفعُ يديهِ حتى يحاذي بِهِمَا مَنْكبيه، ثمَّ يكبرُ. ولمسلم: عن مالك بن الْحُوَيْرثِ نحو حديث ابن عُمَرَ لكن قالَ: حتى يحاذي بهمَا فُروع أُذُنَيْهِ.
٢١٦- از ابن عمر رضی الله عنها روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم در آغاز نماز و هنگام گفتن تکبیر رکوع و هنگام بلند شدن از رکوع، دستهایش را تا برابر شانهها بلند (رفع الیدین) میکرد. متفق علیه.
و در روایت ابوداوود از ابوحمید (ساعدی) آمده: دستهایش را تا برابر شانه هایش بلند میکرد، سپس تکبیر میگفت. و در صحیح مسلم از مالک بن حویرث رضی الله عنه که به مانند حدیث ابن عمر روایت شده ودر آن آمده است که: «تا برابر نرمه گوشهایش بلند میکرد».
٢١٧- وعن وائل بن حُجْر قالَ: صَلّيْتُ مع النبيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فوضَعَ يدَهُ الْيُمْنَى على يدهِ اليُسْرى على صدره. أخْرَجَهُ ابنُ خُزَيْمَةَ.
٢١٧- ازوائل بن حجر رضی الله عنه روایت است که گفت: با پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم نماز خواندم، دست راستش را بر دست چپ؛ بر روی سینهاش گذاشت. ابن خزیمه روایت کرده است.
٢١٨- وعن عبادة بنِ الصّامتِ قالَ: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «لا صَلاةَ لمَنْ لمْ يقرَأْ بأُمِّ القرآن». متفقٌ عليه.
وفي رواية لابن حبّان والدَّارقُطنيِّ: «لا تُجْزىء صلاةٌ لا يُقْرَأ فيها بفاتحة الكتاب». وفي أُخرى لأحْمَد وأبي داود والترمذي وابن حِبّان: «لَعلّكُمْ تقْرَءون خَلْف إمامِكُمْ؟» قُلنا: نعم. قال: «لا تَفْعلوا إلَّا بفاتحة الكتاب فإنهُ لا صلاةَ لمنْ لمْ يقرأ بها».
٢١٨- از عباده بن صامت رضی الله عنه روایت است که رسول صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «نماز کسی که سورهی فاتحه را نخواند صحیح نیست».
متفق علیه و در روایت ابن حبان و دار قطنی آمده: «نمازی که سوری فاتحه در آن خوانده نشود کامل نیست». و در روایتی دیگر که احمد و ابوداوود ترمذی و ابن حبان روایت کردهاند آمده: که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم خطاب به اصحاب فرمود: «شاید شما پشت سرامامتان قرائت میخوانید؟» گفتیم: آری! فرمود: «این کار را نکنید، بجز (خواندن) سورهی فاتحه، چون نماز کسی که سورهی فاتحه را نخواند، صحیح نیست».
٢١٩- وعن أنس رضي الله عنه أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم وأبا بكر وعُمَر كانوا يَفْتَتِحُونَ الصَّلاة بالحمد لله ربِّ العالمين. متفق عليه. زاد مسلمٌ: لا يَذكرونَ بسم الله الرحمن الرحيم في أوَّل قِراءةٍ ولا في آخرها. وفي رواية لأحمَدَ والنسائي وابن خُزيمة: لا يَجْهَرون ببسمِ الله الرَّحمنِ الرحيمِ. وفي أُخرى لابن خُزيمة: كانوا يُسرونَ. وعلى هذا يحمل النّفيُ في رواية مسلم خلافاً لمنْ أَعَلّها.
٢١٩- از انس رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم و ابوبکر و عمر نماز را با خواندن سورهی فاتحه شروع میکردند. متفق علیه.
مسلم افزوده: بسم الله الرحمن الرحیم را در اول و آخر قرائت نمیخواندند.
در روایت احمد، نسائی و ابن خزیمه آمده بسم الله الرحمن الرحیم را بصورت جهری نمیخواندند. و در روایتی دیگر از ابن خزیمه آمده: بسم الله را آهسته میخواندند.
و نفی که در روایت مسلم آمده؛ حمل بر نفی خواندن جهری است، بر خلاف کسانی که این روایت مسلم را معلول دانستهاند.
٢٢٠- وعنْ نُعَيْمِ المُجْمِر قالَ: صَلّيتُ وراءَ أبي هريرة رضي الله تعالى عنه. فقرأ بسم الله الرَّحمن الرَّحيم ، ثمَّ قرأ بأُمِّ القُران حتى إذا بلغ «ولا الضَّالين» قال: «آمين» ويَقولُ كُلّما سجدَ وإذا قامَ من الجلوس: الله أكبرُ ثمَّ يقول إذا سَلّمَ: والذي نفسي بيده إني لأشْبَهُكُمْ صلاةً برسول الله صلى الله عليه وآله وسلم. رواهُ النسائي وابنُ خُزَيْمَةَ.
٢٢٠- نعیم مجمر میگوید: پشت سر ابوهریره نماز خواندم بسم الله الرحمن الرحیم را خواند و سپس سورهی فاتحه را خواند تا به «ولا الضالین» رسید بعد از آن «آمین» گفت و هر بارکه به سجده میرفت وهر گاه از نشستن بلند میشد «الله اکبر» میگفت و بعد از سلام گفت: سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست نماز من از همهی بیشتر به نماز رسول الله شباهت دارد. نسائی و ابن خزیمه روایت کردهاند.
٢٢١- وعن أبي هُريرة رضي الله عنه قال: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «إذا قرأتُمُ الفاتحة فاقْرَءُوا: بسم الله الرَّحمن الرحيم فإنها إحْدى آياتها». رواه الدارقطني وصَوَّبَ وَقْفَهُ.
٢٢١- از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هر گاه سورهی فاتحه را قرائت کردید، پس بسم الله الرحمن الرحیم را نیز بخوانید که یکی از آیات آن است». دارقطنی روایت کرده و موقوف بودنش را درست دانسته است.
٢٢٢- وعَنْهُ قالَ: كان رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم إذا فرَغَ من قراءة أُمِّ القران رَفَعَ صَوْته وقال: «آمين». رواهُ الدارقطني وحسّنهُ. والحاكمُ وصحّحهُ. ولأبي داود والترمذي من حديث وائلْ بنِ حُجْرٍ نحوهُ.
٢٢٢- وازاو (ابوهریره) رضی الله عنه روایت است که گفت: هر گاه رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم قرائت سورهی فاتحه را تمام میکرد، با صدای بلند «آمین» میگفت. دارقطنی روایت کرده و حسن دانسته است، و حاکم این روایت را صحیح دانسته و ابوداود و ترمذی به همین معنا از وائل بن حجر روایت کردهاند.
٢٢٣- وعنْ عَبْدِ الله بنِ أبي أَوْفَى رضي الله عنهُ قالَ: جاءَ رَجلٌ إلى النبيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فَقَالَ: إني لا أسْتطيعُ أنْ آخذَ منَ القُرآنِ شيئاً فعَلّمني ما يُجزئُني عنه. فقال: «قُل: سُبحان الله والحمدُ لله ولا إلهَ إلا الله والله أكبرُ ولا حوْل ولا قوةَ إلا بالله العلي العظيم» الحديث. رواهُ أحْمدُ وأبو داود والنسائي، وصحّحهُ ابنُ حِبّان والدارقطني والحاكم.
٢٢٣- از عبدالله بن ابی اوفی رضی الله عنه روایت است که مردی نزد پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم آمد و گفت: من نمیتوانم چیزی از آیات قرآن حفظ کنم، لذا به من چیزی بیاموز که بجای قرآن بخوانم و مرا کفایت کند.
پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «بگو: سبحان الله والحمدلله ولا إله إلا الله، والله أکبر ولا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظیم». تا آخر حدیث.
احمد و ابوداوود، نسائی روایت کردهاند و ابن حبان و دارقطنی و حاکم آن را صحیح دانستهاند.
٢٢٤- وعن أبي قتادَة رضي الله عنهُ قالَ: كان رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يُصَلي بنا فيَقْرأُ في الظُّهر والعصر في الركعتين الأوليَيْن بفاتحة الكتاب وسُورتين ويسمعنا الآية أحياناً ويُطَوِّلُ الرَّكْعةَ الأولى ويقرأُ في الأخْريَيْن بفاتحة الكتاب. متفقٌ عليه.
٢٢٤- ابوقتاده رضی الله عنه گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم برای ما نماز (جماعت) میخواند و در نمازهای ظهر و عصر در رکعت اول سورهی فاتحه و دو سورهی دیگر قرائت میکرد و گاهی برخی آیات را به گونهای میخواند که ما میشنیدیم و رکعت اول را طولانی میکرد و در دو رکعت آخر سورهی فاتحه را میخواند. متفق علیه.
٢٢٥- وعن أبي سعيد الخُدري رضي الله عنه قال: كُنّا نحْزُرُ قيامَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم في الظُّهر والعصْر فَحَزَرْنَا قيامَهُ في الرَّكعتين الأوليين من الظُّهْر قَدْر: ﴿الٓمٓ ١ تَنزِيلُ﴾ [السجدة: ٢] وفي الأخْريَين قَدْر النّصف منْ ذلك. وفي الأوليَيْن من العصر على قَدْر الأخريينِ مِنَ الظُّهر والأخْرَيين على النِّصف من ذلك. رواه مُسلمٌ.
٢٢٥- ابو سعید خدری رضی الله عنه گوید: ما (مقدار قیام) رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم را در نمازهای ظهر و عصر تخمین میزدیم در دو رکعت اول نماز ظهر به اندازهی سورهی سجده ﴿الٓمٓ ١ تَنزِيلُ﴾ [السجدة: ٢] قرائت میخواند و در دو رکعت آخر ظهر به اندازهی نصف این سوره قرائت میخواند و قرائت ایشان در دو رکعت اول عصر به اندازهی قرائت در دو رکعت آخر ظهر بود و در دو رکعت آخر به اندازهی نصف دو رکعت اول عصر، قرائت میخواند. مسلم روایت کرده است.
٢٢٦- وعن سليمان بن يسار قال: كان فلانٌ يطيل الأوليَين منَ الظُّهر ويخفّف العصْر ويقرأ في المغرب بقصار المُفَصَّل وفي العِشاءِ بوَسَطه وفي الصُّبح بطوالِهِ. فقال أبو هُريرة: ما صَلّيتُ وراءَ أحَدٍ أشْبَهَ صلاةً برسول الله صلى الله عليه وآله وسلم مِنْ هذا. أخرجَهُ النسائي بإسنادٍ صحيح.
٢٢٦- از سلیمان بن یسار روایت است که گفت: فلانی دو رکعت اول نماز ظهر را طولانی میکرد و نماز عصر را کوتاه میخواند و در نماز مغرب قصار مفصل و در نماز عشاء اوسط مفصل و در نماز صبح از (سوره های) مفصل طولانی را میخواند، ابوهریره رضی الله عنه گفت: پشت سر هیچ کسی نماز نخوانده ام که نمازش به اندازهی این با نماز پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم شباهت داشته باشد. نسائی با اسناد صحیح روایت کرده است.
٢٢٧- وعَنْ جُبَيْر بن مُطعمٍ رضي الله عنه قالَ: سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يقرأُ في المغْرب بالطُّور. متّفقٌ عليه.
٢٢٧- از جبیربن مطعم رضی الله عنه روایت است که گفت: من شنیدم پیامبر خدا صلى الله علیه وآله وسلم در نماز مغرب سورهی طور را قرائت میکرد. متفق علیه.
٢٢٨- وعن أبي هُريرة رضي الله عنهُ قالَ: كان رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يَقْرَأُ في صلاة الفجر يَوْمَ الجُمُعةِ ﴿الٓمٓ ١ تَنزِيلُ﴾ [السجدة: ٢] و ﴿هَلۡ أَتَىٰ عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ﴾ [الإنسان: ١] متّفق عليه وللطبراني منْ حديث ابن مسْعودٍ: يديم ذلك.
٢٢٨- از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم در نماز صبح جمعه سورهی سجده ﴿الٓمٓ ١ تَنزِيلُ﴾ [السجدة: ٢] و (سورهی دهر) ﴿هَلۡ أَتَىٰ عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ﴾ [الإنسان: ١] را قرائت میکرد. متفق علیه. و طبرانی همین حدیث را از ابن مسعود رضی الله عنه روایت کرده است، و در آن آمده: «همیشه این کار را میکرد».
٢٢٩- وعن حُذيفةَ رضي الله عنه قالَ: صَلّيْتُ مع النبي صلى الله عليه وآله وسلم فَمَا مَرّتِ به آية رحْمةٍ إلا وَقَفَ عنْدها يسْأَلُ، ولا آية عَذَاب إلَّا تَعوَّذ منها. أخرجهُ الخمسة، وحسنه الترمذي.
٢٢٩- حذیفه رضی الله عنه میگوید: با پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم نماز خواندم هیچ آیه ای از آیات رحمت قرائت نمیکرد مگر اینکه توقف میکرد، و از خداوند طلب رحمت میکرد؛ و هیچ آیه ای از آیات عذاب را قرائت نمیکرد؛ مگر اینکه از آن به خدا پناه میبرد. خمسه روایت کرده است و ترمذی آن را حسن دانسته است.
٢٣٠- وعن ابن عبّاس رضي الله عنهما قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «ألا وإني نُهيت أن أقرأَ القرآن راكعاً أو ساجداً، فأما الرُّكوع فعَظِّمُوا فيه الرَّبَّ، وأمّا السُّجُودُ فاجْتَهِدُوا في الدُّعاءِ، فقمنٌ أَنْ يُستجابَ لكُم». رَوَاهُ مُسلمٌ.
٢٣٠- ابن عباس رضی الله عنها میگوید: رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هان بدانید! که من از قرائت در حالت رکوع و سجود نهی شدهام، در رکوع عظمت خداوند را بگوئید، و سجود؛ تلاش کنید که به کثرت دعا کنید؛ چرا که شایسته و امید است که برای شما اجابت شود». مسلم روایت کرده است.
٢٣١- وعن عائشة رضي الله عنها قالتْ: كان رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم يقولُ في ركوعهِ وسجوده: «سبحانك اللهمَّ ربّنا وبِحَمْدكَ اللّهمَّ اغفرْ لي». مُتّفقٌ عليه.
٢٣١- از عائشه رضی الله عنها روایت است که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم در رکوع و سجده هایش میگفت: «خدایا تو پاکی! ای پروردگار، تو را سپاس میگویم، خداوندا! گناهانم را مغفرت کن». متفق علیه.
٢٣٢- وعن أبي هريرة رضي الله عنه قال: كان رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إذا قامَ إلى الصلاة يكبِّرُ حين يقُومُ ثمَّ يكبّرُ حين يركعُ ثم يقولُ: «سَمِعَ الله لمن حمده» حين يرفعُ صُلبه من الرُّكوع ثمَّ يقولُ وهو قائمٌ: «ربنا ولكَ الحمْدُ» ثمَّ يكبِّر حين يهْوى ساجداً ثمَّ يكبِّر حين يرْفعُ رأسَهُ ثمَّ يكبِّر حين يسْجُدُ ثمَّ يكبِّر حينَ يرْفعُ ثم يفْعَلُ ذلكَ في الصلاةِ كُلِّها ويُكبِّرُ حين يقومُ من الثِّنْتَيْن بَعْدَ الجُلوس. متّفقٌ عليه.
٢٣٢- ابوهریره رضی الله عنه میگوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم برای نماز میایستاد تکبیر میگفت و بعد از آن هنگامی که به رکوع میرفت تکبیر میگفت و بعد از بلند شدن از رکوع «سمع الله لمن حمده» میگفت و در حالی که ایستاده بود میگفت: «ربنا لک الحمد» چون به سجده میرفت تکبیر میگفت، و پس بعد از بلند کردن سرش از سجده تکبیر میگفت، و هنگامی که سجده دوم را بجا میآورد تکبیر میگفت، سپس هنگام بلند شدن از آن تکبیر میگفت، آنگاه این عمل را در تمام نماز انجام میداد؛ و بعد از نشستن در تشهد اول، هنگامی که بلند میشد تکبیر میگفت. متفق علیه.
٢٣٣- وعن أبي سعيد الخُدري رضي الله عنه قالَ: كانَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم إذَا رفعَ رأسَهُ منَ الرُّكوعِ قالَ: «اللهُمَّ رَبّنا لكَ الحمْدُ ملءَ السّموات والأرض وملءَ ما شئتَ من شيءٍ بَعْدُ أَهْلَ الثّناءِ والمَجْد أحَقُّ ما قال العَبْدُ وكلُّنا لكَ عَبْدٌ اللهُمَّ لا مانعَ لما أعْطيتَ ولا مُعطِي لما مَنَعْتَ ولا يَنْفَعُ ذا الجدِّ مِنْكَ الجَدُّ». رواه مسلم.
٢٣٣- ابو سعید خدری رضی الله عنه میگوید: رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم هر گاه سرش از رکوع بلند میکرد، میفرمود: «خداوندا! ای پروردگار ما سپاس و ستایش شایستهی توست، سپاسی که به اندازهی پری آسمانها زمین و پری هر چیز دیگر که تو بخواهی، تو سزاوار و شایسته مدح و بزرگواری هستی و تو از آنچه بنده میگوید شایسته تری! همهی ما بندهی تو هستیم، خداوندا آنچه عطا کنی مانعی برای آن نیست و از آنچه منع کنی کسی را یارای دادن نیست! و مال و دارای سودی ندارد، هر نفعی از هستی (واز فضل و لطف) توست». مسلم روایت کرده است.
٢٣٤- وعن ابن عباس رضي الله عنهما قالَ: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «أُمِرْت أن أَسْجُدَ على سبعة أعظمٍ: على الْجَبْهَةِ - وأَشَارَ بيدهِ إلى أَنفِهِ - واليَدَيْن والرُّكْبتَيْن وأَطْرَافِ القدمَين». متّفقٌ عليه.
٢٣٤- ابن عباس رضی الله عنهما میگوید: رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «مأمور شدهام که بر هفت استخوان (عضو) سجده کنم: پیشانی، - و با دستش به بینیاش اشاره کرد- دو کف دست، دو زانو و سر انگشتان دو پا». متفق علیه.
٢٣٥- وعن ابن بُحَيْنَةَ أنَّ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: كان إذا صلى وسجد فرَّج بين يديه حتى يبدو بياضُ إبطيه. متفق عليه.
٢٣٥- ابن بحینه رضی الله عنه میگوید: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم هر گاه نماز میخواند و به سجده میرفت دستانش را چنان از پهلو دور میکرد که سفیدی زیر بغلهایش آشکار میشد. متفق علیه.
٢٣٦- وعن البراءِ بن عازبٍ رضي الله عنه قال: قالَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «إذا سَجَدْتَ فَضَعْ كفّيك وارْفعْ مرفقيْك». رواه مسلمٌ.
٢٣٦- براء بن عازب رضی الله عنه گوید: که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هنگامی که به سجده رفتی کف دستهایت را (به زمین) بگذار، و آر نجهایت را (از زمین) بلند کن». مسلم روایت کرده است.
٢٣٧- وعن وائل بن حُجْر رضي الله عنه أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم: كان إذا ركعَ فَرَّجَ بين أصابعهِ وإذا سَجَدَ ضَمَّ أَصَابَعَهُ. رواه الحاكِمُ.
٢٣٧- وائل بن حجر رضی الله عنه گوید: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم هنگامی که رکوع مینمود بین انگشتان دستانش فاصله میانداخت، و چون به سجده میرفت انگشتانش را به هم میچسباند. حاکم روایت کرده است.
٢٣٨- وعن عائشة رضي الله عنها قالتْ: رأيتُ رسُول الله صلى الله عليه وآله وسلم يُصَلي مُتربّعاً. رواهُ النسائي وصحّحه ابنُ خُزيمة.
٢٣٨- عائشه رضی الله عنها میگوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم را دیدم که چهار زانو نماز میخواند. نسائی روایت کرده، و ابن خزیمه صحیح دانسته است.
٢٣٩- وعنْ ابن عباس رضي الله عنهما أن النبي صلى الله عليه وآله وسلم كانَ يقولُ بينَ السّجْدَتينِ: «اللهمَّ اغفرْ لي وارحَمْني واهدني وعَافِني وارْزُقني». رواه الأربعة إلا النسائيَّ واللفظُ لأبي داود وصَحّحهُ الحاكمُ.
٢٣٩- ابن عباس رضی الله عنها میگوید: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم بین دو سجده میگفت: «خداوندا! مرا مغفرت کن، و به من رحم کن، و مرا هدایت کن و به من عافیت بده و روزی عطا فرما». اربعه بجز نسائی روایت کردهاند، و این لفظ ابوداوود است و حاکم آن را صحیح دانسته است.
٢٤٠- وعن مالك بن الحُويْرثِ رضي الله عنهُ: أَنَّهُ رأى النبي صلى الله عليه وآله وسلم يُصَلي فإذا كانَ في وترٍ من صلاته لمْ ينهض حتى يَسْتويَ قاعداً. رواهُ البُخاري.
٢٤٠- از مالک بن حویرث رضی الله عنه روایت است که: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم را دید که نماز میخواند و در رکعتهای طاق (اول و سوم) نمازش بلند نمیشد؛ مگر اینکه (به استراحت) راست مینشست. بخاری روایت کرده است.
٢٤١- وعن أَنَس رضي الله عنه أنَّ النبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم قَنَتَ شهراً بَعْدَ الرُّكوع يَدْعُو على أحياء من العرب ثمَّ تركَهُ. متفقٌ عليه. ولأحْمَدَ والدارقطني نحوُهُ من وجهٍ آخر وزاد: «وأمّا في الصُّبح فلمْ يزل يَقْنُتُ حتى فارق الدنيا».
٢٤١- از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم یک ماه بعد از رکوع قنوت میخواند، و بر تیرههایی از قبایل عرب دعا و نفرین میکرد و سپس آن را ترک کرد. متفق علیه.
احمد و دارقطنی به همین معنا از طریق دیگر روایت کردهاند و افزوده: «البته در نماز صبح همواره قنوت میخواند تا اینکه از دنیا رحلت نمود».
٢٤٢- وعنه رضي الله عنه أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم: كان لا يقْنُتُ إلا إذا دعَا لِقَوْم أو دعا على قوم. صَحّحهُ ابنُ خزيمةَ.
٢٤٢- و از او (انس) رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم قنوت نمیخواند؛ مگر زمانی که برای نجات قومی یا هلاکت قومی دعا میکرد. ابن خزیمه صحیح دانسته است.
٢٤٣- وعن سعد بن طارق الأشجعي رضي الله عنه قالَ: قلتُ لأبي: يا أبَتِ إنك قد صلّيت خلْف رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم وأبي بكْر وعُمَرَ وعُثْمان وعليَ أَفكانوا يَقْنُتُون في الفَجْر؟ قالَ: أي بُنيَّ محدثٌ. رواه الخمسةُ إلا أبا داود.
٢٤٣- سعد بن طارق اشجعی رضی الله عنه میگوید: به پدرم گفتم: پدر! مسلماً تو پشت سر پیامبر، ابوبکر، عمر و عثمان و علی نماز خوانده ای آیا در نماز صبح قنوت میخواندند؟ گفت: فرزندم این عمل بدعت (و نوپیدا) است.
خمسه بجز ابوداود روایت کردهاند.
٢٤٤- وعن الحسَن بنْ علي رضي الله عنهما أنَّهُ قالَ: علّمني رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم كلماتٍ أقُولُهُنَّ في قُنُوت الوتْر: «اللهمَّ اهدني فيمَنْ هديْتَ وعافِني فيمَنْ عَافَيْت وتولَّني فيمنْ توَلّيت وبارك لي فيما أَعْطَيْتَ وقِني شرَّ ما قَضَيْتَ فإنّكَ تَقْضِي ولا يُقْضَى عليكَ وإنّهُ لا يذِلُّ مَنْ والَيْتَ تَبَارَكْتَ ربّنا وتعالَيْت». رواه الخمسة.
وزاد الطّبرانيُّ والبيهقي: «ولا يعزُّ من عادَيْت».
زادَ النسائي منْ وجْهٍ آخر في آخرهِ: «وصلَّى الله تعالى على النبيِّ».
وللبيْهقيِّ عن ابن عباسٍ قال: كانَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يُعَلِّمْنا دُعاءً ندعو به في القُنُوتِ من صلاة الصُّبح. وفي سَنَدِهِ ضَعْفٌ.
٢٤٤- حسن بن علی رضی الله عنه میگوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم به من کلماتی آموخت که در قنوت وتر بخوانم: «خداوندا! مرا از کسانی قرار بده که آنها را هدایت کرده ای و مرا از کسانی قرار بده که عافیتشان دادهای، و مرا از کسانی قرار بده که آنان را دوست خود قرار دادهای و در آنچه به من عطا کردی برکت بده، و مرا از شر آنچه مقدر کرده ای محفوظ بدار. بی گمان این تو هستی که قضاوت میکنی و بر علیه تو قضاوت و حکم نخواهد شد و هر کسی را تو دوست بداری (و حمایت کنی) خوار نخواهد شد، خداوند دارای برکات بسیار و بلند مرتبه ای است». خمسه روایت کر دهاند، و طبرانی و بیهقی افزودهاند: «و با هر کسی که تو دشمنی کنی عزت نخواهد داشت». و نسائی از طریق دیگر این دعا را روایت کرده است، و در آخر آن آمده: «و درود خدا بر پیامبر».
و بیهقی از ابن عباس رضی الله عنها روایت کرده است: که پیامبر به ما دعا میآموخت که در قنوت نماز صبح بخوانیم. و در سند آن ضعف وجود دارد.
٢٤٥- وعن أَبي هُريرةَ قال: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «إذا سَجَدَ أَحدُكمْ فلا يَبْرُكْ كما يبركُ البعيرُ ولْيَضَعْ يديه قبلَ ركبتيهِ».
أخرجه الثلاثة، وهوَ أقوى من حديث وائل بن حُجْر: رأيت النبي صلى الله عليه وآله وسلم: إذا سَجَدَ وضعَ ركبتيهِ قبْلَ يَدَيْهِ. أخرجه الأربعةُ.
فإنَّ للأولِ شاهداً من حديث ابن عُمرَ رضي الله تعالى عنهُ صحّحهُ ابنُ خُزيمة وذكره البخاري مُعلقاً موْقوفاً.
٢٤٥- ابوهریره رضی الله عنه میگوید: رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هر گاه یکی از شما سجده نمود، پس همچون شتر زانو نزند (اول زانوهایش را به زمین نگذارد) و باید دستهایش را قبل از زانوهایش به زمین بگذارد». ثلاثه روایت کردهاند، و این از حدیث و ائل بن حجر قویتر است که در آن آمده: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم را دیدم که هر گاه به سجده نمود زانوهایش را قبل از دستهایش به زمین میگذاشت. اربعه روایت کردهاند.
حدیث اول (ابوهریره) به این دلیل قویتر است که شاهدی از حدیث ابن عمر دارد که ابن خزیمه آن را صحیح دانسته است، و بخاری آن را بصورت معلق موقوف روایت کرده است.
٢٤٦- وعن ابن عُمَر رضي الله عنهما أن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: كان إذا قَعَدَ للتّشَهُّد وضع يده اليُسرى على ركْبتيهِ اليُسرى واليُمنى على اليُمنى وعقد ثلاثاً وخمسين وأشارَ بإصْبعهِ السّبّابةِ. رواهُ مسلمٌ.
وفي رواية له: وقَبَض أصابعهُ كلَّها وأشار بالّتي تلي الإبْهامَ.
٢٤٦- از ابن عمر رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم هر گاه برای تشهد مینشست دست چپ را روی ران چپ و دست راست را روی ران راست میگذاشت و سه انگشت اول و انگشت پنجم را روی هم مشت میکرد و با انگشت سبابهاش اشاره میکرد. مسلم روایت کرده است.
و در روایت دیگر مسلم آمده: همهی انگشتانش را مشت میکرد، و فقط با انگشت بعد از ابهام (سبابه) اشاره میکرد.
٢٤٧- وعن عبد الله بن مسعود رضي الله عنه قال: الْتفتَ إليْنا رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فقَالَ: «إذا صلى أحدَكم فلْيَقُل: التّحِيّات لله والصَّلواتُ والطّيِّباتُ السّلامُ عليك أيّها النبيّ ورحمةُ الله وبركاتُهُ السّلام علينا وعلى عباد الله الصالحينَ أشهدُ أن لا إلَه إلَّا الله وأشْهَدُ أنَّ محمداً عبْدُهُ ورسولُهُ ثمَّ ليتخَيّر من الدّعاءِ أَعْجبَهُ إليه فيَدْعو». متفقٌ عليه واللفظ للبخاري. وللنسائي: كُنّا نقولُ قبلَ أن يُفرض علينا التشهد.
ولأحمد: أن النبي صلى الله عليه وآله وسلم علمه التشهد وأمره أن يعلمه الناس.
ولمسْلمٍ عن ابن عباس قالَ: كانَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم يُعلِّمُنا التّشهدَ: «التحيات المُباركاتُ الصلوات الطّيِّبات لله» إلى آخرِهِ.
٢٤٧- عبدالله بن مسعود رضی الله عنه میگوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم پس از نماز رو به ما نمود، و فرمود: «هر گاه یکی از شما نماز خواند؛ پس (در تشهد) بگوید: درود، سلام و صلوات و پاکی از آن خداست، سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو ای پیامبر، و سلام بر ما و بر بندگان صالح خداوند، گواهی میدهم که معبود بر حقی جز الله نیست، محمد بنده و رسول اوست و سپس هر دعایی که دوست دارد، بر گزیند و (دعا کند)». متفق علیه و ابن لفظ بخاری است.
در روایت احمد آمده: پیامبر به او تشهد را آموخت و به او دستور داد آن را به مردم یاد دهد. در روایت مسلم از ابن عباس رضی الله عنها آمده:
رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم به ما (این) تشهد را آموخت: «التحیات المبارکات الصلوات الطیبات لله... تمام درودها و سلامها، برکات، صلوات و پاکی مخصوص و شایسته خداوند متعال است». تا آخرش.
٢٤٨- وعن فَضالةَ بن عُبَيْدٍ رضي الله عنهُ قالَ: سمع رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم رجلاً يدعو في صلاته ولم يحْمد الله ولم يصل على النبيِّ صلى الله عليه وآله وسلم فقال: «عجل هذا» ثمَّ دعاهُ فقالَ: «إذا صلى أحدكم فلْيبدأ بتحميد ربِّه والثناء عليه ثمَّ يصلي على النبي صلى الله عليه وآله وسلم ثمَّ يدعو بما شاءَ» رواهُ أحمد والثلاثة وصحّحهُ الترمذي وابن حِبّان والحاكم.
٢٤٨- فضاله بن عبید رضی الله عنه میگوید: رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم شنید، که فردی در نماز دعا میکرد، و حمد خدا را نگفت؛ بر پیامبر درود نفرستاد، (نمازش را تمام کرد). پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «این مرد (در نماز) شتاب کرد». سپس او را صدا کرد و خطاب به او فرمود: «هر گاه یکی از شما نماز خواند، پس با حمد و ستایش پروردگارش شروع کند و سپس بر پیامبر درود بفرستد و بعد از آن هر چه خواست دعا کند». احمد و ثلاثه روایت کردهاند و ترمذی و ابن حبان و حاکم آن را صحیح دانستهاند.
٢٤٩- وعن أبي مسعود الأنصاري رضي الله عنه قال: قال بشير بن سعد: يا رسول الله! أمرنا الله أن نصلي عليك، فكيف نصلي عليك؟ فسكت ثم قال: «قولوا: اللهم صل على محمد وعلى آل محمد كما صليت على إبراهيم وبارك على محمد وعلى آل محمد كما باركت على إبراهيم في العالمين إنك حميدٌ مجيدٌ، والسلام كما علمتم». رواه مسلم. وزاد ابن خزيمة: فكيف نصلي عليك إذا نحن صلينا عليك في صلاتنا؟.
٢٤٩- ابومسعود انصاری رضی الله عنه میگوید: بشیر بن سعد عرض کرد: ای رسول خدا! خداوند به ما دستور داده است که بر شما درود بفرستیم، پس چگونه بر شما درود بفرستیم؟ پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم سکوت کردند و سپس فرمود:
«بگویید: خداوندا! بر محمد و آلش درود بفرست همانطور که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، و بر محمد و آل محمد برکت عطا کن همچنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم در میان جهانیان برکت عطا کردی، قطعاً تو بسیار ستوده و بسیار بزرگی؛ و سلام همانگونه است که یاد گرفتهاید». مسلم روایت کرده است.
ابن خزیمه افزوده: هرگاه خواستیم در نماز بر تو درود بفرستیم، چگونه بفرستیم؟
٢٥٠- وعن أبي هريرة رضي الله عنه قال: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «إذا تشهّدَ أحدُكم فلْيَسْتَعِذْ بالله مِنْ أربعٍ يقولُ: اللّهُمَّ إني أعوذُ بكَ مِنْ عذابِ جهنّم ومن عذاب القبر ومن فتنة المحيا والممات ومن فتنة المسيحِ الدّجّالِ». متفقٌ عليه. وفي رواية لمسلم: «إذا فرغ أحدكم من التشهد الأخير».
٢٥٠- از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که: رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هر گاه یکی از شما تشهد را خواند، پس بعد از آن از چهار چیز به خدا پناه ببرد، بگوید: خداوند از عذاب جهنم، عذاب قبر، فتنهی زندگی و مرگ و از فتنه مسیح دجال به تو پناه میبرم». متفق علیه.
و در روایت مسلم آمده: «هر گاه یکی از شما از تشهد آخری فراغت یافت».
٢٥١- وعن أبي بكْر الصّديق رضي الله عنه أنهُ قال لرسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: علّمْني دُعاءً أدْعو به في صلاتي قال: «قلْ: اللهم إني ظلَمْت نفسي ظلماً كثيراً ولا يغْفِرُ الذنوبَ إلَّا أنت فاغْفر لي مغفرةً من عندك وارحمني إنك أنت الغفور الرحيم». متّفقٌ عليه.
٢٥١- از ابوبکر صدیق رضی الله عنه روایت است که خدمت رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم عرض کرد: به من دعایی بیاموز که من آن را در نمازم بخوانم! فرمود: «بگو: خداوندا! من به خود ستم بسیار کردهام، و جز تو گناهان را مغفرت نمیکند، پس مرا از لطف خود مغفرت کن و به من رحم کن، قطعاً تو آمرزنده و مهربانی». متفق علیه.
٢٥٢- وعن وائل بنُ حُجر رضي الله عنه قال: صَلّيت مع النبي صلى الله عليه وآله وسلم فكان يسلِّم عن يمينه: «السلام عليكم ورحمة الله وبركاتُه» وعن شماله: «السلام عليكم ورحمةُ الله وبركاتهُ». رواهُ أبو داود بإسناد صحيح.
٢٥٢- وائل بن حجر رضی الله عنه میگوید: همراه پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم نماز خواندم، ایشان به سمت راستش سلام میداد: «السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته» و به سمت چپش: «السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته».
ابوداود با اسناد صحیح روایت کرده است.
٢٥٣- وعن المغيرة بن شعبة رضي الله عنه: أن النبيَّ صلى الله عليه وآله وسلم كانَ يقولُ في دُبُر كل صلاة مكتوبة: «لا إله إلا الله وحدَه لا شريكَ لهُ لهُ الملك ولهُ الحمد وهو على كل شيء قديرٌ اللهم لا مانع لِمَا أَعْطَيْتَ ولا مُعْطيَ لما مَنَعْتَ ولا يَنْفَعُ ذا الجدِّ منْك الجدُّ». متفقٌ عليه.
٢٥٣- مغیرة بن شعبه رضی الله عنه میگوید: پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم بعد از هر نماز فرض میفرمود: «معبود بر حقی جز الله نیست، یکتاست، شریکی ندارد، پادشاهی و قدرت از آن اوست. و او شایسته ستایش است و او بر هر چیز قادر است. خداوندا! آنچه تو عطا کنی، هیچ مانعی و باز دارنده ای بر آن نیست و آنچه تو منع کنی، عطا کننده ایی بر آن نیست، مال ودارایی نفعی نمیرساند، نفع و بزرگواری از جانب توست». متفق علیه.
٢٥٤- وعن سعد بن أبي وقّاص رضي الله عنه أن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم كانَ يَتَعَوَّذُ بهنَّ دُبُر كلِّ صلاة: «اللهُمَّ إني أعوذُ بك من البخلِ وأعوذُ بك من الجبن وأعوذُ بك من أن أُرَدَّ إلى أَرْذَلِ العمر وأعوذُ بك من فِتْنَةِ الدنيا وأعوذُ بك من عذاب القبر». رواه البخاري.
٢٥٤- از سعد بن ابی و قاص روایت است که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم یا این کلمات بعد از هر نماز (به خدا) پناه میبرد: «خداوندا! ازبخل به تو پناه میبرم و از بزدلی به تو پناه میبرم و از اینکه تا به مرحله پستیهای عمر (پیری و خرفی) برسم، به تو پناه میبرم، و از فتنههای دنیا به تو پناه میبرم، و از عذاب قبر به تو پناه میبرم». بخاری روایت کرده است.
٢٥٥- وعن ثوبان رضي الله عنهُ قالَ: كانَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إذا انصرف من صلاته استغفر الله ثلاثاً وقال: «اللهمَّ أنت السّلام ومنك السلام تباركت يا ذا الجلال والإكرام». رواه مسلم.
٢٥٥- ثوبان رضی الله عنه گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم هر گاه از نماز سلام میداد، سه بار استغفر الله مینمود، و میفرمود: «خداوندا! تو سلامی، (سلام نام توست) سلامتی از توست، نام تو با برکت است؛ ای صاحب جلال (بزرگی) و اکرام». مسلم روایت کرده است.
٢٥٦- وعن أبي هريرة رضي الله عنه عن رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم قال: «من سَبّح الله دُبر كل صلاة ثلاثاً وثلاثين وحمد الله ثلاثاً وثلاثين وكبّر الله ثلاثاً وثلاثين فتلك تِسْعٌ وتسْعون وقال تمام المائة: لا إله إلا الله وحدَهُ لا شريكَ لَهُ لَهُ الملكُ وله الحمْد وهو على كلِّ شيءٍ قديرٌ غفرَت خطاياه ولوْ كانتْ مِثْلَ زَبَدِ البَحْر». رواه مسلمٌ. وفي رواية أخرى: أنَّ التكبير أربعٌ وثلاثون.
٢٥٦- از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هر کسی که بعد از هر نماز فرض ٣٣ بار سبحان الله و ٣٣ بار الحمد الله و ٣٣ الله اکبر که ٩٩ مرتبه میشود، بگوید و برای کامل کردن صد مرتبه: «لا إله إلا الله، وحده لا شریک له، له الملک وله الحمده وهو علی کل شيء قدیر» بگوید، گناهانش بخشنده میشود؛ اگر چه مانند کف دریا باشد».
مسلم روایت کرده است. و در روایت دیگر آمده: الله اکبر ٣٤ مرتبه است.
٢٥٧- وعن مُعاذ بن جبل أنَّ رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم قالَ لَهُ: «أُوصِيك يا مُعَاذُ: لا تدعنَّ دُبُرَ كل صلاة أن تقول: اللهم أعني على ذِكْرك وشُكركَ وحسْنِ عبادتك». رواهُ أحمدُ وأبو داود والنسائي بسند قوي.
٢٥٧- از معاذ بن جبل رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم خطاب به او فرمود: «ای معاذ! تو را سفارش میکنم، که بعد از هر نمازی گفتن این (کلمات) را رها نکنی، بگویی: خداوندا! مرا بر ذکر خودت و شکرت و نیکو عبادت کردنت کمک و یاری فرما». احمد و ابوداود و نسائی با سند قوی روایت کردهاند.
٢٥٨- وعن أبي أُمامة رضي الله عنه قالَ: قالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «منْ قرَأَ اية الكرسيِّ دُبُر كلِّ صلاةٍ مكتوبةٍ لم يمنعه من دُخُول الجنّةِ إلَّا المَوْت». رواهُ النسائي وصححه ابن حبّان. وزاد فيه الطّبراني: «وقُلْ هوَ الله أحدٌ».
٢٥٨- ابوامامه رضی الله عنه میگوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هر کس که آیت الکرسی را بعد از هر نماز فرض بخواند؛ جز مرگ، چیزی مانع ورود او به بهشت نخواهد بود». نسائی روایت کرده و ابن حبان صحیح دانسته است، وطبرانی افزوده: «وقل هو الله أحد».
٢٥٩- وعن مالك بن الحُويرث رضي الله عنه قال: قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «صلُّوا كما رأَيْتُمُوني أصلي». رواهُ البخاريُّ.
٢٥٩- مالک بن حویرث رضی الله عنه میگوید: رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «نماز بخوانید، همانگونه که میبینید من نماز میخوانم».
بخاری روایت کرده است.
٢٦٠- وعن عِمْران بن حصين رضي لله عنه أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم قالَ: «صلِّ قائماً فإن لم تَسْتطع فقاعداً فإن لم تستطعْ فعلى جَنْبٍ وإلا فأَوْم». رواه البخاري.
٢٦٠- از عمر ابن حصین رضی الله عنه روایت است که پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «ایستاده نماز بخوان، پس اگر نتوانستی، نشسته، و اگر نتوانستی پس بر پهلو و درغیر این صورت با اشاره (نماز بخوان)». بخاری روایت کرده است.
٢٦١- وعن جابر رضي الله عنه أنَّ النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال لمريضٍ صلى على وسادةٍ فرمى بها وقال: «صلِّ على الأرض إن اسْتطعْتَ وإلَّا فأوم إيماءً واجْعَل سُجودكَ أخْفض منْ رُكوعكَ». روَاهُ البيهقي بسندٍ قوي ولكن صَحّح أبو حاتمٍ وقْفَهُ.
٢٦١- از جابر رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم به بیماری که روی بالشت سجده میکرد؛ بالشت را دور انداخت و فرمود: «اگر توانستی بر زمین نماز بخوان و اگر نتوانستی اشاره کن، و برای سجده سرت را بیشتر از رکوعات خم کن». بیهقی با سند قوی روایت کرده است، ولی ابوحاتم موقوف بودن آن را صحیح دانسته است.