٨- حواله وضمان
٧٣٨- عَنْ أَبي هريرة رضي الله تعالى عنه قال: قال رَسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «مَطْلُ الْغَنيِّ ظُلْمٌ وإذا أُتْبِعَ أَحَدُكُم عَلى مليءٍ فَلْيُتْبَعْ». مُتّفقٌ عَلَيهِ.
وفي روَايةِ لأَحمد: «وَمَنْ أُحِيلَ فَلْيَحْتَلْ».
٧٣٨- از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که گفت: که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «به تأخیر انداختن پرداخت قرض توسط ثروتمند ظلم است، و هرگاه کسی از شما را به توانگری حواله دادند، تنها به او مراجعه کند» متفق علیه.
و در روایت احمد آمده: «وهر کس را حواله دادند؛ پس بپذیرد».
٧٣٩- وَعَنْ جابر رَضيَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ قالَ: تُوُفِّيَ رَجُلٌ مِنّا فَغَسّلْنَاهُ وَحَنَّطْنَاهُ وَكَفّنَاهُ ثمَّ أَتَيْنا به رَسُولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم فَقُلْنَا: تُصَلِّي عليْهِ؟ فَخَطى خُطاً ثمَّ قالَ: «أَعَلَيْه دَيْنٌ؟» قُلْنا: دينارَانِ فانْصَرفَ فَتَحَمّلهُمَا أَبُو قَتَادة فَأَتَيْناه فقالَ أَبو قَتَادَةَ: الدِّيَنَارَانِ عَليَّ فَقَالَ رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: «حَقَّ الغَريم وَبَرِىءَ مِنْهُما الميّتُ؟» قالَ: نَعَمْ، فَصَلّى عَلَيْهِ.
رَوَاهُ أَحْمَدُ وَأَبُو دَاوُدَ والنسَائيُّ وَصَحّحَهُ ابْنُ حبانَ وَالْحَاكِمُ.
٧٣٩- از جابر رضی الله عنه روایت است که مردی ازما فوت کرد، او را غسل دادیم، خوشبویی زدیم و کفن کردیم و سپس او را نزد پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم آوردیم و عرض کردیم بر او نماز بخوان، گامی به جلو گذاشت، سپس فرمود: «آیا بدهی دارد؟» گفتیم: دو دینار، پس برگشت، آنگاه ابو قتاده پرداخت بدهیاش را به عهده گرفت، نزد پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم رفتیم و ابو قتاده گفت: آن دو دینار من عهده دار میشوم، رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «آیا مانند بدهکار پرداخت آن بر تو الزامی شد؟ و میت از آن بری است؟» گفت: آری، آنگاه بر او نماز گزارد.
احمد وابوداود و نسائی روایت کردهاند، و ابن حبان وحاکم صحیح دانستهاند.
٧٤٠- وَعَنْ أَبي هُريرة رَضي اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ: أَنَّ رَسُول الله صلى الله عليه وآله وسلم كانَ يُؤتَى بالرَّجُلِ المُتَوَفَّى عَلَيْهِ الدَّيْنُ فَيَسْأَلُ: «هَلْ تَرَكَ لِدَيْنِهِ مِنْ قَضَاءٍ؟» فَإنْ حُدِّثَ أَنّهُ تَرَكَ وَفاءً صَلّى عَلَيْهِ وإلاَّ قَالَ: «صَلُوا عَلى صاحبكُمْ» فَلَمّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ الفُتُوحَ قال: «أنا أولى بالمؤمنين من أنفسهم فمن تُوُفِّيَ وعليه دَيْنٌ فَعَلَيَّ قَضَاؤُهُ». مُتّفقٌ عَلَيْهِ. وَفي روايةٍ للبُخَاريِّ: «فَمنْ ماتَ وَلَمْ يَتْرُكْ وَفَاءً».
٧٤٠- ابو هریره رضی الله عنه میگوید: کسی که بر او بدهی بود، و فوت میکرد، وبرای نماز نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم میآوردند، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم سؤال میکرد: «آیا برای پرداخت بدهیاش مالی بجای گذاشته است؟» اگر گفته میشد، مالی بجای گذاشته بر او نماز میگزارد، در غیر این صورت میفرمود: «بر دوستتان نماز بخوانید» وقتی خداوند پیرویها را نصیب ایشان کرد (و اموال غنیمت فراوان بدست آورد) فرمود: «من نسبت به مؤمنان از خودشان شایسته ترم؛ پس هر کسی که وفات کرد، و بدهی داشت، پس پرداخت آن برمن لازم است». متفق علیه.
و در روایت بخاری آمده: «کسی که وفات کرد اندازهی بدهیاش مالی بجای نگذاشت».
٧٤١- وَعَنْ عَمْرو بنِ شعَيْبٍ عَنْ أَبيهِ عَنْ جَدِّهِ قالَ: قالَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «لا كَفالَةَ في حَدٍ». رَوَاهُ الْبَيْهَقِيُّ بإسنادٍ ضعيفٍ
٧٤١- عمرو بن شعیب از پدرش از جدش روایت میکند: که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «درهیچ حدی (از حدود خداوند) کفالت نیست».
بیهقی با اسناد ضعیف روایت کرده است.