بلوغ المرام من أدلة الأحکام - ترجمه فارسی

فهرست کتاب

١٣- کتاب الأیمان (قسم‌ها) و نذرها

١٣- کتاب الأیمان (قسم‌ها) و نذرها

١١٧١- عن ابن عُمرَ رضي الله عنهما عنْ رسولِ الله صلى الله عليه وآله وسلم أَنّهُ أَدركَ عُمَرَ بنَ الخطاب في رَكْبٍ وعُمرُ يحلفُ بأَبيه فناداهم رسول اللّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «أَلا إن الله ينهاكمْ أَنْ تحلِفُوا بآبائكمْ فمنْ كان حالفاً فلْيحلف بالله أَوْ ليصمتْ» متّفقٌ عليه. وفي رواية لأبي داودَ والنسائيِّ عنْ أَبي هريرة مرفوعاً: «لا تحلِفوا بآبائكمْ ولا بأُمهاتكُمْ ولا بالأنْدادِ ولا تحلفوا إلا بالله ولا تحلفوا بالله إلا وأَنتمْ صادقونَ».

١١٧١- از ابن عمر رضی الله عنهما روایت است که رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم در حالی به عمربن خطا ب رسید که در میان کاروانی به پدرش قسم می خورد، پس پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و سلم آنان را صدا زد که: «هان بدانید که خداوند شما را از سوگند خوردن به پدرانتان منع می‌کند؛ پس کسی که سوگند می‌خورد، باید به خداوند سوگند بخورد، یا سکوت کند». متفق علیه.

و در روایت ابوداود و نسایی از ابوهریره به صورت مرفوع آمده: «به نیاکانتان و مادرانتان و به بتها سوگند نخورید؛ و به خدا سوگند نخورید؛ مگر آنکه راست گو باشید».

١١٧٢- وعنْ أَبي هريرة رضي اللّهُ عَنْهُ قالَ: قال رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «يمينك على ما يصدِّقك به صاحبك». وفي رواية: «اليمين على نيّةِ المسْتحلف». أَخرجهما مسلمٌ.

١١٧٢- ابوهریره رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «سوگند تو بر همان اساسی است که دوستت تو را تصدیق می‌کند». مسلم روایت کرده است.

و در روایت دیگر آمده: «سوگند براساس نیت و سوگند دهنده (معتبر) است» مسلم روایت کرده است.

١١٧٣- وعَنْ عبد الرحمن بن سمرةَ رضي الله عنهُ قال: قال رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «وإذا حَلَفتَ على يمين فرَأَيْتَ غيرها خيْراً منها فكَفّر عَنْ يمينك وائتِ الذي هُو خيرٌ» مُتّفقٌ عليه وفي لَفْظٍ للبخاري «فائت الذي هُوَ خَيْرٌ وكَفّر عنْ يمينك» وفي رواية لأبي داود: «فكفِّر عنْ يمينك ثمَّ ائتِ الذي هو خيرٌ» وإسنادها صحيحٌ.

١١٧٣- عبدالرحمن بن سمره رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «هرگاه سوگند یاد کردی؛ سپس متوجه شدی غیر آن بهتر است، کفار آن سوگند را بده، و همان کاری را انجام بده که بهتر است» متفق علیه، و در روایت بخاری آمده: «همان کار بهتر انجام بده و کفاره سوگندت را ادا کن» و در روایت ابو داود آمده: «(نخست) کفاره سوگندت را ادا کن، سپس کاری را که بهتر است انجام بده» و اسناد آن صحیح است.

١١٧٤- وعن ابن عمر رضي اللّهُ عَنْهُما أَنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله عليه وآله وسلم قال: «مَنْ حَلَفَ على يمين فقال: إن شاء الله فلا حِنْثَ عَلَيْه» رَواهُ أَحْمدُ والأربعةُ وصحّحهُ ابنُ حِبّانَ.

١١٧٤- ابن عمر رضی الله عنهما می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «کسی که سوگندی یاد کرد، آنگاه گفت: إن شاء الله، پس (اگر سوگند خود را بشکند) کفاره ای بر او نیست». احمد و «أربعه» روایت کرده‌اند، وابن حبان صحیح دانسته است.

١١٧٥- وعَنْهُ رضي اللّهُ عنهُ قال: كانتْ يمين النّبي صلى الله عليه وآله وسلم: «لا ومقلّب القُلوب» رواهُ البُخاريُّ.

١١٧٥- و از او (ابن عمر) روایت است که گفت: سوگند پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم بر این صورت بود که می‌فرمود: «نه، سوگند به مقلب القلوب» بخاری روایت کرده است.

١١٧٦- وعنْ عبد الله بن عمرو رضي اللّهُ عَنْهُما قال: جاءَ أعرابيٌّ إلى النّبي صلى الله عليه وآله وسلم فقال: يا رسول اللّهِ ما الكبائرُ؟ فذكر الحديث وفيه: «اليمينُ الغَمُوسُ» وفيه قلت: وما اليمينُ الغَموس؟ قالَ: «التي يُقْتطعُ بها مالُ امرىءٍ مُسلم هُوَ فيها كاذبٌ» أَخرجهُ البخاريُّ.

١١٧٦- از عبدالله بن عمرو رضی الله عنهما روایت است که گفت: صحرا نشینی نزد پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم آمد و گفت: ای رسول خدا ! گناهان کبیره کدام‌ها هستند؟ حدیث را تا آخر ذکر کرد، و در آن آمده: «سوگند غموس» و در آن آمده، گفتم: سوگند غموس چیست؟ فرمود: «آن سوگندی است که با آن مال مسلمانی را می‌گیرد، در حالی که او در سوگندش کاملاً دروغگو است».

١١٧٧- وعَنْ عائشة رضي الله عَنْها في قوله تعالى: ﴿لَّا يُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِيٓ أَيۡمَٰنِكُمۡ [البقرة: ٢٢٥] قالتْ: هو قوْلُ الرَّجل لا والله وبَلى واللّهِ. أَخرْجَهُ البخاريُّ ورواهُ أَبو داودَ مرْفوعاً.

١١٧٧- از عایشه رضی الله عنها روایت است که در تفسیر آیه ﴿لَّا يُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِيٓ أَيۡمَٰنِكُمۡ [البقرة: ٢٢٥] (خداوند شما را به خاطر سوگندهای لغوتان مؤاخذه نمی کند) گفت: سوگند لغو این ست که فرد (بدون هدف خاصی) می‌گوید. نه به خدا، بله به خدا. بخاری روایت کرده است و ابوداود آن را بصورت مرفوع روایت کرده است.

١١٧٨- وعَنْ أَبي هُريرة رضي اللّهُ عنهُ قال: قال رسولُ اللّهِ صلى الله عليه وآله وسلم: «إن لله تسعة وتسعين اسْماً من أَحْصاها دخل الجنّة» مُتّفقٌ عَليه وساق الترمذي وابنُ حِبّان الأسماء، والتحقيق أنَّ سرْدَها إدراجٌ منْ بعض الرُّواة.

١١٧٨- از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «خداوند ٩٩ نام دارد؛ کسی که آن‌ها را (حفظ و ذکر کند و) بشمارد، وارد بهشت می‌شود». متفق علیه.

و ترمذی و ابن حبان (همه‌ی) اسم‌ها را ذکر کرده‌اند، اما بعد از تحقیق چنین ثابت می‌شود که ذکر نام‌ها از طرف راویان در حدیث (ادراج و) افزوده شده است.

١١٧٩- وعنْ أُسامةَ بن زيد رضي الله عنهما قالَ: قالَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «مَنْ صُنعَ إليْهِ معروفٌ فقالَ لفاعلهِ: جزاكَ اللّهُ خيْراً فَقَدْ أَبلغَ في الثناء» أَخرجهُ الترمذي وصحّحهُ ابنِ حِبّان.

١١٧٩- اسامه بن زید رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «کسی که برایش نیکی (و خوبی) کنند؛ و در مقابل به کننده‌ی کار بگوید: جزا ک الله خیرا، خداوند به تو جزای خیر دهد، به راستی نهایت تشکر را کرده است» ترمذی روایت کرده، و ابن حبان صحیح دانسته است.

١١٨٠- وعن ابنِ عُمر رضي اللّهُ عنهما عن النّبي صلى الله عليه وآله وسلم أَنّه نهى عنِ النّذر وقال: «إنّهُ لا يأتي بخير وإنّما يُسْتخْرَجُ بهِ مِنَ البخيلِ» مُتّفقٌ عليهِ.

١١٨٠- ابن عمر رضی الله عنهما می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم از نذر منع نمود، و فرمود: «نذر خیری را نمی‌آورد، تنها چیزی است که از مال بخیل خارج می‌شود» متفق علیه.

١١٨١- وعنْ عُقْبةَ بن عامر رضي الله عنهُ قال: قالَ رسولُ الله صلى الله عليه وآله وسلم: «كَفّارة النّذْر كفارة يمين» رواه مسلمٌ وزاد الترمذي فيهِ: «إذا لمْ يُسمَّ» وصححهُ. ولأبي داودَ منْ حديث ابنِ عبّاس مَرْفوعاً: «من نَذَرَ نذْراً لمْ يُسَمّهِ فَكفّارتُه كفارةُ يمين ومَنْ نَذَرَ نذْراً في معْصية فكفّارتهُ كفّارَةُ يمين ومَنْ نَذَرَ نذْراً لا يطيقُهُ فَكفَّارَتُهُ كفّارةُ يمين» وإسْنادُهُ صحيحٌ إلا أَنَّ الحفّاظَ رَجّحُوا وقْفَهُ.

وللبخاريِّ مِنْ حديث عائشة: «ومَنْ نَذَرَ أَنْ يَعْصيَ اللّهَ فلا يَعْصِهِ».

ولمُسلم من حديث عمران: «لا وفاءَ لِنذر في مَعْصيةٍ».

١١٨١- عقبه بن عامر رضی الله عنه می‌گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «کفاره، نذر (همان) کفاره سوگند است» مسلم روایت کرده است و ترمذی افزوده: «در صورتی که نذرش مشخص نکرده باشد». و آن را صحیح دانسته است، ودر روایت ابوداود از ابن عباس به صورت مرفوع آمده: «کسی که نذری کرد و آن را مشخص نکرد، کفاره‌اش همان کفاره‌ی قسم است، کسی که نذر کرد؛ گناهی انجام دهد، کفاره‌اش همان کفاره‌ی قسم است و کسی که نذری کرد که توان انجام آن را نداشت؛ کفاره‌اش همان کفاره قسم است» و اسناد آن صحیح است مگر اینکه حافظان حدیث موقوف بودن‌اش را ترجیح داده‌اند.

در بخاری به روایت عایشه رضی الله عنها آمده: «کسی که نذر کرد خدا را نافرمانی کند، نافرمانی نکند»

در مسلم به روایت عمران رضی الله عنه آمد: «به نذر معصیت و گناه؛ عمل (و وفا) لازم نیست».

١١٨٢- وعنْ عُقْبة بن عامر رضي اللّهُ عنهُ قال: نذَرَتْ أُخْتي أَنْ تمْشيَ إلى بيت الله حافية فأَمَرتني أَنْ أَستفتي لهَا رسولَ اللّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فاسْتَفْتَيْتُهُ فقالَ النّبي صلى الله عليه وآله وسلم: «لِتَمْشِ ولتركَبْ» مُتفقٌ عليهِ، واللفظُ لمسْلمٍ. ولأحْمدَ والأربعةِ فقال: «إِنَّ الله لا يصنعُ بشقاءِ أُختِكَ شيئاً مُرْهاً فلتختمِرْ ولتركب ولتصمْ ثلاثةَ أَيّام».

١١٨٢- عقبه بن عامر رضی الله عنه می‌گوید: خواهرم نذر کرده بود که پای برهنه به حج برود؛ لذا از من خواست برایش از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم استفتاء کنم؛ پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «پیاده و نیزسوار (به حج) برود» متفق علیه و این لفظ مسلم است. در روایت احمد و «أربعه» آمده: فرمود: «همانا خداوند هیچ عملی را با بدبختی و (رنج) خواهرت مقرر نمی‌فرماید، به او دستور بده چادر بپوشد، و سواره به حج برود، و سه روز روزه بگیرد».

١١٨٣- وعن ابن عباس رضي الله عنهُما قال: استْفتى سعْدُ بنُ عُبادةَ رسولَ الله صلى الله عليه وآله وسلم في نَذْر كانَ على أُمِّه توفِّيت قبلَ أَنْ تقْضيَهُ فقال: «اقضهِ عنها» مُتّفقٌ عَليه.

١١٨٣- ابن عباس رضی الله عنهما می‌گوید: سعد بن عبادة از پیامبر خدا صلی الله علیه وآله و سلم درباره نذری که بر مادرش بوده وپیش از ادای آن وفات کرده بود سؤال کرد؟ فرمود: «از طرف او ادا کن» متفق علیه.

١١٨٤- وعن ثابت بن الضَّحّاك رضي اللّهُ عنهُ قالَ: نَذَرَ رجلٌ على عَهْد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم أَنْ يَنْحَر إبلاً ببُوانةَ فأَتَى رسولَ اللّهِ صلى الله عليه وآله وسلم فَسَأَله فقال: «هلْ كانَ فيها وثنٌ يُعْبدُ؟» قالَ: لا قالَ: «فهلْ كان فيها عيدٌ من أعيادهم؟» فقال: لا فقال: «أوفِ بنذركَ فإنّهُ لا وفاءَ لِنَذر في معصيةِ الله ولا في قطيعة رَحِمٍ ولا فيما لا يملكُ ابنُ آدمَ» رَواهُ أَبو داودَ والطبرانيُّ واللفظُ له وَهُوَ صحيح الإسنادِ ولهُ شاهدٌ مِنْ حديث كَرْدَمٍ عَنْدَ أَحْمدَ.

١١٨٤- ثابت بن ضحاک می‌گوید: مردی در زمان رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم نذر کرده بود که شتری در بوانه ذبح کند؛ لذا نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم آمد و سؤال کرد، پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «آیا در آنجا بتی عبادت می‌شود؟» گفت: خیر، فرمود: «آیا جشنی از جشن‌های مشرکان آنجا برگزار می‌شود؟» گفت: خیر، فرمود: «به نذرت وفا کن، چرا که نذر نافرمانی خدا، و قطع پیوند خویشاوندی و آنچه که انسان مالک آن نیست (وخارج توان است) را نباید ادا کرد» ابوداود و طبرانی روایت کرده‌اند، و این لفظ اوست و اسناد آن صحیح است و شاهدی به روایت کرْدَم (اسم راوی) در مسند احمد دارد.

١١٨٥- وعنْ جابر رضي اللّهُ عنهُ أنَّ رَجُلاً قال يومَ الْفتح: يا رسول اللّهِ إني نذرت إنْ فَتَحَ الله عَليك مكّة أَنْ أُصلي في بيتِ المقْدس؟ فقالَ: «صلِّها هُنا» فسأَلهُ فقال: «صلِّها هُنا» فسألهُ فقال: «فشأنكَ إذنْ». رواهُ أَحمدُ وأَبو داود وصححهُ الحاكمُ.

١١٨٥- جابر رضی الله عنه می‌گوید: مردی روز فتح (مکه) عرض کرد: ای رسول خدا! من نذر کرده بودم؛ که اگر خدا مکه را برایت فتح کند، در بیت المقدس نماز بخوانم، فرمود: «همین جا نماز بخوان» دوباره سؤالش را تکرار کرد، فرمود: «همین جا بخوان» پس بار سوم پرسید، فرمود: «پس حال که چنین است، تو خود می‌دانی» احمد و ابوداود روایت کرده‌اند، و حاکم صحیح دانسته است.

١١٨٦- وعَنْ أَبي سعيد الخدري رضي اللّهُ عَنْهُ عنِ النبي صلى الله عليه وآله وسلم قال: «لا تُشدُّ الرِّحال إلا إلى ثلاثة مساجد: مَسْجد الحرام ومَسْجد الأقصى ومسجدي هذا» مُتّفقٌ عَلَيهِ واللفظ للبخاريِّ.

١١٨٦- ابو سعید خدری رضی الله عنه می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: «رخت سفر (به قصد عبادت) بسته نشود، مگر به سوی سه مسجد؛ مسجد الحرام، مسجد الأقصی، و این مسجد من» متفق علیه و این لفظ بخاری است.

١١٨٧- وعَنْ عُمَرَ رضي اللّهُ عَنْهُ قالَ: قُلْتُ: يا رسولَ الله إني نذرتُ في الجاهلية أَنْ أَعتكف لَيْلةً في المسجد الحرام؟ قال: «فأَوْف بنذرك» متفقٌ عليه وزادَ البُخاريُّ في روايةٍ: «فاعتكفْ لَيْلةً».

١١٨٧- عمر رضی الله عنه می‌گوید: عرض کردم: ای رسول خدا! من در زمان جاهلیت نذر کرده بودم که یک شب در مسجد الحرام اعتکاف بنشینم؟! فرمود: «به نذرت وفا کن». متفق علیه. در روایت بخاری آمده: «پس یک شب به اعتکاف بنشین».